تاریخ و فرهنگ دره شهر

#کورش
Channel
Logo of the Telegram channel تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIANPromote
6.47K
subscribers
28.3K
photos
7.59K
videos
3.29K
links
ارتباط با ادمین👇: @Mehrgankadehh کانال مردمی #دره_شهر #مهرگان_کده، #سیمره ، تاریخ و #فرهنگ آدرس اینستاگرام: http://instagram.com/ceymarian
تاریخ و فرهنگ دره شهر
مروری بر تاریخ ایران هخامنشیان کورش کورش در طول زندگی خود فقط یک زن اختیار کرد و او کاساندان نام داشت دختر فرناسپه از شاهدختان خاندان هخامنشی . کاساندان قبل از کورش درگذشت و بعد از او کورش در اندوهی فراوان ماند و برای همیشه و به احترام همسرش تنهایی را برگزید…
مروری بر تاریخ ایران
هخامنشیان
#کورش

سنگ ‌نوشته بیستون یکی از مهمترین و مشهورترین سندهای تاریخ جهان و مهم‌ترین متن تاریخی در زمان هخامنشیان است که شرح پیروزی داریوش بزرگ را بر گوماته مغ و به بند کشیدن یاغیان را نشان می‌دهد.

محوطه بیستون از آثار ملی ایران است و خود این اثر هم از سال ۲۰۰۶ یکی از آثار ثبت شدهٔ ایران در میراث جهانی یونسکو است. نام فارسي باستان اين كوه بُغستان یا بگستان به معناي جايگاه خدايان است و به روايت جغرافيدانان بهستون يا ستون‌هاي خوب است.

بيستون از نظر شرايط جغرافيايي، در دوران‌هاي مختلف تاريخي مورد توجه بوده است و آثاري از اين دوره‌ها در خود به يادگار دارد. در مجموعه بيستون 28 اثر در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده است كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان به سراب بيستون، بقاياي گورستان قديمي، دژ تاريخي ،مجسمه هركول، فرهادتراش،وقف‌نامه شيخ علي‌خان زنگنه، و... اشاره نمود كه 13 اثر به‌همراه سنگ‌نوشته در سال 2006 به ثبت جهاني رسيده است.

اما مهم‌ترين و مشهورترين اثر باستاني در اين مجموعه نقش برجسته‌ كتيبه‌ داريوش است، با آشنا شدن با اين اثر باستاني مي‌توانيم خط ميخي، پارسي باستان را بشناسيم و در مورد آداب و سنت‌هاي مردمان 2500 سال پيش اطلاعات ارزشمندي به‌دست بياوريم.

سنگ‌نوشته بيستون كه به كتيبه بيستون نيز شهرت دارد به سه زبان اكدي، عيلامي و پارسي باستان نوشته شده است. اين نوشته به نخستين سال فرمانروايي داريوش از زبان خود او مي‌پردازد، سالي كه داريوش سراسر آن را در جنگ با پادشاهان ديگر كشورها سپري كرد، پس از كشته شدن برديا و افتادن حكومت به دست داريوش، در سراسر امپراطوري هخامنشي نزديك به 19 شورش بزرگ و كوچك اتفاق افتاد.

داريوش پس از سركوب اين شورش‌ها تصميم مي‌گيرد كه مردمان عصر خود و آيندگان را در جريان چگونگي به‌دست گرفتن قدرت و نخستين سال فرمانروايي‌اش قرار دهد. داريوش اين بناي يادبود را بر بلنداي صخره‌اي در كوه بيستون به يادگار گذاشته است. كه راهي پررفت و آمد است و محل عبور نظاميان از بابل و بغداد به سوي رشته كوه‌هاي زاگرس و همدان بوده است.

نقش‌برجسته، تصوير داريوش و اسيران را در سطحي عمودي به بلنداي 3 متر و پهناي 5/5 متر نشان مي‌دهد.

عبداله خدایاری
ادامه دارد..
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تاریخ و فرهنگ دره شهر
مروری بر تاریخ ایران #هخامنشیان کورش دروازه های شهر را مسدود کردند. به این امید که بالاخره متحدین اسپارتی ، بابلی و مصری از راه می رسند و کار ایرانی ها را یکسره می کنند. پس از شکست و عقب نشینی لیدیایی ها ، پارسیان شهر سارد را به محاصره درآوردند. شهر سارد…
مروری بر تاریخ ایران
هخامنشیان
#کورش

آنگاه با این فریاد کوروش که « خدا ما را به سوی پیروزی راهنمایی می کند » سپاهیان ایران و لیدی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. جنگ بسیار خونین بود ولی در نهایت آنانکه به پیروزی رسیدند لشکریان پارس بودند. از میان لیدیایی ها ، آنان که زنده مانده بودند - به جز معدودی که دوباره برای گرفتن کمک به کشورهای دیگر رفتند - به درون شهر عقب نشستند و دروازه های شهر را مسدود کردند. به این امید که بالاخره متحدین اسپارتی ، بابلی و مصری از راه می رسند و کار ایرانی ها را یکسره می کنند. پس از شکست و عقب نشینی لیدیایی ها ، پارسیان شهر سارد را به محاصره درآوردند.

