الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر

بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب در رزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدر دقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم

توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهید زعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد و صداش میکرد.. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد از شهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخر سال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخرجنگ شد
و سوم مرداد 67 درنبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchnnel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#امشب_شب_عملیاته
#عملیات_کربلای_5
شششششششششلمچه

به روایت✍🏿✍🏿 جعفرطهماسبی

🔴 روز 18 دیماه سال 1365 بود.قبل از ظهر یک دسته از #غواصهای_تخریب که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. من هم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم .
چون یکمقدار از مسیر راپیاده اومده بودیم حسابی گرسنه بودیم.
وقت نماز ظهر و عصر بود و بچه ها مشغول نماز شدند
بعد از نماز حاج ناصر #شهید_صبر_علی_کلانتر رو فرستاد غذا بگیره.
بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام که کنارما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج و گوشت بود. ماهم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم...
اما بعد از نیم ساعت کلانتر برگشت و گفت با عرض شرمندگی.... چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود به سجودی ها غذا نرسید عوضش وجودی ها دونفره غذا بردن.
تااینوگفت همه به او اعتراض کردند .گفتیم حالا ببنیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون لواش و دوسه جعبه خرما ویک جعبه هم کشمش این شد نهارما #بچه_های_تخریب.
بعدشهیدکلانتر باخنده روکرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند گفت زیادهم خوشحال نباشید و حول ورتون نداره... شب درازه.
و این حدسش درست بود !!!!!
غذاها چون گوشت داخلش بود و از صبح در کیسه های نایلونی داغ داغ بسته بندی شده بود خراب شده بود و........... خیلی ها موقع درگیری توی پنج ضلعی شلمچه دنبال مکان تخلیه میگشتند.
🍃🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🟢 #قربانی_عید_قربان_سال_1367
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر

بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب دررزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدردقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم

توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهیدزعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد وصداش میکرد. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد ازشهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخرسال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخر جنگ شد
و سوم مرداد 67 در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#امشب_شب_عملیاته
#عملیات_کربلای_5
شششششششششلمچه

به روایت✍🏿✍🏿 جعفرطهماسبی

🔴 روز 18 دیماه سال 1365 بود.قبل از ظهر یک دسته از #غواصهای_تخریب که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. من هم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم .
چون یکمقدار از مسیر راپیاده اومده بودیم حسابی گرسنه بودیم.
وقت نماز ظهر و عصر بود و بچه ها مشغول نماز شدند
بعد از نماز حاج ناصر #شهید_صبر_علی_کلانتر رو فرستاد غذا بگیره.
بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام که کنارما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج و گوشت بود. ماهم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم...
اما بعد از نیم ساعت کلانتر برگشت و گفت با عرض شرمندگی.... چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود به سجودی ها غذا نرسید عوضش وجودی ها دونفره غذا بردن.
تااینوگفت همه به او اعتراض کردند .گفتیم حالا ببنیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون لواش و دوسه جعبه خرما ویک جعبه هم کشمش این شد نهارما #بچه_های_تخریب.
بعدشهیدکلانتر باخنده روکرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند گفت زیادهم خوشحال نباشید و حول ورتون نداره... شب درازه.
و این حدسش درست بود !!!!!
غذاها چون گوشت داخلش بود و از صبح در کیسه های نایلونی داغ داغ بسته بندی شده بود خراب شده بود و........... خیلی ها موقع درگیری توی پنج ضلعی شلمچه دنبال مکان تخلیه میگشتند.
🍃🌹🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
انا لله و انا الیه راجعون
با خبر شدیم برادر #عدنان_اوغر از مجاهدان عراقی و از دلاورمردان #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام به همسنگران شهیدش پیوست.
یاد و خاطره این عزیز سفر کرده را گرامی میداریم.
به روح پاک این مهاجر الی الله فاتحه مع الصلوات.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر

بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب در رزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدر دقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم

توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهید زعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد و صداش میکرد.. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد از شهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخر سال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخر جنگ شد
و سوم مرداد 67 در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
تیرماه سال 66
قبل از#عملیات_نصر_4
#منطقه_سردشت
رزمندگان #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
لشکر10سیدالشهداء(ع)
بعدازسخنرانی سردارسرافراز حاج علی فضلی
@lashkar10
#مداح_شهیدی_که_از_قلاویزان_آسمانی_شد

آخرین باری که سید رو در حال خوندن دیدم با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام میرفتند تا بلند ترین #قله_قلاویزان رو فتح کنند.
سید مقابل ستون گردان داشت این نوحه رو میخوند...
ای حسین جان ما فدای تو....
روز وشب نالیم در عزای تو.....
حسین جان حسین جان
مرحله آخر عملیات کربلای یک بود و بایستی بلند ترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله 223 که مشرف به #دشت_زرباطیه و #بدره عراق بود فتح میشد تا منطقه تثبیت بشه.
سحرگاه روز17 تیرماه 65 بود که گردان حضرت علی اکبر علیه السلام برای فتح قله 223 به دل دشمن زد و #سید_جمال_قریشی در این حمله از نزدیک ترین نقطه مرزبه حرم اربابش #امام_حسین_علیه_السلام به آسمان پرکشید...
و این گونه سید جمال قریشی مزد اخلاصش رو گرفت.
🌹 شهادت عملیات کربلای یک
🌹 رمز عملیات: یا ابالفضل العباس
رزمنده و ذاکر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
ومحل شهادت بلندی های قلاویزان نزدیک ترین نقطه مرز کشور جمهوری اسلامی به کربلا
راوی: جعفرطهماسبی
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
🌹🔹 #شهید_محمد_حسین_بابالو
شهادت 3 مرداد 1367
#عملیات_دفاع_سراسری
جاده اهواز- خرمشهر

بعد از #عملیات_کربلای_8 در بهار سال 66 اومد #گردان_تخریب.
قبلا گردان رزمی بود.
زود خودش رو پیدا کرد و از نیروهای عملیاتی بود
فرمانده ما #شهید_سید_محمد نگاه ویژه ای بهش داشت.
تیر اندازیش حرف نداشت. حتی گلوله آرپی جی رو خیلی دقیق به هدف میزد.
توی رزم های شبانه کمک بچه ها میکرد.
یک شب در رزم شبانه از بالای #حسینیه_الوارثین اونقدر دقیق گلوله آرپی جی رو بین دو تا چادر بچه ها زد که من با همه ی وجودم بهش گفتم . دمت گرم

توی کارهای سخت همیشه پیش قدم بود.
شهید زعفری وقتی میخواست صداش کنه نمیتونست اسم فامیلش رو صدا کنه... یه خورده فکر میکرد و صداش میکرد.. برادر بیلولی
اون هم قهقه میخندید.
بعد از شهادت #شهید_داوود_ابراهیمی که خیلی با هم صمیمی بودند خیلی به هم ریخت.
هوای رفتن به سرش زده بود.
تا آخر سال 66 توی تخریب موند.
میگفت مثل اینکه ما اینجا شهید نمیشبم
سال 67 رفت #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام
و شهیددقایق آخر جنگ شد
و سوم مرداد 67 در نبردی عاشورایی با لب تشنه به لقاءحق شتافت.
@alvaresinchel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#مداح_اهل_بیت_علیهم_السلام
#شهید_سید_جمال_قریشی
شهادت 17 تیرماه 65
#مهران_قلاویزان

آخرین باری که سید رو در حال خوندن دیدم با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام میرفتند تا بلند ترین #قله_قلاویزان رو فتح کنند.
سید مقابل ستون گردان داشت این نوحه رو میخوند...
ای حسین جان ما فدای تو....
روز وشب نالیم در عزای تو.....
حسین جان حسین جان
مرحله آخر #عملیات_کربلای_یک بود و بایستی بلند ترین ارتفاع قلاویزان یعنی قله 223 که مشرف به دشت زرباطیه وبدره عراق بود فتح میشد تا منطقه تثبیت بشه...
سحرگاه روز17 تیرماه 65 بود که گردان حضرت علی اکبر علیه السلام برای فتح قله 223 به دل دشمن زد و سید جمال قریشی در این حمله از نزدیک ترین نقطه مرزبه حرم اربابش #امام_حسین علیه السلام به آسمان پرکشید...
و این گونه سید جمال قریشی مزد اخلاصش رو گرفت.
شهادت عملیات کربلای یک
رمز عملیات: یا ابالفضل العباس
رزمنده و ذاکر گردان حضرت علی اکبر علیه السلام
و.... محل شهادت بلندی های قلاویزان نزدیک ترین نقطه مرز کشور جمهوری اسلامی به کربلا

