🔸استقبال از شعر هویج نامه ی ایرج احمدی هزاوه
گفته ایرج در رثایت شعر پر شور ای هویج
پس چرا گردیده ای نایاب و نافور ای هویج ؟
مات و مبهوتم که تو نارنجی زار و دراز
چون شدی بر ملت بیچاره منصور ای هویج ؟
در حضور موز و آناناس و کی وی ناقلا
می کنی در پرده بازی های ناجور ای هویج
نیستم کمتر ز بز یا کمتر از خرگوش و موش !
رحم کن بر قشر زیر خط و کم زور ای هویج
بی وجودت سوپ سبزیجاتمان شد آبکی
گشته ای بر دردمان شادان و مسرور ای هویج
« در میان میوه های آبدار و خوشمزه »
گشته ای نام آور و سالار و مشهور ای هویج
غیرِ دلالان مرغ و پادشاهان دلار
می کند هر دم حمایت از تو ناطور ای هویج !
خواب میدیدم پریشب در کنار جعفری
می روی با دست من در زیر ساطور ای هویج
نشئه ای روزی و روزی هم خمار و تولکی
گه تهِ چاهی گهی بر قله ! منظور ای هویج ؟!
گر شبی مهمان بشقابم شوی بر روی میز
می زنم ناخن به سیم تار و تنبور ای هویج
پشت کردی بر فقیران ! با بزرگان می پری !
می زنی بر مرغ و سیمان سورِ پاسور ای هویج
کعبتینت خوش نشین و مهره ات تارک نشین !
اختصاصی گشته ای از بهر شاپور ای هویج
استخوانم گشته نرم و پوستم چون کرگدن !
دیده ام اندر فراقت گشته بی نور ای هویج
ای هویج ! ای مونس ای روح و روان ای فتنه جو !
مانده ام از طعم تو با بستنی دور ای هویج
در فراقت تا سحر هر شب به صد آه و فغان
هم نوایی می کنم با سیخ و وافور ای هویج
چون کنم گر من ننالم از جفایت بی وفا
زخم دیرینم شده سودا و ناسور ای هویج
سنگدل این خانه را ویرانه کردی عاقبت
زِرتمان از ریشه شد داغان و قمصور ای هویج
گر نیابد قیمتت کاهش به مرگ مادرم !
می شوی حتمن به چشمم خوار و منفور ای هویج
الغرض با این ادا اطوار و این بی مسلکی
. . . ای بر حال آدمهای مغرور ای هویج !!
#محمد_علمداردوم شهریور ۱۴۰۰ – اراک
@irajahmadihezave #ایرج_احمدی_هزاوه