شهر سارد از هر طرف دیوار داشت بجز ناحیه ای که به کوه بلندی بر می خورد و به خاطر ارتفاع زیاد و شیب بسیار تند آن لازم ندیده بودند که در آن محل استحکاماتی بنا کنند. پس از چهارده روز محاصره ی نافرجام کوروش اعلام کرد به هر کس که بتوانند راه نفوذی به درون شهر بیابد پاداش بسیار بزرگی خواهد داد. بر اثر این وعده بسیاری از سپاهیان در صدد یافتن رخنه ای در استحکامات شهر برآمدند تا آنکه روزی یک نفر پارسی به نام ” هی رویاس “ دید که کلاه خود یک سرباز لیدیایی از بالای دیوار به پایین افتاد. او چست و چالاک پایین آمد ، کلاهش را برداشت و از همان راهی که آمده بود بازگشت. ” هی رویاس “ دیگران را در جریان این اکتشاف قرار داد و پس از بررسی محل ، گروه کوچکی از سپاهیان کوروش به همراه وی از آن مسیر بالا رفته و داخل شهر شدند و پس از مدتی دروازه های شهر را بروی همرزمان خود گشودند.

در مورد آنچه پس از ورود پارسیان به داخل شهر سارد روی داد نمی توانیم به درستی و با اطمینان سخن بگوییم ؛ اگر چه در این مورد نیز هر یک از مورخان ، روایتی نقل کرده اند ولی متاسفانه هیچ کدام از این روایات قابل اعتماد نیستند. حتی هرودوت که نوشته های او معمولاَ بیش از سایرین به واقعیت نزدیک است ، آنچه در این مورد خاص می گوید ، حقیقی به نظر نمی رسد. ابتدا روایت گزنفون را می آوریم و سپس به سراغ هرودوت خواهیم رفت :
« وقتی کرزوس را به حضور فاتح آوردند سر به تعظیم فرود آورد و به او گفت : من ، ای ارباب ، به تو سلام می کنم ، زیرا بخت و اقبال از این پس عنوان اربابی را به تو بخشیده است و مرا مجبور ساخته است که آنرا به تو واگذارم. کوروش گفت : من هم به تو سلام می کنم ، چون تو مردی هستی به خوبی خودم و سپس به گفته افزود : آیا حاضری به من توصیه ای بکنی ؟ من می دانم که سربازانم خستگیها و خطرهای بیشماری را متحمل شده و در این فکرند که عنی ترین شهر آسیا پس از بابل یعنی سارد را به تصرف خود درآورند.

بدین جهت من درست و عادلانه می دانم که ایشان اجر زحمات خود را بگیرند چون می دانم که اگر ثمره ای از آن همه رنج و زحمت خود نبرند من مدت زیادی نخواهم توانست ایشان را به زیر فرمان خود داشته باشم. در عین حال ، این کار را هم نمی توانم بکنم که به ایشان اجازه دهم شهر را غارت کنند. کرزوس پاسخ داد : بسیار خوب ،‌ پس بگذار بگویم اکنون که از تو قول گرفتم که نخواهی گذاشت سربازانت شهر را غارت کنند و زنان و کودکان ما را نخواهی ربود ، من هم در عوض به تو قول می دهم که لیدیایی ها هر چیز خوب و گرانبها و زیبایی در شهر سارد باشد بیاورند و به طیب خاطر به تو تقدیم کنند.

تو اگر شهر سارد را دست نخورده و سالم باقی بگذاری سال دیگر دوباره شهر رامملو از چیزهای خوب و گرانبها خواهی یافت. برعکس ، اگر شهر را به باد نهب و غارت بگیری همه چیز حتی صنایعی را که می گویند منبع نعمت ورفاه مردم است از بین خواهی برد. گنجهای مرا بگیر ولی بگذار که نگهبانانت آن رااز دست عاملان من بگیرند. من بیش از حد از خدایان سلب اعتماد کرده ام . البته نمی خواهم بگویم که ایشان مرا فریب داده اند ولی هیچ بهره ای از قول ایشان نبرده ام. بر سردرمعبد دلف نوشته شده است:

« تو خودت خودت را بشناس!» باری ، من پیش ازخودم همواره تصور می کردم که خدایان همیشه باید نسبت به من نر مساعد داشته باشند. ادم ممکن است که دیگران برا بشناسد وهم نشناسد ، و لیکن کسی نیست که خودش را نشناسد. من به سبب ثروتهای سرشاری که داشتم و به پیروی از حرفهای کسانی که از من می خواستند دررأس ایشان قرار بگیرم و نیز تحت تاثیر چاپلوسیهای کسانی که به من می گفتند اگر دلم را راضی کنم و فرماندهی بر ایشان را بپذیرم همه ازمن اطاعت خواهند کرد و من بزرگترین موجود بشری خواهم بود ضایع شدم و از این حرفها باد کردم و به تصور اینکه شایستگی آن را دارم که بالاتر از همه باشم ، فرماندهی و پیشوایی جنگ را پذیرفتم ولیکن اکنون معلوم می شود که من خودم را نمی شناختم و بیخود به خود می بالیدم که می توانم فاتحانه جنگ با تو را رهبری کنم ، تویی که محبوب خدایانی و به خط مستقیم نسب به پادشاهان می رسانی.

عبداله خدایاری
ادامه دارد
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تاریخ و فرهنگ دره شهر
مروری بر تاریخ ایران ادامه در پست های قبل نیکلای دمشقی نیز در روایتی که ازاین نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی را که در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان ،…
مروری بر تاریخ ایران
هخامنشیان
#کورش

اسپارتیها اگر چه سفیر کرزوس را به نیکی پذیرا شدند و از هدایای او به بهترین شکل تقدیر کردند ولی در مورد کمک نظامی در جنگ پاسخ روشنی ندادند. حاکمان بابل و مصر نیز وعده دادند که در سال آینده نیروهایشان را راهی جنگ خواهند کرد.

با این همه کرزوس تصمیم خود را گرفته بود و در سال ٥٤٦ پیش از میلاد ، با تمام نیروهایی که توانسته بود گرد آورد – از جمله سواره نظام معروف خود که در جهان آن زمان به عنوان بی باک ترین و کارآزموده ترین سواره نظام در تمام ارتش ها شهره بودند - از سارد خارج شد. سپاه لیدی از رود هالیس ( که مرز شناخته شده ی دولتین لیدی و ماد بود ) گذشت و وارد کاپادوکیه در خاک ایران گردید.پس از آن نیز غارت کنان در خاک ایران پیش رفت و شهر پتریا را نیز متصرف شد. سپاهیان لیدیایی ، در حال پیشروی در خا

ک ایران دارایی های تمامی مناطقی را که اشغال می شد چپاول می نمودند و مردم آن مناطق را نیز به بردگی می گرفتند. ولیکن ناگهان سربازان لیدیایی با چیز غیر منتظره ای روبرو شدند ؛ ارتش ایران به فرماندهی کوروش کبیر به سوی آنها می آمد! ظاهراَ یک لیدیایی خائن که از جانب کرزوس مامور بود تا از سرزمین های تراکیه برای او سرباز اجیر کند ، به ایران آمده بود و کوروش را در جریان توطئه ی کرزوس قرار داده بود. نخستین بار ، سپاهیان ایرانی و لیدیایی در دشت پتریا درگیر شدند.

به گفته ی هرودوت هر دو لشکر تلفات سنگینی را متحمل شدند و شب هنگام در حالی که هیچ یک نتوانسته بودند به پیروزی برسند ، از یکدیگر جدا شدند. کرزوس که به سختی از سرعت عمل نیروهای پارسی جا خورده بود ، تصمیم گرفت شب هنگام میدان را خالی کند و به سمت سارد عقب نشید. به این امید که از یک سو پارسیان نخواهند توانست از کوههای پر برف و راههای صعب العبور لیدی بگذرند و به ناچار زمستان را در همان محل اردو خواهند زد و از سوی دیگر تا پایان فصل سرما ، نیروهای متحدین نیز در سارد به او خواهند پیوست و با تکیه بر قدرت آنان خواهد توانست کوروش را غافلگیر نموده ، از هر طرف به ایران حمله ور شود. پس از رسیدن به سارد ، کرزوس مجدداَ سفیرانی به اسپارت ، بابل و مصر فرستاد و به تاکید از آنان خواست حداکثر تا پنج ماه دیگر نیروهای کمکی خود را ارسال دارند.

