✅ آگاهیبخش اول
🔸آگاهی موجودات. حیوان ، شخص یا هر سیستم شناختی دیگری را ممکن است در تعدادی حس مختلف آگاه تلقی کرد.#احساس_داشتن. این تعریف بر اساس داشتن احساسات است. به معنای عمومی آگاه بودن یک موجودی که دارای احساسات باشد ،یعنی کسی که قادر به احساس و پاسخ به دنیای خود باشد. (آرمسترانگ 1981). آگاه بودن به این معنا ممکن است تا حدی قابل تردید باشد، و اینکه دقیقاً چه نوع ویژگیهای حسی کافی است ، به طور دقیق نمیتوان تعریف کرد. آیا ماهی ها از این منظر آگاه هستند؟ میگو یا زنبور چطور؟
-هشیاری.ممکن است فرد فقط هشیار و بیدار بماند و آن را آگاهانه تلقی کند. به این معنا که ارگانیسم ها هنگام خواب یا در هر یک از سطوح عمیق تر مثل کُما، آگاه به حساب نمی آیند. ممکن است مرزها دوباره مبهم شود و ممکن است موارد مرَزیای هم وجود داشته باشد. به عنوان مثال ، آیا کسی در هنگام خواب ، هیپنوتیزم یا در
حالت وضعیت گریز ، به معنای مورد نظر، آگاه است؟
#خودآگاهی خودآگاهی یعنی نه تنها یک موجود آگاه است، بلکه از
آگاهی خود هم آگاه است.
آگاهی از
آگاهی ممکن است از جهات مختلفی تفسیر شود ، یعنی اطلاع داشتن از خود را به اشکال متفاوتی تفسیر کنیم. در اینصورت اینکه کدام موجودات خودآگاهی دارند، متفاوت خواهد بود. اگر خودآگاهی را به شکل مفهومی و صریح در نظر گرفته شود ، بسیاری از حیوانات غیر انسانی و حتی کودکان خردسال ممکن است واجد این شرایط نباشند ، اما اگر فقط به اشکال ابتداییتر و محتاطانه تر خودآگاهی تفسیر شود ، طیف گسترده ای از موجودات غیرزبانی را میتوان خودآگاه به حساب آورد.
#حالات_کیفی.
(به اصطلاحات مختلف ترجمه میشود نظیر؛ کیفیتی، ادراک کیفی، کیفیتی داشتن، کیفیات حسی و…) معیار معروف تامس نیگل یعنی “چه کیفیتی دارد”، قصد دارد تا مفهوم دیگری و شاید ذهنی تر از ارگانیسم آگاه را به تصویر بکشد.به گفته نیگل، موجودی آگاه فقط در صورت وجود “چیزی وجود داشته باشد که کیفیت آن” برای آن موجود وجود داشته باشد. یعنی به طریق ذهنی، جهان در منظر ذهن یا تجربه موجودات پدیدار میشود. در مثال نیگل ، خفاش ها آگاه هستند زیرا چیزی وجود دارد که یک خفاش دنیای خود را از طریق حواس مکانیاب خود تجربه کند ، حتی اگر ما انسان ها از دیدگاه انسانی خود نتوانیم به طور عاطفی درک کنیم که چنین شیوه ای از
آگاهی از دیدگاه خود خفاش چیست. به عبارت ساده تر چیزی برای خفاش وجود دارد که حالات کیفی برای خود خفاش دارد و در ذهن خفاش تصویری از آن چیزها ظاهر میشود. ما ممکن است هیچگاه نتوانیم این تجربهٔ کیفیِ خفاش را بطور کامل فهم کنیم اما فرقی در ماجرا نخواهد داشت.
مثلاً ما ممکن است امروز، یا حتی شاید در آینده نمفهمیم که خفاش چگونه تجربهای از مسیر حرکت خود دارد و چه نوع کیفیتی از این تجربه به ادراک او در میآید. اما چنین کیفیتی برای او وجود دارد و درک ذهنی و سابژکتیو او از جهان طبق مدعای نیگل یک نوع تجربهٔ آگاهانه است.زیرا ”چیزی برای خفاش وجود دارد که کیفیت و درکی در ذهن خفاش برای خود او دارد.
موضوع حالات آگاهانه.
جایگزین پنجم تعریف مفهوم یک ارگانیسم آگاه از نظر حالات آگاهانه خواهد بود. یعنی ابتدا چیزی که
حالت ذهنی را به یک
حالت ذهنی آگاه تبدیل می کند ، تعریف کنیم و سپس در هر موجودی چنین حالتی وجود داشت، آن را موجودی آگاه تلقی کنیم. مفهوم ارگانیسم آگاه به تبیین خاصی که از
حالتهای آگاهانه ارائه می شود بستگی دارد.
#آگاهی_انتقالی.
علاوه بر توصیف موجودات به عنوان آگاه در این حواس مختلف ، تعاریف دیگر نیز وجود دارد که در آن موجودات به عنوان آگاه از امور مختلف توصیف می شوند . یعنی ببینیم موجودات از چه چیزهایی آگاه میشود. این تمایز گاه به عنوان تمایز بین مفاهیم گذرا و ذاتی از
آگاهی تبیین می شود، در حالی که مفاهیم گذرا شامل جسمی است که
آگاهی در آن هدایت میشود .برای فهم ساده تر این تعریف باید تمایز بین حواس و امور را در نظر بگیریم. به تعبیر ساده، تعریف قبلی میگفت موجودی آگاه است که فلان نوع حواس را دارد، اما در این تعریف موجودی آگاه است که فلان امور را درک کند .
#آگاهی_حالت_محورمفهوم
حالت ذهنی آگاهانه،یا همان
حالت محور، به زبان ساده یعنی
آگاهی را بر اساس یک نوعی از
حالت ذهن تعریف کنیم. این نوع تعاریف به شش دسته تقسیم میشوند که با توضیح این گزینهها منظور بهتر درک میشود.
ادامه در پست بعد
⚛ @AndisheKonim👇👇👇👇