الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
Channel
Logo of the Telegram channel الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELPromote
537
subscribers
10.3K
photos
645
videos
247
links
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
۴۱ سال گذشت
12 و 13مردادماه 1362
روزهای حضور رزمندگان #لشگر_10
در #عملیات_والفجر_2 گرامیباد
رزمندگان تیپ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی #شهید_حاج_کاظم_رستگار در تاریخ 12 و 13 مردادماه سال 1362 با به کارگیری
گردان های :
#حضرت_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_حضرت_زهیر_علیه_السلام
#گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#گردان_حجربن_عدی و گردانهای پشتیبانی رزم ادوات، توپخانه، مهندسی و تخریب در #مرحله_دوم #عملیات_والفجر_2 وارد عملیات شد و ارتفاعات ۲۵۱۹، کدو و تپه سرخه را فتح نمود
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
40 سال گذشت
12 و 13مردادماه 1362
روزهای حضور رزمندگان #لشگر_10
در #عملیات_والفجر_2 گرامیباد
رزمندگان تیپ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی #شهید_حاج_کاظم_رستگار در تاریخ 12 و 13 مردادماه سال 1362 با به کارگیری
گردان های :
#حضرت_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_حضرت_زهیر_علیه_السلام
#گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#گردان_حجربن_عدی و گردانهای پشتیبانی رزم ادوات، توپخانه، مهندسی و تخریب در #مرحله_دوم #عملیات_والفجر_2 وارد عملیات شد و ارتفاعات ۲۵۱۹، کدو و تپه سرخه را فتح نمود
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹
#شهید_که_به_پیشواز_محرم_رفت
محرم که میاد خیلی یاد #شهید_حسن_مقدم میکنم
حسن 5 روز مونده بود به ماه محرم سال 65 در #عملیات_کربلای_2 در حالیکه 19 سالش بود آسمانی شد.
حسن صدای خوبی داشت و مداحی میکرد...مداح حرفه ای نبود اما وقتی شروع میکرد به خوندن سیل اشک بود که از چشم روان میشد.
میخوند...
ارباب با وفا دلم کبابه
ارباب با وفا دیده پر آبه.... آتیش به پا میکرد..
روزهای قبل از ماه محرم با بچه های تخریب اومدیم شهر نقده و توی یک هنرستان مستقر شدیم و آماده شدیم برای عملیات..
روز قبل از عملیات با هم یه دوری توی شهر زدیم..
قسمت شیعه نشین شهر داشتن آماده میشدند برای ماه محرم...
خیابون و محلشون رو سیاه پوش میکردن
پرجم های بزرگ عزا نصب میکردند و کتل های بزرگ سر کوچه ها برپا میکردن...
حسن با دیدن این محبت و عشق به ائمه ی اهل سنت و شیعیان شهر نقده به وجد اومده بود..
با حسرت میگفت: یعنی ما به محرم میرسیم
و یه موقع هم خیلی توی حال میرفت و با حالت تضرع میگفت: ارباب..یواش برو ما هم برسیم..
عصر 9 شهریور توی مقر تخریب لشگر10 در هنرستان نقده قبل از سوار شدن به مینی بوس ها برای رفتن به خط مقدم حال خوشی داشت..همه بهش التماس دعا میگفتن...
حسن تخریبچی مامور به #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام بود و من به #گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام مامور شدم...
قرار بود گردان اون ها خط شکنی کنه و گردان ما از معبر اونها عبور کنه و ادامه عملیات بده...
آخرین دیدار من با حسن بالای #ارتفاع کدو# بود...
تازه از کامیون ها پیاده شده بودیم...هوا داشت تاریک میشد
داشتم سیم خاردار قطع کنی که همراه داشتم وارسی میکردم که یکی از پشت سر دو تا کتفم رو گرفت.... صورتم رو برگردوندم تا ببینم کیه... صورتم رو بوسید و فرار کرد... چند متری با من فاصله گرفت ...دیدم حسن بود... داره پیشونیش رو ماساژ میده..انگار لبه کلاه آهنی من با ضرب به پیشونیش خورده بود.. توی اون یه مقدار نوری که توی آسمون بود یه دستی تکون داد و با عجله رفت سمت ستون بچه های گردان حضرت علی اصغر(ع) و سرازیر شدن از ارتفاع به سمت ماموریتشون.
گردان علی اصغر علیه السلام نیمه شب با دشمن درگیر شد و حسن پشت میدون مین با ترکش خمپاره دشمن سرش متلاشی شد...
عملیات با مشکل مواجه شد و دستور دادن که گردان ها برگردن...
در مسیر برگشت پشت یک تخته سنگ دیدم بی سیم چی که همراه حسن بود نشسته... تا من و دید اومد به سمتم و گفت حسن هم پرید... گفتم اکبر چی میگی..گفت پشت میدون مین خمپاره خورد وسط بچه ها و حسن هم یک ترکش بزرگ خورد توی سرش و شهید شد ... خبر شهادت حسن برای من که روحیات او رو روزهای آخر دیده بودم غیر منتظره نبود اما نگران بودم پیکر حسن روی زمین بمونه... به شهید اسماعیل خوش سیر که همراهم بود گفتم : اسماعیل ، من میرم سمت معبر بچه ها و بر میگردم ..اما آتش تیربارهای دشمن و انفجار پی در پی خمپاره ها اجازه نمیداد و از طرفی هم بوی باروت و سوختن خارو خاشاک تنفس رو مشکل کرده بود و صدای سرفه بچه هایی که عقب میومدتد به گوش میرسید.. به فکرم رسید که بچه ها رو عقب ببریم و بعد بیاییم سروقت حسن.
نگران بودیم که در مسیر برگشت چون بچه ها با عجله عقب میان وارد میدان مین شوند . دو سه گردان پائین رفته بودند و باید بالا میومدند..جاده ای که نبود و همه ی مسیر صخره ای و سنگلاخ بود و من هم با کفش کتونی عملیات رفته بودم و آنقدر روی صخره ها دویده بودم که کف کتونی ام نازک شده بود و پاهام رو اذیت میکرد. ... بخش زیادی از مجروح ها و نیروهای خسته از عملیات رو تا بالای کدو آوردیم و قدری استراحت کردیم و نزدیک ظهر بود که آماده شدیم برای رفتن به محل شهادت بچه ها که فرماندهان اجازه ندادند و گفتند احتمال اینکه به اسارت دشمن بیفتید خیلی زیاده و هرچه اصرار کردیم اجازه ندادند...
🔷 روزی که #حسن_پردازی_مقدم شهید شد 5 روز تا محرم مونده بود و روزی که پیکر حسن رو عقب آوردند یک اربعین از شهادت اربابش امام حسین علیه السلام گذشته بود .یعنی بیش از 50 روز بدن روضه خون 19 ساله بی غسل و کفن مثل اربابش روی زمین قرار داشت .. شهید حسن مقدم به آرزویش که رسیدن به اربابش بود رسید و ما موندیم که برای امام حسین (ع) سینه بزنیم . حالا ما سینه هامون در فراق اونا تنگ شده ایکاش اونا هم پیش اربابشون امام حسین علیه السلام دلتنگ ما بشند و نام ما رو ببرند و یادی از ما کنند.
(جعفر طهماسبی)
@alvaresinchannel
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌺🌹
🌺
#ازسالن_کشتی
#تا_بیمارستان
#عملیات_خیبر
#زمستان_62
#جزیره_مجنون
✍️✍️✍️ راوی: #برادر_جانباز_قاسم_محمد_حسن

