سندیکالیسم در صنعت نشر

#صنف_کتابفروشان
Канал
Бизнес
Образование
Политика
Новости и СМИ
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала سندیکالیسم در صنعت نشر
@IranPubWorkersПродвигать
222
подписчика
108
фото
27
видео
268
ссылок
ادمین: @IrPuWoSy تجمیع فعالیت‌های داوطلبانه برای آگاهی، تشکل‌یابی و همبستگی همه‌ی صنوف صنعت نشر کتاب در ایران و مبارزه با سانسور، استثمار و نادانی Syndicate of publishing workers in Iran
بوک‌لند؛ سرزمین وحشت و بیماری فروشندگان
روایت سوم استثمار در کتابفروشی بوک‌لند


کانال سرخط در ادامه روایتهای اخیر در استثمار کارگران، روایت دیگری از استثمار کارگران کتابفروشی در بوک‌لند منتشر کرد. ما نیز ضمن بازنشر این روایت‌ها، از مخاطبان دعوت می‌کنیم روایات خود از استثمار کارگران در صنوف مختلف کتاب و نشر، همچون مراکز نشر و کتابفروشی، را برای ما ارسال نمایند تا پس از ارزیابی منتشر شود.

هفته گذشته پستی درباره ۲ #روایت_استثمار از بوک‌لند منتشر کردیم که واکنش‌های موافق و مخالف بسیاری را برانگیخت.
حالا سومین روایت درباره تجربه استثمار در این مجموعه زنجیره‌ای با پوشش کار فرهنگی به دست ما رسیده است که در کنار روایت‌های پیشین می‌تواند یادآور یکی از پست‌های این کتابفروشی زنجیره‌ای در اینستاگرامش باشد. در این پست جمله‌ "مگر نه اینکه مجبور بودیم در این مملکت در ترس و وحشت راه برویم، غذا بخوریم، بخوابیم و عشق بورزیم" از کتاب "سرزمین گوجه‌های سبز" منتشر شده است که تا حدی گویای شرایط کارگران و فروشندگان آن است.
راوی درباره تجربه خود نوشته است:

تحمل بیگاری برای نیاز مالی
من زمانی به استخدام بوک‌لند درآمدم که مدیریت اون هنوز با آقای شهرابی نبود. زمانی که آقای شهرابی اومدن اولین چیزی که سرپرست من بهم گفت این بود که [...] میخوان تو رو اخراج کنن!! پرسیدم چرا؟! گفت که تو و یک نفر دیگه که درست نیست الان اسمشون رو بگم رو نپسندیدن و از مدل تو خوششون نیومده! به من گفت که حالا ناراحت نباش من پیششون از تو خیلی تعريف کردم. تو هم تلاشت رو بکن که جا بیفتی.
من خیلی تلاش کردم تا بتونم باهاشون بُر بخورم و اخراجم نکنن. اون زمان من تو بخش کودک و لوازم تحریر بودم. منو انتقال دادن به بخش هدایا. من خیلی خیلی تلاش کردم تا بخش رو احیا کنم و فروشش رو بالا ببرم تا اخراج نشم. موفق هم شدم. فروش بخش به شکل چشم گیری بالا رفت و اخراج نشدم. اما برای این کار نزدیک به چهار ماه فول تایم (تقریبا از آذر تا شب عید) اگر درست یادم باشه بدون روز آف و فقط آف چند ساعته، یعنی به جای ساعت ۱۰ اومدن ساعت ۱۱ گاهی هم ساعت ۱۲ اجازه داشتم برم. این چند ماه فشار بسیار بسیار بالایی به من آورد به همین دلیل دچار مشکل کمردرد شدم و لنگان لنگان در فروشگاه کار می‌کردم.
من خیلی به این کار نیاز داشتم و خودم و خانواده‌ام در موقعیت مالی افتضاحی بودیم. برای همین تمام این سختی ها رو تحمل کردم. به من گفتن عید رو استراحت کن تا خوب بشی چون دوباره نیازت داریم در فروشگاه. اما من خوب نشدم و با فقط یکی دو ساعت روی پا ایستادن دوباره دردم شروع می‌شد.