صبح روز بعد ، چون کوروش از خواب برخواست و میدان نبرد را خالی دید ، بر خلاف پیش بینی های کرزوس ، تصمیمی گرفت که تمام نقشه های او را نقش برآب کرد. سربازان ایرانی نه تنها در اردوگاه خود متوقف نشدند ، بلکه با جسارت تمام راه سارد را در پیش گرفتند و با گذشتن از استپهای ناشناخته و کوهستان های صعب العبور کشور لیدی ، از دشت سارد سر درآوردند و در مقابل پایتخت اردو زدند. وقتی که کرزوس خبردار شد که سپاهیان کوروش بر سختی زمستان فائق آمده اند و بی هیچ مشکلی تا قلب مملکتش پیش روی کرده اند غرق در حیرت گردید. از یک طرف هیچ امیدی به رسیدن نیروهای کمکی از اسپارت ، بابل و مصر نمانده بود و از طرف دیگر کرزوس پس از رسیدن به سارد ، سربازان مزدوری را که به خدمت گرفته بود نیز مرخص کرده بود چون هرگز گمان نمی کرد که پارسی ها به این سرعت تعقیبش کنند و جنگ را به دروازه های سارد بکشانند. بنابرین تنها راه چاره ، سامان دادن به همان نیروهای باقی مانده در شهر و فرستادن آنان به نبرد پارسیان بود.

کوروش می دانست که جنگیدن در سرزمین بیگانه ، برای سربازان پارسی بسیار سخت تر از دفاع در داخل مرزهای کشور خواهد بود و از سوی دیگر فزونی نیروهای دشمن و توانایی مثال زدنی سواره نظام لیدی ، نگرانش می کرد. لذا به توصیه دوست مادی خود ، هارپاگ ( همان کسی که یکبار جانش را نجات داده بود ) تصمیم گرفت تا خط مقدم لشکرش را با صفی از سپاهیان شتر سوار بپوشاند. اسب ها از هیچ چیز به اندازه ی بوی شتر وحشت نمی کنند و به محض نزدیک شدن به شتران ، عنان اسب از اختیار صاحبش خارج می شود.
بنابرین سواره نظام لیدی ، هرچقدر هم که قدرتمند باشد ، به محض رسیدن به اولین گروه از سپاهیان پارس عملاَ از کار خواهد افتاد. پیاده نظام کوروش نیز دستور یافت تا پشت سر شتران حرکت کند و پس از آنان نیز سواره نظام اسب سوار قرار گرفتند. آنگاه با این فریاد کوروش که « خدا ما را به سوی پیروزی راهنمایی می کند » سپاهیان ایران و لیدی رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. جنگ بسیار خونین بود ولی در نهایت آنانکه به پیروزی رسیدند لشکریان پارس بودند. از میان لیدیایی ها ، آنان که زنده مانده بودند - به جز معدودی که دوباره برای گرفتن کمک به کشورهای دیگر رفتند - به درون شهر عقب نشستند و دروازه های شهر را مسدود کردند.

ادامه دارد...
بااحترام عبداله خدایاری

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تاریخ و فرهنگ دره شهر
مروری بر تاریخ ایران هخامنشیان #کورش از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانی از خود نشان می داد.کوروش کبیر در واقع به هنگام تمرین های ورزشی ، از قبیل سوارکاری و تیراندازی و غیره ، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند ، او برای…
مروری بر تاریخ ایران
هخامنشیان
#کورش

تعبیر زیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.

● نخستین نبرد کوروش
میتراداتس ( ناپدری کوروش) پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده

ماندن کوروش را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی ، تنها در اثر حمایت خدایان بوده است ، اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم بر گناه هارپاگ بپوشاند و او را به خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند. آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:

پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند ، آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه – که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود – بر سر سفره آوردند ؛ پس صرف غذا و باده خواری مفصل ، استیاگ نظر هارپاگ را در مورد غذا پرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که در کاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود ؛ آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.

صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه ، استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بر دشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را در مقابل استیاگ حفظ کند ولی در ورای این چهره ی آرام و فرمانبردار ، آتش انتقامی کینه توزانه را شعله ور نگاه می داشت ؛ به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ را تلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه در شرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد ، بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان( به رهبری کوروش ) و مادها ( به سرکردگی استیاگ ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد.

هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه ؛ حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ، خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام « سالنامه ی نبونید » به ما می گوید که نخست استیاگ – که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است – برای از بین بردن خطر کوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت ، برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.