سومین روزی بود که در جزیره مجنون بودیم.
روزهفتم با #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام کل صبح تا شب را زیر آتش دشمن بودیم . چند شهید و مجروح هم دادیم .شب نمازخواندیم وکم کم حرکت کردیم.
ساعت۱۱یا۱۲ بود که کل گردان مقابل دشمن به صورت دشتبان شدیم . فاصله با دشمن حدود 60 یا ۷۰ متر بود .از گردان تخریب فکر می کنم #آقای_زاکانی و #شهید_نصوح و #شهید_کلم_فروش به گردان ما مأمور شده بودند . فرمان که صادر شد زمین و زمان به هم ریخت کروبیان را فرشته ها می بردند و مجاهدان هم می رزمیدند و مجروحین هم درد می کشیدند.دم همه آنها گرم صف منظم.. حمله دقیق ..که از ان به بعد در سایر عملیاتها زیاد مشاهده نکردم.
#بچه_های_خیبری همچون صاعقه بر فرق سر دشمن فرود امده بودند به طوری که نیروهای خودی با دشمن قاطی شدیم و بیشترین فریاد من برای این بود که مواظب باشید بچه های خودمان را نزنید.
یادش به خیر.
دلم تنگ شهیدان است امشب که.
بعد از چند روز برادر عزیزمان #جناب_زاکانی را در #بیمارستان_فرخی_یزد ملاقات کردم .نمی دانستم به گردان ما مامور شده بود از قبل در #باشگاه_کشتی او را می شناختم و مرحوم پدر ایشان مربی کشتی ما بود .
پدرش برای ملاقات به یزد آمده بود ومرا که دید گفت بچه تو اینجا چکار می کنی .گفتم منم اینجوری شدم.
شب عید برای مرخص شدن پدر ومادر او به یزد آمدند و با هواپیما به تهران امدیم..مادر مهربان او خوراکی آورده بود و یک کیت کت به اسم ان زمان به من داد .این مهر مادرانه او را فراموش نمی کنم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
39 سال گذشت
مردادماه 1362
روزهای حضور رزمندگان #لشگر_10
در #عملیات_والفجر_2 گرامیباد