مدیران بوک‌لند: چرا لبخند و آرایش نداری؟!
بعد از عید من رو انتقال دادن دوباره به بخش لوازم‌التحریر و گفتن که همون تلاشت در بخش هدایا رو دوباره نیاز داریم تا فروش بخش تحریر هم بالا بره. من خیلی حالم بد بود. از طرفی نمی‌تونستم نه بگم و از طرفی کمردردم بهم اجازه نمی‌داد درست کار کنم. بعد از اون همه تلاش و فداکاری هنوز هم مدیریت و سرپرست‌ها من رو به جمع رفاقتی خودشون راه نداده بودن و سرپرستم بدون اینکه شرایط جسمی من رو در نظر بگیره گزارش عملکرد من رو به مدیریت می‌داد. نتیجه این شد که گفتن [...] دوباره در خطر اخراجه و اگر تلاشت بیشتر نشه باید باهات خداحافظی کنیم. اما من هیچ کاری نمی‌تونستم بکنم. نه این که استعفا بدم نه که بیشتر کار کنم.
اونها هیچ وقت تلاش واقعی من رو ندیدن و به موضوعات پیش پا افتاده مثل اینکه چرا لبخند نداری، چرا آرایش نداری، چرا امروز بی‌حالی، چرا مشتری رو مجاب به خرید نمی‌کنی، چرا فروش لوازم التحریر بالا نمیره، چرا مثل قبل از عید کار نمی‌کنی...

از کمردرد به خاطر بیگاری تا بیهوشی در فروشگاه
چرا های خیلی زیادی که همه‌شون بدون در نظر گرفتن این بود که من حالم بده و درد شدید دارم و از شدت درد نمی‌تونم بایستم و از شدت درد بغض گلوم رو می‌گیره و نمی‌تونم با مشتری حرف بزنم.... حتی یادم هست که یک بار پریود بودم و دردهای زمان پریود علاوه شده بود به کمردردم و من در فروشگاه غش کردم. اما حتی در این شرایط هم هی می‌آمدند و من رو صدا می‌کردند که خوب شو سریع بخشت کسی نیست تو باید بری....
خلاصه تمام این فشارها که علاوه بر درد جسمی فشار روحی هم اضافه شده بود من استعفا دادم! بدون اینکه شرایط ویژه‌ای برای من در نظر گرفته بشه به خاطر مشکل جسمی که به من وارد شده بود و دلیلش اون چندماه کار فشرده‌ای بود که به زور و با تهدید اخراج از من گرفتند.

متن کامل این روایت را در این لینک بخوانید.

#کارگران_کتاب
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
روایت استثمار کارگران کتابفروشی «حوض نقره»

یکی از آسیب‌های کتابفروشی‌های زنجیره‌ای، که از سوپرمارکت‌های زنجیره‌ای الگو گرفته‌اند، تبدیل کتاب از یک کالای فرهنگی به یک کالای تجاری و تبدیل کتابفروشی از یک کار فرهنگی به یک کسب و کار تجاری است. به این ترتیب کتابفروشی‌های زنجیره‌ای در عمل در خدمت حکومتی هستند که دشمن کتاب و کتاب‌خوانی است و تعطیلی کتابفروشی‌های کوچک در نتیجه‌ی ورشکستگی عملا به معنی تعطیلی پاتوق‌هایی است که در آن «عناصر خطرناک کتاب‌خوان» امکان دیدار و گفتگو با هم را دارند.
در عین‌حال کتابفروشی‌های زنجیره‌ای حکم اجزای یک مافیا را دارند که از انتشاراتی‌های بزرگ آغاز می‌شود، نشریات فرهنگی و صفحات فرهنگی نشریات را به خدمت می‌گیرد و به کتابفروشی‌های زنجیره‌ای ختم می‌شوند، مافیایی که نفس فرهنگ و ادبیات مستقل را گرفته و آن را تا مرز نابودی پیش برده تا جایگزین شعر واقعی دلنوشته‌های اینستاگرامی صابر ابر شود، جایگزین داستان‌های جدی آثار مهم بهاره رهنما و کتاب جای خودش را به محصولات پر فروش انتشارات و کتابفروشی حوض نقره بدهد که چیزی نیست غیر از دفتریادداشت‌های بی خط و خط‌دار با طرح جلد تن‌تن و فریدا و بیتلز، برای هر جور سلیقه.
از زیر پوست این «کار فرهنگی» اما تاول‌های ناسور استثمار نیروی کار بیرون می‌زند.
این روایت یکی از افراد شاغل در یکی از کتابفروشی‌های حوض نقره است که چهار شعبه دارد:

«کار اینها دقیقا استثماره. شما مجبور هستید گاهی ۸ ساعت و گاهی ۱۴ ساعت روی پاتون بایستید و دائما مجبورتون می‌کنن که لبخند به صورت داشته باشید. جوری که اگر انسان خنده‌رویی نباشید تمام عضلات صورت شما درد می‌گیره.
برای ۱ تا ۵ دقیقه تاخیر جریمه مالی و حتی اخراج می‌شید. دائما قفسه‌ها باید خالی و تمیز بشن و فروشنده‌ها موظفند بخش خودشون رو جارو و تی بکشن و در ضمن سراپا در اختیار مشتری باشن. حتی اگر بحثی پیش بیاد و حق با مشتری نباشه باز هم شما جریمه و اخراج می‌شید. تمام روز حتی برای یک قهوه خوردن و استراحت کردن باید استرس داشته باشید و این عکس‌هایی هم که در صفحاتشون استوری می‌کنن کاملا فیک است. در یک کلمه این مجموعه‌ها گرگی بیش نیستن در لباس میش...
همه‌ی این مجموعه‌ها در پوشش کار فرهنگی در اصل بدنبال سود بیشتر و در نهایت درآمد گزاف‌تری هستند. بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد سود روی تمام کالاها کشیده می‌شه و گاهی ۱۰۰ درصد.
در مجموعه‌ی حوض نقره ۳ روزی که بخاطر انقلاب زن زندگی آزادی فروشگاهشون رو بستن به نیروهاشون حقوقی پرداخت نکردن و زمانی هم که اونجا رو پلمب کردن استوری گذاشتن که ما به خاطر آزاد گذاشتن همکارانمون در نوع پوشش پلمب شدیم اما در واقع و پشت پرده تمام نیروها جریمه شدن و نیرویی که باعث پلمب مجموعه شده بود اخراج شد.
در تمامی دو شعبه‌ی باملند و هایپر که من اطلاع دارم، تمام تلاششون رو می‌کنن که به هر نحوی که شده، چه با جریمه چه با حقوق کم و... از حق و حقوق شما بزنن و شما کاملا باید در اختیارشون باشید، برای هر چیزی که می‌گن و در هر زمانی که می‌گن. درست مثل یک برده.
مدیریت حوض نقره چندین پرونده‌ی باز حقوقی در دادگاه‌ها داره چون حق و حقوق کسانی که براشون کار می‌کنن رو درست و به موقع پرداخت نکرده اما این پرونده‌ها تا الان به جایی نرسیدن». (پایان روایت)

همین کتابفروشی هنگام افتتاح شعبه‌ی باغ فردوس کتابفروشی‌اش در متنی سوزناک نوشته بود: «اونروزى كه دل اين حوض و به دريا زديم و آستينارو بالا كه يه كار مشتى توى بدترين شرايط فرهنگى ايرانمون بكنيم ته آرزومون يه كتابفروشى بود كه دل آدمارو بلرزونه. امروز ما ته آرزوى اون روزامون ايستاديم.» ظاهرا «ته آرزوی» مالکان حوض نقره این بوده که علاوه بر «دل آدما» دل نیروی کار شاغل در حوض نقره را نیز بلرزانند و تسمه از گرده‌ی آنان بکشند.
منبع: سرخط

#کارگران_کتاب
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
روایت استثمار در بوک‌لند


