@khodneviis ✒ 📊 #تحليل_شعریاز #جبار_شافعیزاده به قلم
#صادق_صدرا💠 #قسمتاول «جهان در پوست گردو اتفاق میافتد»
شورش را درآورده این شعر
در پوست گردو اتفاق میافتد
زن پنجره
پنجره زن
زن این شعر
در نیمکرهی شرقی
دقیقهاى مانده به پنجره
توى غروب میافتد
لطفن این پنجره را پیش از آفتاب
در نیمکرهی غربی بگذارید
شاید شعر
از پوست گردو بیاید بیرون
زن اتفاق بیفتد پشت پنجره
و مرد را نگاه کند
که اتفاق مىافتد
در خیابان
شورش را درآورده این شعر
در پوست گردو اتفاق میافتد
مرد زن
زن مرد
مرد این شعر
در نیمکرهی غربی
یک قدم مانده به زن
میرود از خیابان
لطفن زن این شعر را
بگذارید در نیمکرهی شرقی
شاید شعر
از پوست گردو بیاید بیرون
مرد بماند در خیابان
و زن را نگاه کند
که اتفاق مىافتد
در خیابان
شورش را درآورده این شعر
در پوست گردو اتفاق میافتد
زن خیابان پنجره مرد
مرد خیابان پنجره زن
«جبار شافعی زاده»
استفاده از ژانرهای متنوع در ساختار یک شعر وقتی درست و به جا باشد به آن غنا می بخشد. در این متن شاعر با استفاده از ژانر واژانه و چیدمان کلمات که خوب در متن جا افتاده و دقیق استفاده شده از این تکنیک برای رساندن مفهوم مورد نظر خود بهره برده است. برای بررسی این متن آن را به اپیزودهای تشکیل دهنده آن تقسیم و ساختار اثر را بررسی می کنیم.
«جهان در پوست گردو اتفاق میافتد» (۱)
عنوان اثر رابطه ای ترامتنی از نوع پیرامتنی دارد با کتاب استیون هاوکینگز، به نام «جهان در پوست گردو» که به بحث درباره فیزیک کوانتوم و نظریه ریسمان پرداخته و حالت های مختلف نوسانی ریسمان های بنیادین که به صورت ذرات بنیادین گوناگون جلوه گر می شود را توضیح می دهد. این نظریه به طرزی بسیار طبیعی نسبیت عام و نظریه میدان کوانتوم که سه نیروی دیگر موجود در طبیعت (نیروی الکترومغناطیس، نیروی ضعیف و نیروی هسته ای قوی) را توصیف می کند و به هم مرتبط می سازد و شاعر با استفاده از سیستم جانشینی زن، مرد و شعر را به جای آن نیروها به کار برده و مورد استفاده قرارداده تا رابطه آن ها را توضیح دهد.
شورش را درآورده این شعر
در پوست گردو اتفاق میافتد (۲)
با استفاده از نشانه پوست گردو که دلالت ظاهری آن سختی است و باید بشکند تا مغزگردو قابل دست یابی باشد و به دلالت رابطه پیرامتنی با کتاب هاوکینگز این مفهوم به ذهن متبادر میشود که این شعر بیان رابطهای است که در جهان عینی خارج از ذهن اتفاق میافتد و سختی توصیف این رابطه را میرساند. سطر «شورش را درآورده» استفاده از تمثیلی عامیانه است که کنایه از حد خارج شدن هر چیزی است که آن را بی مزه می کند و از چشم میاندازد و گویای سختی تلاش مولف در به تصویر درآوردن این ساختار ارتباطی است.
زن پنجره
پنجره زن (۳)
در ژانر واژانه کلمات بدون قرار گرفتن در ساختار نحوی بار معنایی را به تنهایی حمل و به مخاطب انتقال می دهند و هنر در نحوه چیدمان آن هاست تا مفهوم مورد نظر مولف را بتواند به مخاطب منتقل کند و در این اپیزود شاعر با چیدمان زن و پنجره و زن میل به رهایی و آزادی زنان و یا نگاه از دور و از درون قابهای محصور زنان را میخواسته القا کند که با عنوان شعر که مرتبط با بحث کوانتوم و نظریه ذرات بنیادین است و یا به منزله یکی از آن سه نیروی موجود در هستی ارتباط معنایی دارد.
زن این شعر
در نیمکرهی شرقی
دقیقهاى مانده به پنجره
توى غروب میافتد
لطفن این پنجره را پیش از آفتاب
در نیمکرهی غربی بگذارید
شاید شعر
از پوست گردو بیاید بیرون
زن اتفاق بیفتد پشت پنجره
و مرد را نگاه کند
که اتفاق مىافتد
در خیابان
شورش را درآورده این شعر
در پوست گردو اتفاق میافتد (۴)
زن این شعر به عنوان یکی از نیروهای موجود در زنی شرقی است که به پنجره که نمادی از نگاه از درون قاب و یا آرزوی رهایی است نرسیده غروب می کند و ناپدید می شود و مولف خواسته اش را به صورت تمنا بیان می کند. این تمنا به شکل عام مطرح می شود و مخاطب او همه و یا اجتماع است و می خواهد این روزنه و پنجره را به سمت غرب که نماد تمدن و روابط آزاد است بگشایند و یا قرار بدهند تا در آن صورت میان این نیرو با نیروی دیگر مرد که در خیابان و اجتماع است ارتباط برقرار شود و شعر که بیان ارتباط میان این ذرات بنیادی است اتفاق بیفتد.
📊 #تحليل_شعر👤 #صادق_صدرا ✒️Telegram.me/Khodneviis