علل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی[۳از۳]. [...ادامه قبلی...]
کارگر باید در محل کار خود احساس کند استاد است و این فقط زمانی که افزایش رفاه یک فرد به افزایش نیروهای مولد کار اجتماعی بستگی داشته باشد امکانپذیر است. اگه جنبش استاخانوی درنتیجه افزایش نیروهای مولد کار منجر به کاهش قیمتها میشد، آنگاه مردم منفعت خود را احساس میکردند. نرخ دستمزد کمتر باعث شد که برای همآن درآمد سختتر کار کنیم.
و در پایان به مبحث سودآوری میپردازم: بنگاهها دنبال سود نبودند. تلاش برای نشاندادن رشد سود در بخش تولید چیزی را ثابت نمیکند[ابدا نمیکند و ضمنا که چیز خوشآیندی هم اثبات آن در پی ندارد]. افزایش سودآوری بنگاههای تولیدی نتیجه تمایل مدیران به تأمین صندوق دستمزد کافی برای کارگران است. علاوهبراین، زمانی که قیمتها ثابت بود، انتقال ارزش از صنعت استخراج به صنایع تولیدی صورت گرفت و سپس از سود روبهرشد صنعت تولیدی به بنگاههای زیانده در صنعت استخراج و کشاورزی یارانه پرداخت شد.
جامعهی آینده مستلزم مشارکت مستقیم کارگران در مدیریت تولید است، اما کارگر تنها زمانی میتواند مدیریت کند که همه چیز با میزان کار بر حسب ساعت و دقیقه سنجیده شود. این چیزی است که اقتصاد شوروی نداشت، بنابراین سازمان تولید تا حد زیادی از سازمان سرمایه داری کپیبرداری کرد، که گذار به سرمایهداری را بسیار آسان کرد. تنها کاری که آنها باید انجام میدادند این بود که تابلویی را که نشان میداد شرکت دولتی است را پایین بیاورند و تابلویی بگذارند که نشان میدهد خصوصیست. کارگر از کار و محصولاتش بیگانه شدهبود، زیرا روال روزمره او نمونههایی را نشان میداد که تولید برای او کار نمیکند، اینکه کارگر برای تولید ساخته شده است، نه تولید برای کارگر. بنابراین کارگران از شیوهی تولید شوروی دفاع نکردند.
بنابراین شیوهی تولید [پیشاپیش] شوروی شکستخورده بود، زیرا مبارزه با سرمایهداری را از نظر اقتصادی خود قربانی وضعیت سرمایهداری بود. اما تمام برنامههای احزاب مختلف که من آنها را میشناسم و همچنین نظرات در چت نشان میدهد که همه میخواهند اتحاد جماهیر شوروی ۲/۰ را بسازند. امروزه رسانههای بورژوازی از پیشگامان ساخت شیوه تولید اشتراکگرایی انتقاد میکنند و آنها را به ظلم متهم میکنند. اما همآنطور که انگلس یک بار گفت: «این موضوع هیچ اهمیتی ندارد. اگر ما را «بته»(احمق) مینامیدند، اوضاع بسیار بدتر میشد.» [این جمله به این معناست که نامیدهشدن به یک اصطلاح خاص-در اینجا "بته"- میتواند تأثیر منفی بیشتری داشته باشد و نشاندهنده این است که برخی از نامها یا عناوین میتوانند بار معنایی و احساسی بیشتری داشته باشند. در واقع، انگلس میخواهد بگوید که وضعیت فعلی بهتر از آن است که بهشکل توهینآمیزتری خطاب شوند] و بهنظر من، تکرار دوباره شکست منجر به این خواهد شد که دقیقاً به ما برچسب زده شود. ما نمیتوانیم همآن اشتباه را دوباره تکرار کنیم. سوسیالیسم و تولید کالایی ناسازگار هستند. در دوران گذار، در طی شکلگیری مناسبات تولید اشتراکگرایی(کمونیسم)، باید بر اشکال کالایی غلبه کرد[و خود علیه کالازدگی حرکت کرد] و بهعنوان مرحلهی اول جامعهگرایی(سوسیالیسم) و استراکگرایی دو مرحله از یک شیوهی تولید هستند که ضدکالاست. در هر صورت تلخترین حقیقتها بهتر از شیرینترین دروغهاست. و من نمیخواهم که فرزندان ما همآن اشتباه را تکرار کنند.
#Ivan_Potapenkov