مقدمه
فروشگاه آنلاین کتاب و محصولات فرهنگی بوک‌لند از جمله‌ی فروشگاه‌های بزرگ کتابی است که دارای شعبی در زعفرانیه، اقدسیه، سعادت‌آباد، پالادیوم، شیراز و بندرعباس است.
فروشگاه‌های کتاب را به عنوان مکان‌های فرهنگی‌ای می‌شناسند که به خاطر اشتغال به فعالیت فرهنگی، یحتمل نسبت به مسائل استخدامی خود حساسیت بیشتری از حیث حق و حقوق کارکنان دارند، با این وجود روایت‌هایی که پیش‌تر از «ثالث» یا مکان‌های دیگر منتشر کردیم، حاکی از آن است که تنها تفاوت این قسم محل‌ کار با دیگر جاها، فقط «کالا» بودن «امر فرهنگی» است و الا سازوکارهای سرمایه‌دارانه‌ی استثماری به قوی‌ترین شکل خود برقرار است.
نگریستن به محیط‌های کاری به ظاهر زیبا و فرهنگی‌ای چون «بوک‌لند» از دریچه‌ی کارگرانی که ممکن است بارها و بارها در طول هفته ببینیدشان، گواه عمق مناسبات نابرابر و سلطه‌گرانه‌ای‌ست که در هر لباسی باید برچیده شود.

بوک‌لند (روایت اول)
☑️ من حدود ۱ ماه در فروشگاه بوک لند که الآن چندین شعبه در ایران داره کار کردم و اونجا هم اجازه نشستن در طول شیفت کاری نداشتیم بجز یک تایم استراحت ۲۰ دقیقه ای برای روزهای تک شیفت و دو استراحت نیم ساعته برای روزهای ۲ شیفت.
شیفت‌های کاری از ۱۰ صبح بود تا ۴ و نیم عصر و از ۴ و نیم‌تا ۱۱ شب.
☑️ همیشه باید حداقل نیم ساعت زودتر اونجا می‌بودیم و نیم‌ساعت هم دیرتر می‌رفتیم همیشه و این قانونی بود که بی چون و چرا باید می‌پذرفتیم.حتی زمان‌هایی که مشتری داخل فروشگاه نبود هم حق نشستن نداشتیم و حتی برای آب خوردن و دستشویی رفتن هم باید اجازه می‌گرفتیم که حقیقتا احساس خِفَت بزرگی به آدم دست میده.
☑️ یک‌روز در هفته آف داشتیم و یک روز هم دو شیفت بودیم و بقیه روزها تک شیفت. من دیابت دارم و این حجم از سر پا ایستادن برام سخت بود و توی برهه‌ای از بیماریم بودم که قندم کنترل نبود و مجموعه خیلی راحت به من گفت چون کارایی لازم رو برای روزهای سنگین نداری خداحافظ.
☑️ این خداحافظی هم با چهره‌ی دوستدار بودن اونها بود و اینکه به فکر من هستن.
حقوق اون مدتی که من اونجا بودم رو هم دقیق و درست پرداخت نکردن ...
سالها توی دانشگاه علیه این سیستم جنگیدیم و جلسه گذاشتیم و تلاش کردیم و الان بعد از دانشگاه مجبورم توی همین سیستم بمیرم...

بوک‌لند (روایت دوم)
☑️ بنده مدتی در انبار فروشگاه کتاب بوک‌لند شعبه پالادیوم مشغول به کار بودم بعد از پروسه طولانی استخدام و با وجود آگاهی از دستمزد خیلی پایین و دادن سفته، بالاخره با کارکردن بنده موافقت شد اما بهشتی که از دور می‌دیدم و آرزوی کار کردن در محیطی با کتاب، از همان روز اول خراب شد.
☑️ محل ورود اطلاعات کتاب‌ها(انبار) جایی بدون هوا و نمور در پارکینگ پالادیوم بود. ساعت کاری با توجه به ترافیک و رفت و آمد و دستمزد بسیار اندک،
هیچ‌کدام نتوانست بنده رو راضی نگه دارد برای ادامه همکاری!
از بعضی از همکارهای فروشنده هم که می‌پرسیدم کار در خود فروشگاه هم اصلاً بهتر نبود.
از شیفت‌های طولانی و ایستادن های زیاد و فامیل بازی بیش از حد مدیریت برای استخدام و انجام کارهای سبک‌تر شکایت می‌شد.
منبع: سرخط