راوی:#جعفر_طهماسبی
🍁🌷@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

🌿🌺شبی که فتح وظفر نصیب ما شد

#عملیات_بیت_المقدس_2

✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #سید_مجید_میر_محمدی


شب عملیات بیت المقدس توفیق شد با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام راهی عملیات شوم. شب قبل از عملیات را افتادیم وبعد از ساعت ها راهپیمایی در ظلمات شب به پل رسیدیم. من قبلا به جهت رفاقتی که با بچه های راپل پادگان امام علی(ع) که این پل را نصب میکردند داشتم اینجا اومده بودم اما باورم نمیشد یک روزی باید نیرو از روی این رد بشه. بچه ها منتظر بودند تا فرمانده ها تصمیم بگیرند که به چه صورت از روی پل عبور کنند . همه جا سکوت بود و هوا هم داشت سرد وسرد تر میشد که سر وصدای زیادی توجه همه رو به خودش جلب کرد . نزدیکتر که آمدند دیدیم ستون عظیمی از رزمنده های یکی از گردانهای #لشگر_عاشورا ست که همه بادگیرهای سفید پوشیده و میروند که از پل عبور کنند. مسوولین پل جلوی اونها رو گرفتند و بگو مگو در گرفت. آنها به هیچ صراطی مستقیم نبودند و یک کلام میگفتند ما باید بدون معطلی از پل رد بشبم. بچه های لشگر10 کوتاه اومدند و اونها یه ستون یک روی پل به سمت ساحل دشمن حرکت کردند. هرچی به اونها تذکر داده شد که یک تعداد از پل عبور کنند و نفرات با فاصله روی پل قرار بگیرند اما اونها توجه نکرده و عبور کردند. اونها که رفتند ما هم دلمون قرص شد و حرکت کردیم اما نه مثل بچه های لشکر عاشورا... بچه ها در تعداد کم روی پل میرفتند و عبور میکردند و بعد تعداد دیگری راه می افتادند. بچه ها بعد از وارد شدن به ساحل دشمن از مسیر جاده مالرو که مسیر صعب العبور و طولانی هم بود به سمت غار هدایت میشدند. مسیر لغزنده و خطرناک بود و باید با احتیاط کامل حرکت میکردند.
تا همه بچه ها رد شدند و به غار رسیدند نزدیک اذان صبح بود و تذکر فرماندهان بود که برادران داخل غار تا فردا غروب استراحت کنند و در روشنایی هوا به جهت اینکه دشمن روی منطقه مسلط بود و احتمال دیده شدن میرفت از غار بیرون نیایند اما کسی گوشش بدهکار نبود
هوا که تاریک شد گردانها برای حمله غافلگیرانه به دشمن حرکت کردند و همزمان با حرکت بچه ها برف و سرما هم شروع شد. بچه ها از چند مسیر به سمت دشمن رفتند ... مسیرهایی که اقل اون باید بیش از 5 ساعت در مسیر صخره های لغزنده و در برف و سرما طی میشد تا به نقطه درگیری رسید.
با توکل به خدا و مدد امام عصر(ع) ،تحمل مشقات در سرما و برف لطف خدا را شامل حال ما کرد و با حداقل تلفات #قله_قمیش فتح شد و تعداد زیادی از سربازان بعثی به اسارت درآمدند.

🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

🌿🌺شبی که فتح وظفر نصیب ما شد

#عملیات_بیت_المقدس_2

✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #سید_مجید_میر_محمدی


شب عملیات بیت المقدس توفیق شد با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام راهی عملیات شوم. شب قبل از عملیات را افتادیم وبعد از ساعت ها راهپیمایی در ظلمات شب به پل رسیدیم. من قبلا به جهت رفاقتی که با بچه های راپل پادگان امام علی(ع) که این پل را نصب میکردند داشتم اینجا اومده بودم اما باورم نمیشد یک روزی باید نیرو از روی این رد بشه. بچه ها منتظر بودند تا فرمانده ها تصمیم بگیرند که به چه صورت از روی پل عبور کنند . همه جا سکوت بود و هوا هم داشت سرد وسرد تر میشد که سر وصدای زیادی توجه همه رو به خودش جلب کرد . نزدیکتر که آمدند دیدیم ستون عظیمی از رزمنده های یکی از گردانهای #لشگر_عاشورا ست که همه بادگیرهای سفید پوشیده و میروند که از پل عبور کنند. مسوولین پل جلوی اونها رو گرفتند و بگو مگو در گرفت. آنها به هیچ صراطی مستقیم نبودند و یک کلام میگفتند ما باید بدون معطلی از پل رد بشبم. بچه های لشگر10 کوتاه اومدند و اونها یه ستون یک روی پل به سمت ساحل دشمن حرکت کردند. هرچی به اونها تذکر داده شد که یک تعداد از پل عبور کنند و نفرات با فاصله روی پل قرار بگیرند اما اونها توجه نکرده و عبور کردند. اونها که رفتند ما هم دلمون قرص شد و حرکت کردیم اما نه مثل بچه های لشکر عاشورا... بچه ها در تعداد کم روی پل میرفتند و عبور میکردند و بعد تعداد دیگری راه می افتادند. بچه ها بعد از وارد شدن به ساحل دشمن از مسیر جاده مالرو که مسیر صعب العبور و طولانی هم بود به سمت غار هدایت میشدند. مسیر لغزنده و خطرناک بود و باید با احتیاط کامل حرکت میکردند.
تا همه بچه ها رد شدند و به غار رسیدند نزدیک اذان صبح بود و تذکر فرماندهان بود که برادران داخل غار تا فردا غروب استراحت کنند و در روشنایی هوا به جهت اینکه دشمن روی منطقه مسلط بود و احتمال دیده شدن میرفت از غار بیرون نیایند اما کسی گوشش بدهکار نبود
هوا که تاریک شد گردانها برای حمله غافلگیرانه به دشمن حرکت کردند و همزمان با حرکت بچه ها برف و سرما هم شروع شد. بچه ها از چند مسیر به سمت دشمن رفتند ... مسیرهایی که اقل اون باید بیش از 5 ساعت در مسیر صخره های لغزنده و در برف و سرما طی میشد تا به نقطه درگیری رسید.
با توکل به خدا و مدد امام عصر(ع) ،تحمل مشقات در سرما و برف لطف خدا را شامل حال ما کرد و با حداقل تلفات #قله_قمیش فتح شد و تعداد زیادی از سربازان بعثی به اسارت درآمدند.

🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

🌿🌺شبی که فتح وظفر نصیب ما شد

#عملیات_بیت_المقدس_2

✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 راوی: #سید_مجید_میر_محمدی


شب عملیات بیت المقدس توفیق شد با بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام راهی عملیات شوم. شب قبل از عملیات را افتادیم وبعد از ساعت ها راهپیمایی در ظلمات شب به پل رسیدیم. من قبلا به جهت رفاقتی که با بچه های راپل پادگان امام علی(ع) که این پل را نصب میکردند داشتم اینجا اومده بودم اما باورم نمیشد یک روزی باید نیرو از روی این رد بشه. بچه ها منتظر بودند تا فرمانده ها تصمیم بگیرند که به چه صورت از روی پل عبور کنند . همه جا سکوت بود و هوا هم داشت سرد وسرد تر میشد که سر وصدای زیادی توجه همه رو به خودش جلب کرد . نزدیکتر که آمدند دیدیم ستون عظیمی از رزمنده های یکی از گردانهای #لشگر_عاشورا ست که همه بادگیرهای سفید پوشیده و میروند که از پل عبور کنند. مسوولین پل جلوی اونها رو گرفتند و بگو مگو در گرفت. آنها به هیچ صراطی مستقیم نبودند و یک کلام میگفتند ما باید بدون معطلی از پل رد بشبم. بچه های لشگر10 کوتاه اومدند و اونها یه ستون یک روی پل به سمت ساحل دشمن حرکت کردند. هرچی به اونها تذکر داده شد که یک تعداد از پل عبور کنند و نفرات با فاصله روی پل قرار بگیرند اما اونها توجه نکرده و عبور کردند. اونها که رفتند ما هم دلمون قرص شد و حرکت کردیم اما نه مثل بچه های لشکر عاشورا... بچه ها در تعداد کم روی پل میرفتند و عبور میکردند و بعد تعداد دیگری راه می افتادند. بچه ها بعد از وارد شدن به ساحل دشمن از مسیر جاده مالرو که مسیر صعب العبور و طولانی هم بود به سمت غار هدایت میشدند. مسیر لغزنده و خطرناک بود و باید با احتیاط کامل حرکت میکردند.
تا همه بچه ها رد شدند و به غار رسیدند نزدیک اذان صبح بود و تذکر فرماندهان بود که برادران داخل غار تا فردا غروب استراحت کنند و در روشنایی هوا به جهت اینکه دشمن روی منطقه مسلط بود و احتمال دیده شدن میرفت از غار بیرون نیایند اما کسی گوشش بدهکار نبود
هوا که تاریک شد گردانها برای حمله غافلگیرانه به دشمن حرکت کردند و همزمان با حرکت بچه ها برف و سرما هم شروع شد. بچه ها از چند مسیر به سمت دشمن رفتند ... مسیرهایی که اقل اون باید بیش از 5 ساعت در مسیر صخره های لغزنده و در برف و سرما طی میشد تا به نقطه درگیری رسید.
با توکل به خدا و مدد امام عصر(ع) ،تحمل مشقات در سرما و برف لطف خدا را شامل حال ما کرد و با حداقل تلفات #قله_قمیش فتح شد و تعداد زیادی از سربازان بعثی به اسارت درآمدند.

🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#تخریبچی_شهید_صبر_علی_کلانتر

🍃🌹🌹 آخرین نهار

به روایت✍🏿✍🏿 جعفرطهماسبی

روز 18 دیماه سال 1365 بود.قبل از ظهر یک دسته از غواصهای تخریب که مسوولشون حاج ناصر اسماعیل یزدی بود و مامور به گردان رزمی بودند سوارتویوتا شدند و رفتند به طرف خط شلمچه. منهم همراه اونها رفتم .وقتی رسیدیم ظهرشده بود نماز راداخل کانال خط اول خودمون به صورت فرادا خوندیم .
چون یکمقدار از مسیر راپیاده اومده بودیم حسابی گرسنه بودیم.
حاج ناصر#شهید_صبر_علی_کلانتر رو فرستاد غذا بگیره. بچه های #گردان_حضرت_علی_اکبر_علیه السلام که کنارما بودند یک کیسه فریزر دستشون بود که داخلش برنج وگوشت بود.ماهم به خودمون وعده چلو گوشت داده بودیم .که شهیدکلانتر رسید .اما گفت با عرض شرمندگی.چون اول ما سجود داشتیم قبل از وجود.به آقایون سجودی غذا نرسید عوضش وجودی ها دونفره غذا بردن.تااینوگفت همه به او اعتراض کردند .گفتیم حالا ببنیم چی گرفتی. دیدیم یک بسته نون ودوسه جعبه خرما ویک جعبه هم کشمش.این شد نهارما.بعدشهیدکلانتر باخنده روکرد به اون بچه هایی که داشتند با ولع چلو گوشت با نوشابه میخوردند گفت زیادهم خوشحال نباشید وحول ورتون نداره... شب درازه. حدسش درست بود غذاها خراب شده بود خیلی ها موقع درگیری دنبال مکان تخلیه میگشتند.
🍃🌹🌹🌹 @alvaresinchannel