اندیشه در اکنون

#تجدد
Channel
Education
Religion and Spirituality
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel اندیشه در اکنون
@Andisheh_AknunPromote
1.77K
subscribers
80
photos
20
videos
167
links
"بگذار اکنون بحث نکنیم که تو راست میگویی یا من بلکه دست در دست حقیقتی نهیم که قرار است در پایان گفتگو خود را به ما نشان دهد" افلاطون ارتباط با ادمین @Mmetaphysics
https://t.center/majidahsan62

ماه را باید تماشا کرد و رفت

#ارتجاع یا بازگشت به گذشته از منظر فلاسفه امری محکوم است. رگه ها و صراحتهای این مطلب را در جای جای کتب ایشان می توان پیدا کرد. انکار امکان #اعاده_معدوم و نقد زندگی چرخه ای یا همان #تناسخ بر همین مبنا صورت گرفته است. اینکه حرکت عالم، سیری رو به کمال دارد و بازگشت از فعلیت به قوه ناشدنی است نیز از همین جمله است.

این سخن هم بنابر اندیشه قوه و فعل ارسطویی که نظام غالب مکاتب فلسفه اسلامی هم هست تبیین خاص خود را می یابد و هم بر مبنای اندیشه هایی که بر محور هیولی و صورت دور نمی زنند.

البته توجه دارم که در حرکت تکاملی مکاتب نوع اول، مرتبه پسین لزوما در نسبت به مرتبه پیشین کمال محسوب نشده و چه بسا خود نوعی زوال باشد اما مگر نه اینکه مرتبه پسین به لحاظ محقق کردن و به فعلیت رساندن استعداد نهفته اش در مرتبه پیشین، بدون شک کمال آن است.

آنگاه آنچه عجیب است نادیده گرفتن سیر بشرِ به #تجدّد رسیده توسط برخی از کسانی است که قوه و فعل فلسفی مبنایشان و در عین حال آینده بهتر، سودایشان است. نمیدانم چگونه میشود بی توجه به استعداد به فعلیت رسیده و شگرف بشر در دوران مدرن که همه عالم و آدم را تحت الشعاع خود قرار داده به آینده اندیشید. مگر نه اینکه امکان و استعداد هر آینده در فعلیت گذشته نهفته است؟:

"در تاریخ‌ها و دوران‌های تاریخی بازگشت و طفره وجود ندارد. در تاریخ گسست روی می‌دهد و بزرگترین گسست‌های تاریخی در دوره تجدد و بر اثر نفوذ و قدرت تجدد در سراسر روی زمین روی داده است. اکنون آینده کشورها با هر سابقه تاریخی که باشند از سرنوشت تجدد جدا نخواهد بود. البته در هیچ جا در مورد اعراض و بازگشت از تجدد، نظر صریحی اظهار نشده است. مگر اینکه مخالفت‌ها را بر اعراض حمل کنیم. اگر روزی گذشت از تجدد که هنوز به تفکر در نیامده و شرایط امکان آن فراهم نشده است ممکن شود، راه آن به گذشته برنمی‌گردد بلکه راهی به سوی آینده است.کسی می‌تواند این راه را بجوید و بیابد که با صبر و طاقت بسیار در وضع تاریخی کنونی، تفکر کند و نسبت خود را مخصوصاً با گذشته دریابد ولی در باب چیزی که آثار و نشانه‌های آن هنوز در هیچ جا و بخصوص در تیرگی جهان توسعه‌نیافته به هیچ وجه پیدا نیست، چه می‌توان گفت؟ جهان توسعه‌نیافته که هنوز به نامرادی‌ها و ناتوانی‌های خود وقوف ندارد، به جای اینکه به فکر حل مسائل جهان و برقراری عدالت در سراسر روی زمین باشد اگر می¬خواهد راه طی شده تجدد را بپیماید، حداقل با نظم و آهنگ پیشرفت غربی آشنا شود و مسائل خود را بشناسد و علم و محکم‌کاری تکنیک را فرا گیرد و به کار برد(بخشی از مقاله‌ دکتر #داوری)


🖌دکتر مجید احسن


@majidahsan62
🌿از آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت که سخن از امکان گفتگوی میان #فلسفه_اسلامی و #فلسفه_غرب و به تعبیر دقیقتر #سنت و #تجدد، ناشی از یک ضرورت و نه برخاسته از حال استغنا و سرگرمی به یک بحث علمی است. سخن از امکانِ جستجوی راههای نرفته برای التیام زخم های فرود آمده بر پیکر انسان و جامعه ای است که تکلیفش در این دوگانه های موسوم به تعارض سنت و مدرنیته یا شرق و غرب و یا فلسفه اسلامی و فلسفه غرب روشن نیست.

🌿این گفتگو برای خوانش عصریِ سنت و از جمله فلسفه اسلامی برای رسیدن به پاسخهایی در خورِ نیازهای جدید است؛ در نهایت، سخن از نیاز ما به فلسفه اسلامی است تا چه بسا ظرفیت های احتمالی آن در حل مشکلات و بن بستهای امروز ما و یا حتی انسان غربی به کار آید. و البته سوی دیگر این احتیاج، فلسفه اسلامی است که نیازمند روح تازه ای برای بازیابی نسبت مغفول مانده آن با زمانه میباشد.

🌿تحلیل امکان گفتگو میان فلسفه اسلامی و فلسفه غرب، بر مبنای تحلیل امکان فهم مشترک ممکن خواهد بود ولیکن منحصر کردن چنین امکانی بر اشتراکات تاریخی مانند #یونان_باستان و یا بستر واحد فرهنگی همچون #سنت_ابراهیمی میتواند ساده نگرانه و محل ورود اشکال امتناع گرایانی باشد که راه گفتگو را بسته میبینند، چرا که چرخش #سوبژکتیویته دوران مدرن چه بسا بتواند این اشتراکات را به چالش جدی بکشاند و مددرسانی آنها به مساله امکان گفتگو را تضعیف نماید. بدین لحاظ جستجوی نقاط اشتراک وجودی که نه تنها تضمین کننده گفتگوی میان این دو سنت فکری بلکه هر سنت دیگری باشد بایسته است.

اینجانب با در دست داشتن سرفصلهای متعددی از امکانات گشوده به آینده در فلسفه اسلامی معتقد به امکان چنین گفتگویی هستم، ولی در عین حال، دیالوگ مذکور را گفت و شنودی از سر احساس نقص دانسته و آنرا در شرایط برابر ممکن می دانم. گفت و گو میان کسانی که خود را کامل و طرف مقابل را دچار انسداد میدانند معنایی ندارد. چنین گفتگویی بیشتر از آنکه به «همه-زبان-بودن» نیازمند باشد به #همزبانی محتاج است. هدف چنین گفتگویی سلطه بر غیر و عرصه آن، عرصه رقابت و هماوردطلبی نیست، چرا که ساحت #فلسفه، ساحت #گشودگی به شنیدن سخن #مخالف و اقتضای آن، ورود بدون پیش شرط به گفتگویی است که از قبل نتیجه آن مشخص نیست.

@majidahsan62