#کارگران_کتاب
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رفع پلمب شهر کتاب مرکزی

شهر کتاب مرکزی رفع پلمب شد.
صفحه اینستاگرام این کتابفروشی با انتشار ویدئویی اعلام کرد: «ما برگشتیم. با شوقی برای دانستن و آفریدن.»
شهر کتاب مرکزی واقع در خیابان شریعتی، در پی برگزاری جشن شب یلدا در روز چهارشنبه ٢٩ آذر و به بهانۀ پوشش با دستور ادارۀ اماکن پلمب شده بود.

#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
گزارش شرق دربارۀ پلمب شهر کتاب:
جزییات پلمب شهر کتاب مرکزی به دلیل حجاب


ظهر امروز ماموران پلیس اماکن تهران شهر کتاب مرکزی را به دلیل آنچه عدم رعایت مقررات صنفی و وزارت کشور خوانده شده، پلمب کردند.
امروز، حدود ساعت ۱۲ ظهر ماموران پلیس اماکن تهران با مراجعه به شهر کتاب مرکزی در تهران، اقدام به پلمب این مرکز کردند. دلیل این اقدام از قرار معلوم، عدم رعایت مقررات صنفی و دستورات وزارت کشور عنوان شده اما در گزارش ماموران، حضور بی حجاب مشتریان در این محل به عنوان دلیل پلمب شهر کتاب مرکزی قید شده است.
منبع

#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
آلبوم تصاویر: جشن کتاب و موسیقی علیه استبداد جهل و عزا

تصاویر جشن یلدای شهر کتاب مرکزی (چهارشنبه ٢٩ آذر) که موجب پلمب این کتابفروشی شد.
منبع: اینستاگرام شهر کتاب مرکزی

#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
شهر کتاب مرکزی پلمب شد

صفحه اینستاگرام شهر کتاب مرکزی از پلمب این کتابفروشی خبر داد.
در این متن آمده که به دستور اداره اماکن از جمعه 1 دی ماه این فروشگاه تعطیل خواهد بود.
شهر کتاب مرکزی واقع در خیابان شریعتی، بالاتر از مطهری، از مهمترین مراکز فروش کتاب در تهران است.
به نظر می‌رسد علت این برخورد برگزاری جشن شب یلدا در روز چهارشنبه 29 آذر بوده است.

#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
بازگشایی چشمه‌ی البرز
مانور برخورد با کتاب‌فروشی‌ها دیری نپایید

کتاب‌فروشی نشر چشمه‌ی البرز بار دیگر آغاز به کار کرده است.
این کتاب‌فروشی در صفحه‌ی اینستاگرام خود نوشته است:
«همراهان عزیز چشمه
از امروز طبق روال از ساعت ۱۰ تا ۲۲
پنجشنبه و جمعه و روزهای تعطیل و ما قبل آن از ساعت ۱۰ تا ۲۳ پذیرای حضورتون هستیم.»
چشمه‌ی البرز واقع در کرج، عظیمیه، بلوار شریعتی یکی از چهار کتاب‌فروشی پلمب شده در هفته گذشته بود.

#چشمه_البرز
#پلمب_کتابفروشی
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
کتاب‌فروشی دی رفع پلمب شد


کتاب‌فروشی دی رفع پلمب شد.
این کتاب‌فروشی در تلگرام خود نوشته است:
«از امروز به روال همیشه از ده صبح تا ده شب هستیم.
خوشحال می‌شیم بهمون سر بزنید.»
کتاب‌فروشی دی هفته پیش به همراه کتاب‌فروشی چتر و کتاب‌ِ خانه در تهران و کتاب‌فروشی چشمه البرز در کرج پلمب شده بودند.

