#مراسم_مذهبی_استان_مرکزی#تعزیه_اراک#قسمت_پنجم(مربوط به سالهای قبل از ۱۳۵۰)
قبل از آنکه درساعات صبح تعزیه داران محله قلعه (برنامه از حدود ساعت ۹/۳۰شروع می شد و تا ۱۳ ادامه داشت )و (درساعت بین ۱۶ تا ۲۰ )تعزیه داران محله حصار وارد بازار شوند ،در بازار جنب و جوشی بود ،در مغازه های اطراف بازار ؛در هر مغازه ،آشنایان و بستگان صاحب مغازه حضور پیدا می کردند( که یا در مغازه و یا در نیمکت و چهار پایه هایی که خود به همراه آورده بودند ،اقامت می کردند ).شور و حالی قبل از مراسم بود .عده ای دستفروش برای جمعیت کالای خودرا عرضه می کردند .به عنوان مثال عده ای با نشان دادن فتیر یا نان کسمه و عرضه آنها با صدای بلند می گفتند دستگاه(گروه تعزیه)سربازاره با یک قران .که منظور از یک قران فیمت فتیر یا نان کسمه بود.بعد از اتمام مراسم باز هم شور و حال دیگری در دنباله آخرین بیرق دیده می شد .مردمی که تعزیه برایشان تمام شده بود می خواستند از بازار خارج شوند و سرو صدا و گرد و خاک فراوانی در دنبال تعزیه بر پا می شد.
مطلع بعضی از اشعاری که با لحن و نوای دلنشین و جانسور در مراسم هیات ها و یا تعزیه ها خوانده می شد را در دنباله می آورم:
سلام ما باد بر آن سر انورت یا جسین
که شد جدا ازتن اطهرت یا حسین
سلام ما باد بر نو جوان اکبرت
به شیرخواره علی اصغرت یاحسین
چون ذواجناح حسین آمد سوی خیمه ها
آمد سکینه برش از دل کشید این ندا
ای اسب کو صاحبت ،برگو چه شد راکبت
کو یاور بی کسان ،ای اسب نیکو لقا
هر کس بودش منزل،ما شام عزا داریم
یک گمشده ای امشب در کرببلا داریم.
چون حسین شاه دین سر نباشد
مثل شمر ستمگر نباشد
درجهان خواهری همچو زینب
ناامید از برادر نباشد
بهر وداع آخرین زینب ای خواهر
یکدم بیا سیرم ببین زینب ای خواهر
صبا زراه وفا ،برو تو در خیمه ها
بگو به آل عبا ،آب میسر نشد.
سقای سپاه غریبان ،ای برادر ای اباالفضل
آب آور خیل اسیران ای برادر ای اباالفضل
ادامه دارد...
📝استاد
#اسماعیل_شیعههفتم محرم_ششم_ماه_مهر_نود و شش
📸استاد
#مجید_نوریhttps://telegram.me/joinchat/BhG_3zwc6l9GVEZnbZhGLw