لشکر ۱۰ سیدالشهدا با گردان های
#حضرت_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_حضرت_زهیر_علیه_السلام
#گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#گردان_حجربن_عدی و گردانهای پشتیبانی رزم ادوات، توپخانه، مهندسی و تخریب در #مرحله_دوم وارد عملیات شد و ارتفاعات ۲۵۱۹، کدو و تپه سرخه را فتح نمود.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
38 سال گذشت
12 و 13مردادماه 1362
روزهای حضور رزمندگان #لشگر_10
در #عملیات_والفجر_2 گرامیباد
رزمندگان تیپ سیدالشهداء(ع) به فرماندهی #شهید_حاج_کاظم_رستگار در تاریخ 12 و 13 مردادماه سال 1362 با به کارگیری
گردان های :
#حضرت_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_حضرت_زهیر_علیه_السلام
#گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#گردان_حجربن_عدی و گردانهای پشتیبانی رزم ادوات، توپخانه، مهندسی و تخریب در #مرحله_دوم #عملیات_والفجر_2 وارد عملیات شد و ارتفاعات ۲۵۱۹، کدو و تپه سرخه را فتح نمود
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
37 سال گذشت
مردادماه 1362
روزهای حضور رزمندگان #لشگر_10
در #عملیات_والفجر_2 گرامیباد

لشکر ۱۰ سیدالشهدا با گردان های
#حضرت_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام
#گردان_حضرت_حضرت_زهیر_علیه_السلام
#گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#گردان_حجربن_عدی و گردانهای پشتیبانی رزم ادوات، توپخانه، مهندسی و تخریب در #مرحله_دوم وارد عملیات شد و ارتفاعات ۲۵۱۹، کدو و تپه سرخه را فتح نمود.
@alvaresinchannel
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
🍃🌹عملیات در با تلاق🌹🍃
#عملیات_والفجر_8
#شهر_فاو

راوی: #جعفر_طهماسبی 🌹

منطقه درگیری حالت #باتلاقی داشت .وعملاً تردد فقط روی #پدها و #جاده هایی که اطراف #کارخانه_نمک زده بودند امکانپذیربود وسایر مسیرها توسط دشمن مین گذاری شده بود و تردد نیروها عملاً روی جاده و پدها بود و این موضوع قدرت مانورنیروها راسخترمی کرد وهمچنین آتش دشمن را روی نیروهای مامتمرکزمی کرد.رزمندگان #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام روی جاده ای به عرض 5 یا 6 متر میبایست تردد کرده و پیش روی کنند .ودشمن هم چون به منطقه آشنایی داشت آتش خودش راروی این پدها متمرکز نموده بود و شب اول اسفند ماه سال 64 حماسه رزمندگان گردان حضرت علی اصغر علیه السلام باشهادت #شهید_ناظریان معاون این گردان رقم خورد. در اولین روز اسفند ماه سال 1364 دلاورمردان #گردان_تخریب_لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام با مسلح کردن زمین به مین های ضدتانک و ضدخودرو و ضدنفر و با هدایت شهید #سید_محمد_زینال_الحسینی فشار اولیه دشمن در پاتک به باقیمانده رزمندگان گردان حضرت علی اصغر علیه السلام را گرفتند که صدای خنده #شهید_اسکندرلو را در پشت بیسیم قرارگاه شنیده شد که فریاد میزد تانک ها جلو می آیند وروی #مینها منهدم میشوند.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹 @alvaresinchannel
🌷🥀🌷🥀🌷🌹🥀🌷🥀🌷🥀🌷🥀🌷
🌷🥀🌷🥀
🥀🌷