باری ، میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را – که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود – بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت ، دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست. هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد. پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود ، لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله ” پولی ین“ که چنین می نویسد :

« کوروش سه بار با مادی ها جنگید و هر سه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که در آنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند ... اما بعد به سوی مادی ها – که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند – بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید. »

ادامه دارد
عبداله خدایاری

@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
تاریخ و فرهنگ دره شهر
مروری بر تاریخ ایران هخامنشیان زندگینامه کوروش کبیر ● از تولد تا آغاز جوانی کوروش کبیر دوران خردسالی کوروش کبیر را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق در راستی و ناراستی جزئیات آنها ناممکن…
مروری بر تاریخ ایران
هخامنشیان

#کورش
از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانی از خود نشان می داد.کوروش کبیر در واقع به هنگام تمرین های ورزشی ، از قبیل سوارکاری و تیراندازی و غیره ، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند ، او برای آنکه رقیبان خود را ناراحت و عصبی نکند آن

از مسابقه هایی را انتخاب نمی کرد که می دانست در آنها از ایشان قوی تر است و حتماً برنده خواهد شد ، بلکه آن تمرین هایی را انتخاب می نمود که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست ، و ادعا می کرد که از ایشان پیش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روی مانع و نبرد با تیر و کمان و نیزه اندازی از روی زین ، با اینکه هنوز بیش از اندازه ورزیده نبود ، اول می شد.

کوروش وقتی هم مغلوب می شد نخستین کسی بود که به خود می خندید. از آنجا که شکست های کوروش در مسابقات وی را از تمرین و تلاش در آن بازیها دلزده و نومید نمی کرد ، و برعکس با سماجت تمام می کوشید تا در دفعه ی بعد در آن بهتر کامیاب شود ؛ در اندک مدت به درجه ای رسید که در سوارکاری با رقیبان خویش برابر شد و بازهم چندان شور و حرارت به خرج می داد تا سرانجام از ایشان هم جلو زد. وقتی کوروش در این زمینه ها تعلیم و تربیت کافی یافت به طبقه ی جوانان هیجده تا بیست ساله درآمد ، و در میان ایشان با تلاش و کوشش در همه ی تمرین های اجباری ، با ثبات و پایداری ، با احترام و گذشت به سالخوردگان و با فرمانبردایش از استان انگشت نما گردید. »

زندگی کوروش جوان بدین حال ادامه یافت تا آنکه یک روز اتفاقی روی داد که مقدر بود زندگی کوروش را دگرگون سازد ؛ : « یک روز که کوروش در ده با یاران خود بازی می کرد و از طرف همه ی ایشان در بازی به عنوان پادشاه انتخاب شده بود پیشآمدی روی داد که هیچکس پی آمدهای آنرا پیش بینی نمی کرد. کوروش بر طبق اصول و مقررات بازی چند نفری را به عنوان نگهبانان شخصی و پیام رسانان خویش تعیین کرده بود. هر یک به وظایف خویش آشنا بود و همه می بایست از فرمانها و دستورهای فرمانروای خود در بازی اطاعت کنند.

یکی از بچه ها که در این بازی شرکت داشت و پسر یکی از نجیب زادگان ماد به نام آرتمبارس بود ، چون با جسارت تمام از فرمانبری از کوروش خودداری کرد توقیف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعی جاری در دربار پادشاه اکباتان شلاقش زدند. وقتی پس از این تنبیه ، که جزو مقررات بازی بود ، ولش کردند پسرک بسیار خشمگین و ناراحت بود ، چون با او که فرزند یکی از نجبای قوم بود همان رفتار زننده و توهین آمیزی را کرده بودند که معمولاً با یک پسر روستایی حقیر می کنند

رفت و شکایت به پدرش برد.آرتمبارس که احساس خجلت واهانت فوق العاده ای نسبت به خود کرد از پادشاه بارخواست ، ماجرا را به استحضار او رسانید و از اهانت وبی حرمتی شدید و آشکاری که نسبت به طبقه ی نجبا شده بود شکوه نمود. پادشاه کوروش وپدرخوانده ی او را به حضور طلبید و عتاب و خطابش به آنان بسیار تند و خشن بود. به کوروش گفت:« این تویی ، پسر روستایی حقیری چون این مردک ، که به خود جرئت داده و پسر یکی از نجبای طراز اول مرا تنبیه کرده ای؟ »کوروش جواب داد:

« هان ای پادشاه ! من اگر چنین رفتاری بااوکرده ام عملم درست ومنطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه های ده مرا به عنوان شاه خود در بازی انتخاب کرده بودند ، چون به نظرشان بیش ازهمه ی بچه های دیگرشایستگی این عنوان را داشتم. باری ، در آن حال که همگان فرمانهای مرا اجرا می کردند این یک به حرفهای من گوش نمی داد.»

