نه به خشونت علیه زنان این روزها خبری در گروهها و شبکه های اجتماعی دست
به دست می شود.. مردی دختر چهارده ساله اش را
به طرز فجیعی
به قتل می رساند.. ابتدا قصد خفه کردن او را داشته و چون موفق نشده با داس گلوی او را بریده....
روی یکی از لینکهای خبر کلیک می کنم.. تصویری از مادری که سر
به زیر انداخته و پسرکی بهت زده در کنارش...هنوز خبر را کامل نخوانده ام از خودم می پرسم که پس آن لحظه مادر این دختر کجا بود؟ چرا هیچ تلاشی نکرد که جلوی کشته شدن دخترش را بگیرد؟ همسایه ها کجا بودند؟ در متن می خوانم که مادر می گوید شوهرش او را
به بهانه ی شستن لباس
به حمام فرستاده و در را از پشت
به روی او قفل کرده و دخترش را کشته است..و او در تمام این مدت فقط پشت در حمام داد و هوار راه انداخته و ضجه میزده است... ( با توصیفات بغض آلود این زن نمی توانم جلوی ریزش اشکهایم را بگیرم) .....
و اما بیشترین واکنش در شبکه های اجتماعی
به این خبر این بود که طبق ماده ۲۲۰ قانون مجازات پدر
به عنوان ولی دم
به قصاص محکوم نمی شود و مجازاتش فقط سه تا ده سال حبس تعزیری ست.. همه ی ما می دانیم که پروسه ی اصلاح و بهبود قوانین کاری بسیار زمان بر ، طولانی و با شرایط فعلی حتی دور از ذهن
به نظر می رسد.. پس چه باید کرد؟!! و سوال دیگر اینکه آیا اگر قانون تغییر کند دیگر جرائمی از این دست اتفاق نخواهد افتاد؟!
راستش در تمام این مدتی که این خبر را می خواندم
به همسایه ها فکر می کردم،
به پدر این ماجرا که شاید هم معتاد یا دچار اختلالات روانی باشد کاری ندارم....
به مادر ماجرا هم کاری ندارم ، مادری که در طول زندگی مشترکش با این مرد آن قدر در نقش قربانی منفعل فرو رفته که خودش هم باور کرده که نمی توانسته کاری برای نجات دخترش انجام دهد.... ولی همسایه ها در آن لحظه چکار می کردند؟ صدای ناله ها را می شنیدند در حالی که مشغول صرف چای و میوه بودند؟ داشتند یکی از سریالهای ترکی را می دیدند؟
به رختخواب رفته بودند تا بخوابند؟ یا برای کودکانشان قبل از خواب قصه می گفتند؟! چطور امکان دارد انسانی صدای ضجه های یک نوجوان در آستانه ی مرگ و صدای جیغ و داد و گریه و زاری یک زن و یک کودک را در پس زمینه ی زندگی اش بشنود و
به روی خودش نیاورد؟! آیا بعد از شنیدن خبر مرگ این دختر فقط یک لحظه
به این فکر نکردند که آنها می توانستند جان این دختر را نجات دهند؟!
بحث قانون یک طرف ماجراست و بحث مسئولیت اجتماعی ما شهروندان طرف دیگر ماجرا!! من هم جز افرادی بودم که فکر میکردم قانون مترقی چاره ی درد تمام مشکلات جامعه است ، اما بعدها فهمیدم که سهم شهروندان و سهم فعالان مدنی کمتر از سهم قانون نیست... لطفا اگر از این پس صدای ضجه و ناله ی زن یا کودکی را شنیدید بی تفاوت نباشید، شاید شما کسی باشید که می توانید جان انسانی را نجات دهید... وقتی ساکنان یک خانه، بویژه شما مردان می شنوید که صدای آزار و اذیت و گریه های یک زن از خانه های اطراف
به گوش می رسد، می توانید زنگ در آن خانه را
به صدا درآورید و با اورژانس اجتماعی و یا پلیس تماس بگیرید این اقدام
به مرد آزار گر نشان می دهد که بقیه ی همسایه ها صدای آنها را می شنوند و برای متوقف کردن
خشونت اقدام خواهند کرد.....شما مردان بیشتر
به حرف همدیگر گوش می دهید پس می توانید نقش چشمگیر تری در متوقف کردن چرخه ی
خشونت داشته باشید......
.
#مژده_دارایی #نه_به_خشونت_علیه_زنان#رومینا_اشرفیپی نوشت :
در ادامه متن غم انگیز خانم دارایی باید بیفزاییم
قانون باید در مورد مردی که الان
به خیال خودش قهرمان این داستان غم انگیز هست تصمیم بگیرد ، چطور یک مرد ۲۹ ساله با یک دختر ۱۴، ۱۳ ساله می تواند موضوع یک ماجرای عاطفی باشد ...
به نظر می رسد این پدر نیز قربانی یک ماجرای دیگریست که باید بررسی شود...
✍ @CEYMARIAN┈••✾•
🌿🌺🌿•✾••