💢 معلم هست اما کم است!
✍️ #نجات_بهرامی. همشهری ۱۷ مهر ۹۸
🔻احتمالا کمتر کسی باشد که دهه هفتاد را درک کرده باشد اما سیاستهای جمعیتی مبتنی بر شعارِ "فرزند کمتر، زندگی بهتر" از ذهنش پاک شده باشد. این سیاست نشان از اتخاذ رویکردی جدید و جدی در ارتباط با توسعه داشت و بخشی از یک مجموعه سیاستها بود که در دوران پساجنگ با هدف ایجاد جهش اقتصادی و رفع محرومیت در کشور بنیان نهاده شد. اینکه این سیاستها واجد چه ایرادهایی بود و نتایج آن چه شد، خارج از موضوع این یادداشت است اما ملموس ترین دستاورد آن در حوزه آموزش و پرورش را چند سال بعد هنگامی مشاهده کردیم که مسئولین با شعف و افتخار زایدالوصفی از تک شیفته شدن مدارس کشور در اکثر شهرها و روستاها خبر دادند و این موضوع را به لیست دستاوردهای دوران مدیریت خود اضافه کردند!
این اتفاق البته با اما و اگرها و غل و غش هایی همراه بود و به عنوان مثال فشرده کردن اجباری کلاس های درس و ادغام دانش آموزان با هدف کاهش تعداد کلاس و نیاز به معلم کمتر، آسیب زیادی به کیفیت تدریس وارد آورد و از آن طرف مسئولین را متقاعد کرد که فعلا نیازی به گرفتن ردیف های استخدامی برای به کارگیری معلمان جدید نیست، اما در مجموع نمی توان انکار کرد که برون داد سیاستهای جمعیتی تاثیر مثبتی در کیفیت آموزشی بر جای نهاد و به دوران مدارس دو شیفته و سه شیفته پایان داد. تا اینجا ما با مدارسی روبرو بودیم که اغلب تک شیفت بوده و تقریبا از معلم کافی هم برخوردار بوده اما آمار دانش آموزان حاضر در هر کلاس نسبتا بالا بود.
🔻اما چه اتفاقی افتاد که از چند سال بعد از آن ماجرا معضل کمبود معلم و تراکم بالای کلاسها به وجود آمد و پیوسته در حالا تکرار و تزاید است؟ برای پاسخ به این سوال به دلایل متعددی می توان اشاره کرد از جمله؛
تغییر سیاستهای جمعیتی و در پیش گرفتن رویکردی متقاوت با آنچه در ابتدای این متن اشاره شد. این سیاست ها که از طریق سخنرانی ها و برنامه های تلویزیونی و حتی بیلبوردهای سطح شهر و به صورت فشرده به افکار عمومی عرضه شد، در نهایت افزایش جمعیتی را به دنبال داشت که برنامه قابل اعتنایی جهت ایجاد زیرساخت و تامین ملزومات متناسب با آن تدارک دیده نشده بود و ما شاهد یکی از این ملزومات نادیده گرفته شده در حوزه آموزش بودیم. به عبارت دیگر به نسبت افزایش تولد نوزادان در کشور، برنامه مشخصی چه از نظر تخصیص ردیف استخدامی و چه از نظر تامین فضای فیزیکی آموزشی تدارک دیده نشد و پس از گذشت چند سال آن نوزادان پا به محیط مدرسه گذاشتند و این کمبودها را لمس کردند.
🔻از سال ۹۲ به بعد با روی کار آمدن دولت روحانی، به درستی به فقدان ساماندهی مناسب نیروی انسانی و پایین بودن کارآمدی آن اشاره می شد، اما راه حل نهایی آن چیزی نبود که انتظار می رفت. به عبارت دیگر ماحصل تحلیلها باید به سمت و سویی می رفت که هم کیفیت و کارآمدی نیروی انسانی را پوشش دهد و هم به کمیت و کمبود نیرو بپردازد. اما آنچه در عمل شاهد بودیم، رویکردهای به شدت انقباضی بود که صرفه جویی و کم شدن هزینه های کلی کشور را تا حد زیادی به گُرده آموزش و پرورش تحمیل کرد و برای این روند ساده عناوین پرطمطراق اختراع کرد!
اگر چه مخالفین دولت اعم از احزاب و گروههای اصولگرا و نیز نویسندگان و تحلیلگران، به این سیاستها عنوان "نئولیبرالیستی" اطلاق می کردند، اما واقعیت این است که در رویکردهای انقباصی منبعث از نئولیبرالیسم شاهد کاهش هزینه های دولت ها و حکومتها در همه عرصه ها هستیم نه اینکه این انقباض را فقط در عرصه کالاهای عمومی مانند آموزش شاهد باشیم.
از این دوره به بعد کاهش درآمدهای کلی کشور باعث برجسته شدن نقش وزرا در دفاع از بودجه مجموعه تحت مدیریت خود شد و در آموزش و پرورش به دلیل ضعف کلی مدیران آن و پایین بودن قدرت چانه زنی و لابیگری آنها، روز به روز شاهد لاغر شدن این نهاد و کاهش ملزومات مورد نیاز آن چه در بودجه کلی و چه در اختصاص ردیف های استخدامی بودیم و در نتیجه به نقطه ای رسیدیم که بر خلاف قانون اساسی در برخی مدارس دولتی هم شاهد اجباری شدن پرداختهای مردمی باشیم
@farhangian_sallam