33 سال قبل در چنین شبی
#لشگر_10_سیدالشهداء_علیه_السلام
با #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
به فرماندهی #سردار_شهید_حاج_حسین_اسکندرلو در #پد_کارخانه_نمک_فاو به دشمن حمله کرد
بیاد شهدای این حماسه و بیاد فرمانده شهیدشون.
#شهید_ناظری_معاون_گردان_علی_اصغر(ع) در این حماسه آسمانی شد.
@alvaresinchannel
👇👇👇👇👇
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌺🌹
🌺
#ازسالن_کشتی
#تا_بیمارستان
#عملیات_خیبر
#زمستان_62
#جزیره_مجنون
✍️✍️✍️ راوی: #برادر_جانباز_قاسم_محمد_حسن

سومین روزی بود که در جزیره مجنون بودیم.
روزهفتم با #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام کل صبح تا شب را زیر آتش دشمن بودیم . چند شهید و مجروح هم دادیم .شب نمازخواندیم وکم کم حرکت کردیم.
ساعت۱۱یا۱۲ بود که کل گردان مقابل دشمن به صورت دشتبان شدیم . فاصله با دشمن حدود60 یا ۷۰ متر بود .از گردان تخریب فکر می کنم #آقای_زاکانی و #شهید_نصوح و #شهید_کلم فروش به گردان ما مأمور شده بودند . فرمان که صادر شد زمین و زمان به هم ریخت کروبیان را فرشته ها می بردند و مجاهدان هم می رزمیدند و مجروحین هم درد می کشیدند.دم همه آنها گرم صف منظم.. حمله دقیق ..که از ان به بعد در سایر عملیاتها زیاد مشاهده نکردم.
#بچه_های_خیبری همچون صاعقه بر فرق سر دشمن فرود امده بودند به طوری که نیروهای خودی با دشمن قاطی شدیم و بیشترین فریاد من برای این بود که مواظب باشید بچه های خودمان را نزنید.
یادش به خیر.
دلم تنگ شهیدان است امشب که.
بعد از چند روز برادر عزیزمان #جناب_زاکانی را در #بیمارستان_فرخی_یزد ملاقات کردم .نمی دانستم به گردان ما مامور شده بود از قبل در #باشگاه_کشتی او را می شناختم و مرحوم پدر ایشان مربی کشتی ما بود .
پدرش برای ملاقات به یزد آمده بود ومرا که دید گفت بچه تو اینجا چکار می کنی .گفتم منم اینجوری شدم.
شب عید برای مرخص شدن پدر ومادر او به یزد آمدند و با هواپیما به تهران امدیم..مادر مهربان او خوراکی آورده بود و یک کیت کت به اسم ان زمان به من داد .این مهر مادرانه او را فراموش نمی کنم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
🍃🌹عملیات در با تلاق🌹🍃
#عملیات_والفجر_8
#شهر_فاو

راوی: #جعفر_طهماسبی 🌹

منطقه درگیری حالت #باتلاقی داشت .وعملاً تردد فقط روی #پدها و #جاده هایی که اطراف #کارخانه_نمک زده بودند امکانپذیربود وسایر مسیرها توسط دشمن مین گذاری شده بود و تردد نیروها عملاً روی جاده و پدها بود و این موضوع قدرت مانورنیروها راسخترمی کرد وهمچنین آتش دشمن را روی نیروهای مامتمرکزمی کرد.رزمندگان #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام روی جاده ای به عرض 5 یا 6 متر میبایست تردد کرده و پیش روی کنند .ودشمن هم چون به منطقه آشنایی داشت آتش خودش راروی این پدها متمرکز نموده بود و شب اول اسفند ماه سال 64 حماسه رزمندگان گردان حضرت علی اصغر علیه السلام باشهادت #شهید_ناظریان معاون این گردان رقم خورد. در اولین روز اسفند ماه سال 1364 دلاورمردان #گردان_تخریب_لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام با مسلح کردن زمین به مین های ضدتانک و ضدخودرو و ضدنفر و با هدایت شهید #سید_محمد_زینال_الحسینی فشار اولیه دشمن در پاتک به باقیمانده رزمندگان گردان حضرت علی اصغر علیه السلام را گرفتند که صدای خنده #شهید_اسکندرلو را در پشت بیسیم قرارگاه شنیده شد که فریاد میزد تانک ها جلو می آیند وروی #مینها منهدم میشوند.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹 @alvaresinchannel
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹
🍃🌹عملیات در با تلاق🌹🍃
#عملیات_والفجر_8
#شهر_فاو