استیاگ دانست که این یک چوپان زاده ی معمولی نیست که اینچنین حاضر جوابی می کند ! درخطوط چهره ی او خیره شد ، به نظرش شبیه به خطوط چهره ی خودش می آمد. بی درنگ شاکی و پسرش را مرخص کرد وآنگاه میتراداتس را خطاب قرار داده بی مقدمه گفت : « این بچه را از کجا آورده ای؟ ». چوپان بیچاره سخت جا خورد ، من من کنان سعی کردقصه ای سر هم کند و به شاه بگوید ولی وقتی که استیاگ تهدیدش کرده که اگر راست نگویدهمانجا پوستش را زنده زنده خواهد کند ، تمام ماجرا را آنسان که می دانست برایش بازگفت

استیاگ بیش از آنکه از هارپاگ خشمگین شده باشد از کوروش ترسیده بود.بار دیگر مغان دربار و معبران خواب را برای رایزنی فراخواند. آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند : «از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را باآنان روی در رو کرده ای ، با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند ،چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی پس او را به پارس بفرست. »

ادامه دارد...
عبداله خدایاری
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سوزه سوزه باصدای اسطوره موسیقی لرستان💥
🎤زنده یادحسین فرجی
ارسالی از
#کورش_هاشمی💥
Forwarded from بینام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎶حنجره زخمی زاگرس #استاد_ایرج_رحمانپور🌹🌹🌹
ارسالی از👇

#کورش_هاشمی
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌟اجرای بسیار زیبا لکی بزران💐💐
🎼🎻🥁🎼🎵🎺💐🌹

🔹️ارسالی از #کورش_هاشمی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸️خالق ترانه لری باروبارو👇
🎤 #حسین_فرجی
🎻🎵بارو بارو
🎻🎺🌿🌿🎼🎻🥁🎵

🔹️ارسالی از👇
#کورش_هاشمی
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
#پیام_تسلیت
خانواده محترم نوری و اقوام
خبر در گذشت مرحومه مغفوره شادروان آرزو نوری ما را متاثر نمود ،هر چند به رسم ادب وبه پاس اخوت وهمسایگی می بایست حضوراً به خدمت رسید،اما شعور آن خانواده محترم شرایط امروز ه را درک وامر به منع مراسم نمودند لذا ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم برای آن مرحوم طلب مغفرت را از درگاه خداوند متعال خواستارم

حاج #علی_آقایی

جناب آقای علی نوری مدیریت محترم هتل ماداکتو
با سلام و احترام درگذشت خواهر گرامیتان خدمت جنابعالی و خانواده محترمتان تسلیت عرض می نمایم. برای آن عزیز سفرکرده طلب مغفرت و برای بازماندگان صبرجمیل از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم. روحش شاد و یادش گرامی🌹
#محمودعزیزنژاد

جناب اقایان علی محمد واسماعیل نوری درگذشت خواهر گرامیتان مرحومه ارزوی نوری را خدمت شما و خاندان محترم نوری تسلیت گفته برای ان مرحومه از خداوند منان طلب امرزش مغفرت و برای بازماندگان صبر جمیل خواستارم از طرف #محمدمحمدنژاد

پیام_تسلیت

خانواده محترم علی نوری
باکمال تاثروتاَلم درگذشت خواهرعزیزتان راتسلیت وازدرگاه خداوند برای آن مرحومه علودرجات واسعه الهی وبرای بازماندگان صبرجزیل خواهانیم
بااحترام #کورش_هاشمی

باسلام
جناب آقای علی نوری و خانواده محترم نوری خبر درگذشت خواهرگرامیتان موجب تاثر گردید این ضایعه غمبار را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض نموده و از باری تعالی علو درجات برای آن مرحومه و صبر جمیل را برای بازماندگان خواهان و خواستاریم.
از طرف خانواده #نورمحمدی

با سلام و عرض ارادت محضر خانواده مکرم نوری؛ بدینوسیله مصیبت وارده به شما موجب تاثر و تالم اینجانب گردید، ضمن عرض تسلیت و تعزیت و آرزوی علو درجات و غفران الهی برای عزیز سفرکرده ، همچنین برای جمیع خانواده و اقوام و بستگان صبر و شکیبایی از خداوند منان خواهان و خواستارم٪
ارادتمند #محمودکرمشاهی

(انا لله وانا الیه راجعون)🖤 خانواده محترم نوری مصیبت وارده راتسلیت عرض میکنم برای ان مرحومه طلب مغفرت و برای بازماندگان صبر و شکیبایی خواستارم🖤🖤(با احترام تیمور حسن بیگی و خانوادهای #حسن_بیگی)

خواهر زاده ی گرامی جناب آقای علی نوری
خبر مرگ خواهرتان کربلائیه آرزو نوری را از فضای مجازی مطلع شدم، این مصیبت را به جنابعالی و بازماندگان و بستگان محترمتان تسلیت عرض می کنم، از دادار بی همتا برای آن به حق پیوسته ، علو درجات، و برای شما ها و بستگان صبر و سلامتی را خواستارم.
با احترام: احمد لطفی

کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام.. شنیدن خبر از دست دادن برادر زاده عزیزم آرزوی دوست داشتنی مرا سخت و عمیقا غمگین نمود.. خداوند متعال روح پاکش را با خانم حضرت فاطمه زهرا (س) محشور نماید و به شما عزیزانم از صمیم قلبم تسلیت عرض می کنم وخداوند به همه شماصبر جزیل عنایت فرماید🖤🖤
بااحترام ..از طرف عمو #محمدقاسمی
۱۳۹۹/۱/۱۵
خانواده محترم نوری

با سلام و احترام مصیبت وارده را خدمت خانواده محترمتان تسلیت عرض می نمایم. برای آن عزیز سفرکرده طلب مغفرت و برای بازماندگان صبرجمیل از درگاه خداوند متعال خواهان و خواستارم. روحش شاد و یادش گرامی🌹
ازطرف خانواده #حسین_صاحبی


خانوادهٔ محترم نوری،شاعرهٔ گرانقدر
سرکارخانم زهرانوری،خبردرگذشت
خواهرگرامیتان براثرعارضه قلبی،
قلبمان رامحزون واندوهگین نمود..
بعدازآنکه دیوان غزلیاتت درسوگ پدرنشست اینک ترجیع بندهایت،مرثیهٔ خواهرمی خوانند،درگذشت خواهر گرامیتان آن قدر سنگین وجانسوز است که به دشواری باور می‌شود… اما در برابر این تقدیر همیشگی، چاره‌ای جزتسلیم برایمان پیش رو نیست… این مصیبت و اندوه بزرگ را به شما و سایر بازماندگان محترم تسلیت می گویم....
#حسن_زینی_وند

کل نفس ذائقه الموت ثم الینا ترجعون

برادر علی نوری
درگذشت خواهر محترمه رابه شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده و از درگاه خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای شما صبر جزیل مسئلت داریم
خانواده #باقر_فرجی
🌑🌑🌑
برادر گرامی آقای علی نوری درگذشت خواهر گرامیتان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت گفته و از درگاه خداوند برای آن مرحومه رحمت و مغفرت و برای بازماندگان صبر در برابر این مصیبت را خواستارم.
بااحترام #محمدصفری
🌑🌑🌑


#همه_با_هم_با_فرهنگ_و_رعایت_بهداشت
#کرونارا_شکست_خواهیم_داد
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
انا لله و انا الیه راجعون
در گذشت بانوی مکرمه و محترمه حاجیه خانم حرم بانو صیدی همسر اقای حاج امیر ابدالبیگی و مادر آقایون حاج محمد ، میرزا ، احد و هدایت ابدالبیگی خدمت خانواده های محترم ابدالبیگی و صیدی تسلیت عرض نموده و از خداوند تبارک و تعالی علو درجات برای آنمرحومه و برای بازماندگان صبر جزیل خواستارم
از طرف خانواده #محمدجعفرمالامیر

#پیام_تسلیت
برادران ابدالبیگی

ازشنیدن خبر فوت مادربزرگوارتان بسیار متاُثرگشتیم این واقعه دردناک راخدمت شما وخانواده گرامی حاج محمد ابدالبیگی تسلیت میگوییم
مارادرغم خود شریک بدانید
ازطرف خانواده #کورش_هاشمی

برادرم.جناب اقای حاج محمد ابدالبیگی.مصیبت وارده را به جنابعالی وپدر بزرگوارتان و اخوان گرامی تسلیت عرض می کنم از خداوند متعال صبر جزیل برای بازماندگان و غفران الهی برای ان مرحومه خواستاریم

#حجت_الله_اصلمرز.وسایر برادران اصلمرز دشت اباد.
▪️▪️

▪️▪️انا لله و انا الیه راجعون▪️▪️
جناب آقای حاج محمد ابدالبیگی
، برادران و خواهران ابدالبیگی:
خاموش شدن این شمع نورانی را تسلیت عرض می کنم و
از خداوند یکتا رفع درجات آن بزرگوار در بهشت أعلا و مزید فضل و رحمت پروردگار بی همتا برایشان و طول عمر بازماندگان آن مرحومه همراه با سلامتی و حسن عاقبت شان را خواهانم.
از طرف خانواده #پاپی_احمدرحمانی