#کتابفروشی_دی
#پلمب_کتابفروشی
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
کتاب‌فروشی چتر پلمب شد
چهارمین فروشگاه کتاب در دو روز اخیر


کتاب‌فروشی چتر پلمب شد.
بنا به تصویر ارسالی مخاطبان "سندیکالیسم در صنعت نشر"، کتاب‌فروشی چتر در خیابان انقلاب، روبه‌روی دانشگاه تهران، هم پلمب شده است.
در دومین روز از موج جدید برخورد اداره‌ی اماکن با کتاب‌فروشی‌ها، این چهارمین کتاب‌فروشی در تهران و البرز است که پلمب می‌شود.
پیش از این، کتاب‌فروشی دی و کتاب‌ِ خانه در تهران و کتاب‌فروشی چشمه البرز در کرج پلمب شده بودند.

#کتابفروشی_چتر
#پلمب_کتابفروشی
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
چشمه‌ی البرز هم بسته شد
سومین قربانی موج جدید برخورد با کتاب‌فروشی‌ها

کتاب‌فروشی نشر چشمه‌ی البرز پلمب شد.
این کتاب‌فروشی در صفحه‌ی اینستاگرام خود نوشته است:
«کتاب‌فروشی چشمه‌ی البرز پلمب شد.
امیدواریم دوباره چراغ این کتاب‌فروشی روشن شود.»
چشمه‌ی البرز واقع در کرج، عظیمیه، بلوار شریعتی سومین کتاب‌فروشی پلمب شده در دو روز اخیر است. این مجموعه، عهلاوه بر فروشگاه کتاب، شامل، کافه، سالن کنفرانس، کلاس آموزشی، گالری نقاشی، گالری موسیقی و ... نیز هست.

#چشمه_البرز
#پلمب_کتابفروشی
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
پلمب کتاب‌فروشی کتابِ خانه
موج جدید برخورد با کتاب‌فروشی‌ها ادامه دارد

گزارش‌ها در شبکه‌های اجتماعی حاکی از پلمب شدن کتاب‌فروشی «کتابِ خانه» است.
صفحات مجازی این کتاب‌فروشی تاکنون گزارشی درباره‌ی این ماجرا نداده‌اند.
«کتابِ خانه» واقع در محله‌ی ایرانشهر، بعد از خیابان دهخدا، برای دومین بار در چند ماه اخیر پلمب شده است.
پیشتر در همین صفحه درباره پلمب و بازگشایی این واحد صنفی اطلاع‌رسانی شده بود.

#کتاب_خانه
#پلمب_کتابفروشی
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
کتاب‌فروشی دی پلمب شد
آغاز موج جدید برخورد با کتابفروشی‌ها

کتاب‌فروشی دی تهران پلمب شد.
این کتاب‌فروشی در کانال تلگرامی خود نوشته است:
«سلام
متأسفانه ما پلمب شدیم و به همین دلیل به هیچ‌کدام از بسته‌های خریداری شده و آماده برای ارسال دسترسی نداریم.
تمام تلاشمون رو برای بازگشایی سریع‌تر کتابفروشی می‌کنیم و قول می‌دیم در اولین فرصت برای ارسال بسته‌ها اقدام ‌کنیم و‌ به شما اطلاع ‌بدیم.
ممنون از شکیبایی‌تون»
کتاب‌فروشی دی در محله‌ی ایرانشهر، خیابان کلانتری از کتاب‌فروشی‌های محبوب سال‌های اخیر در تهران است.

#کتابفروشی_دی
#پلمب_کتابفروشی
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
بازگشایی کتابفروشی کتابِ خانه

کتابفروشی «کتابِ خانه» در خیابان ایرانشهر که چند روز پیش پلمب شده بود، بازگشایی شد.
این کتابفروشی در صفحه اینستاگرام خود نوشته است: «امروز از ساعت ۴ عصر دوباره هستیم.»

#کتاب_خانه
#پلمب_کتابفروشی
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
پلمب یک کتابفروشی دیگر در تهران


کتابفروشی «کتابِ خانه» در خیابان ایرانشهر پلمب شد.
این کتابفروشی در صفحه اینستاگرام خود تنها نوشته است: «دوباره پلمب»


#کتابِ_خانه
#پلمب_کتابفروشی
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
فرهنگان فرشته رفع پلمب شد

کتابفروشی فرهنگان فرشته پس از چند روز تعطیلی از یکشنبه 29 مرداد، بابت «عدمِ رعایتِ حجاب اسلامی»، رفع پلمب شد.