راوی: #جعفر_طهماسبی 🌹

منطقه درگیری حالت #باتلاقی داشت .وعملاً تردد فقط روی #پدها و #جاده هایی که اطراف #کارخانه_نمک زده بودند امکانپذیربود وسایر مسیرها توسط دشمن مین گذاری شده بود و تردد نیروها عملاً روی جاده و پدها بود و این موضوع قدرت مانورنیروها راسخترمی کرد وهمچنین آتش دشمن را روی نیروهای مامتمرکزمی کرد.رزمندگان #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام روی جاده ای به عرض 5 یا 6 متر میبایست تردد کرده و پیش روی کنند .ودشمن هم چون به منطقه آشنایی داشت آتش خودش راروی این پدها متمرکز نموده بود و شب اول اسفند ماه سال 64 حماسه رزمندگان گردان حضرت علی اصغر علیه السلام باشهادت #شهید_ناظریان معاون این گردان رقم خورد. در اولین روز اسفند ماه سال 1364 دلاورمردان #گردان_تخریب_لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام با مسلح کردن زمین به مین های ضدتانک و ضدخودرو و ضدنفر و با هدایت شهید #سید_محمد_زینال_الحسینی فشار اولیه دشمن در پاتک به باقیمانده رزمندگان گردان حضرت علی اصغر علیه السلام را گرفتند که صدای خنده #شهید_اسکندرلو را در پشت بیسیم قرارگاه شنیده شد که فریاد میزد تانک ها جلو می آیند وروی #مینها منهدم میشوند.
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
🍃🌹 @alvaresinchannel
روزهایی که برای عملیات آماده میشدیم

🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🍃🌷🌷 #عملیات_بیت_المقدس_2

👈🏿✍🏿راوی: #عباس_جهانبخش

حدود یک ماه قبل از عملیات با اتوبوس به منطقه عملیات اعزام شدیم
تو این مدت برای کسب امادگی جسمانی بیشتر کوه پیمایی میکردیم
منطقه خیلی زیبایی بود
یه روز همه بچه ها با سرپرستی #شهید_ضیایی راهپیمایی میکردیم که یکباره با منظره خیلی زیبایی روبرو شدیم
دره ای زیبا و باریک و عمیق با مه رقیق و دیواره های سبز
همه از حالت دیسیپرین نظامی خارج شدیم و محو تماشای زیبایی طبیعت شدیم
یکی از بچه ها پیشنهاد داد چند دقیقه ای استراحت کنیم و یه نفر هم قران بخونه
مهدی ضیایی به #شهید_مهدی_صباغ_زاده گفت قران بخونه
صدای زیبای قرایت قران و زیبایی طبیعت سر حالمون کرد
هوا کم کم سردتر میشد نیروهای جدید بهمون اضافه شدند
بعضی شبها روی تراورس کنار ورودی چادر میخوابیدیم
موقع نماز تو زینبیه خیلی فشرده و با صمیمیت نمازهای جماعت برگزار میشد
اوایل حاج اقای #حسین_خانی نماز جماعت برگزار میکرد
با اومدن حاج اقای #تاج_ابادی حال و هوای بچه ها بخصوص مهدی ضیایی با شعف تر شده بود
حاج اقا قبل از نماز صبح تفسیر سوره والعصر میگفت
ضیایی و من و مجتبی قاسمی رو یادمه که تو کلاس حاج اقا شرکت میکردیم
هوا باز هم سرد تر میشد
تو هر چادر دو تا بخاری والور بود تا گرم بشه
یه شب #شهید_الهیاری کنار چادر صحبت میکرد
فکر کنم اونجا گفت منتظر به دنیا اومدنه فرزندشه
جهت امادگی برای معبر زدن تو برف یه شب که برف ابکی و شدیدی میومد رفتیم که تمرین کنیم
برف شدید میبارید
حاج علی روح افزا با مهدی ضیایی دو سه ساعت گشتند ولی تو تاریکی میدون رو پیدا نکردند
دیگه لباسهای زیرمون هم خیس شده بود که فقط کمی دستهامون رو تو برف کردیم تا کمی با تاثیر سرما رو دستهامون اشنا بشیم و شاید کمی اماده معبر زدن در برف بشیم
روز های اخر دیماه فرا رسید
گردانهای پیاده یکی یکی با کامیون به منطقه اونده بودند
24 دیماه من و یکی دو نفر دیگه به #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام مامور شدیم
خیلی از نیروها ترجیح داده بودند بجای پوتین چکمه بپوشن تا پاهاشون تو #سرمای_20 درجه زیر صفر خیس نشه


🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃

@alvaresinchannel