جناب آقای دکتر حاج محمد ابدالبیگی
درگذشت والده گرامی و مکرم حضرتعالی، بانوی بزرگواری که ثمره زندگی ایشان پرورش فرزندانی فرهیخته، با اندیشه بزرگ، شریف و مردمدار بود، حقیقتا موجب تالم و تاثر فراوان گردید. این ضایعه حزن انگیز را خدمت آن جناب و خانواده محترم از صمیم قلب تسلیت عرض میکنم و از خداوند متعال برای آن مرحومه مکرمه علو درجات و غفران الهی و برای بازماندگان صبر جزیل مسئلت دارم.
با تقدیم احترام فراوان
#صارم_شیراوند



خانواد های محترم ابدالبیگی وصیدی
با کمال تاثر وتالم درگذشت مادر وعمه
مکرمه تان را تسلیت و واز درگاه خداوند
برای ان مرحومه علوودرجات واسعه الهی
وبرای بازماندگان صبر جزیل خواهانیم
با احترام :
#علیرضاسلیمانی وبرادان

پیام های تسلیت
برادران ارجمند آقايان حاج محمد، حاج احد، حاج احمد ابدالبيگي از شنیدن ارتحال ملكوتبي والده مكرمتان همه ما متأثر شديم بنده این واقعه دردناک راخدمت شما وخانواده محترم تان تسلیت عرض می نماييم .از درگاه خداوند متعال برای همه آن عزيزان و ديگر بستگان صبر براي آن حاجيه طلب رحمت و مغفرت مسألت داريم ما را هم در غم آن بانوي از دست رفته شریک بدانيد.
<<از طرف خانواده هاي #فيضي و #احمدزاده>>


استاد ارجمند جناب آقای حاج محمد ابدالبیگی درگذشت والده محترمتان را به شما و خانواده گرامی تسلیت عرض می نمایم ، ما را در غم خود شریک بدانید
#حسن_هاشمی


#پیام_تسلیت
برادران ابدالبیگی

ازشنیدن خبر فوت مادربزرگوارتان بسیار متاُثرگشتیم این واقعه دردناک راخدمت شما وخانواده گرامی حاج محمد ابدالبیگی تسلیت میگوییم
مارادرغم خود شریک بدانید

ازطرف خانواده #ذبیح_اله_زینی وند

انا لله و انا الیه راجعون
استاد ارجمند، جناب آقای دکتر حاج محمد ابدالبیگی ؛مصیبت درگذشت مادر گرامیتان شادروان حاجیه حرم بانو صیدی را به جنابعالی و برادران و خواهران و پدر بزرگوار و بستگانتان، صمیمانه تسلیت عرض می کنیم، از خداوند بزرگ ، برای آن مادر زحمتکش و نمونه که ثمره ی عمرش، پرورش فرزندانی شایسته و تاءثیر گذار در جامعه بوده، علو درجات و رحمت و مغفرت، و برای شماها صبر و اجر نیکو خواهان و خواستاریم .
ارادتمندان:
حاج #محمدلطفی- مهندس علی اکبر لطفی و خاندان لطفی



انا‌لله‌وانا‌الیه‌راجعون
برادران بزرگوار جناب حاج محمدابدالبیگی واخوان محترم ،‌ خبردرگذشت مادرعزیز وفداکارتان را مطلع وبسیار متآثر شدیم خداوندبه آن عزیزسفرکرده بهشت برین وبه شما بازماندگان صبزجزیل عنایت فرمایدباتوجه به وضعیت پیش آمده ازاینکه نتوانستیم حضوری خدمت برسیم عذر ما راپذیرا باشید
ارادتمند #حسن‌یادگاری وپدرم شیخ حسین یادگاری


     انا لله و انا الیه راجعون

استاد فرهیخته جناب آقای دکتر حاج محمد ابدال بیگی
 
 با نهایت تأثر و تأسف فراوان ، درگذشت مادر گرامیتان را  تسلیت عرض نموده ، از درگاه خداوند تبارک و تعالی برای آن مرحومه علوِّ درجات و برای حضرتعالی ، خانواده و سایر بازماندگان صبر جزیل را مسئلت داریم.بی شک حضور حضرتعالی و خانواده محترم در مراسمات غم و شادی دیار سیمره قوت قلب و تسلی بخش بوده و خواهد بود.
حال که تقدیر و معشیت الهی اینگونه رقم خورده، تمام مردم سیمره دل و جانشان، در این مصیبت عظما با شماست، و شریک غم شما🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ارادتمند شما
#شهریار_میراب

#همه_با_هم_با_فرهنگ_و_رعایت_بهداشت
#کرونارا_شکست_خواهیم_داد
@CEYMARIAN
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
#نوستالوژی
ورود نیرو هوایی به دره شهر سال ۱۳۵۷

عکاس: #کورش_هاشمی

تاریخ و فرهنگ دره شهر
@CEYMARIAN