در صفحه اینستاگرام این کتابفروشی آمده است:
چقدر خواندن نوشته‌هایتان دلچسب بود.
حیاط را برای‌تان آب و جارو کرده‌ایم،
برای شما مردمِ نازنین! شمایی که این چندروزی که با شما نبودیم، آن‌قدر «بودید» و آن‌قدر «خوب» بودید که عزیز بودید، عزیزتر شدید.
راستش این همه خوشدلی و مهر و توجه برای کتاب‌فروشیِ فرشته‌تان، از تخیلِ ما هم خارج بود. نه این‌که به همراهی‌تان باور نداشتیم، حتما داشتیم، این میزان از لطف و محبت چیزی نبود که تصورش را داشتیم.
روزهای سختی است، می‌دانید و می‌دانیم، اما این کشور مالِ ماست، این روزها از آنِ ما هستند، به قولِ شاملو «۲۴ ساعتِ تمام، به قدرِ کفایت فرصت هست تا روزی بزرگ شود»!
هستیم کنارِتان، باشید کنارِمان؛ در فرهنگان فرشته…

#فرهنگان_فرشته
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
کتابفروشی فرهنگان فرشته پلمب شد.
در صفحه اینستاگرام این کتابفروشی آمده است:
پلمب کتاب‌فروشی فرهنگان فرشته
کتاب‌فروشیِ «فرهنگان فرشته» صبحِ امروز یکشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۲، به دلیلِ آن‌چه عدمِ رعایتِ حجاب اسلامی عنوان شده، از سوی پلیس نظارت بر اماکن عمومی شمیرانات پلمب شد.
مدیریتِ کتاب‌فروشی در تلاش است تا هر چه سریع‌تر زمینه‌ی رفعِ پلمب فراهم شود تا چون همیشه بتوانیم پذیرای شما مخاطبین عزیز باشیم.
امیدواریم بتوانیم خیلی زود تاریخ بازگشایی را به اطلاع شما برسانیم.

#فرهنگان_فرشته
#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
شهرکتاب و کتاب‌مال: ضدِ اجتماع، ضدِ فرهنگ

با مقایسۀ عملکرد کتابفروشی‌های سنتی و کتابفروشی‌های مگا که نام شهر کتاب گرفته‌اند، می‌خواهیم نشان دهیم که سازوکار کتابفروشی‌های کوچک با اشل‌های انسانی در کتابفروشی‌های مگای شهر کتاب معکوس شده و بر ضد کارکرد پیش‌فرض خود عمل می‌کند.
گزارش لیلا صلاحی در رادیو زمانه

#صنف_کتابفروشان
#سندیکالیسم_در_صنعت_نشر
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
#زن_زندگی_آزادی
@IranPubWorkers
تعطیلی شهر کتاب اردیبهشت أصفهان

شهر کتاب اردیبهشت أصفهان از تعطیلی نامعلوم داد.
صفحه‌ی اینستاگرام این کتاب‌فروشی اعلام کرده است: «‌شهر کتاب اردیبهشت اصفهان تا اطلاع ثانوی تعطیل می‌باشد. به امید دیدار مجدد شما عزیزان»
چندی پیش هم این واحد صنفی با دستور فرمانده انتظامی استان اصفهان پلمب شده بود.
کتاب‌فروشی اردیبهشت رشت هم که مثل کتاب اردیبهشت اصفهان با مدیریت سروش صحت اداره می‌شود، دو هفته پیش به‌دلیل «عدم رعایت ضوابط و مقررات اماکن عمومی» پلمب شده اما همان هفته بازگشایی شد.

#شهر_کتاب_اردیبهشت_اصفهان
#کمیته_کتابفروشان
#صنف_کتابفروشان
#سندیکای_کارکنان_صنعت_نشر
@IranPubWorkers
Ещё