View in Telegram
گلگشتی در صور خیال صائب ۳ #لطافت_معشوق_کریستالی در شعر صائب ردپای مفهوم #معشوقه_کریستالی را در ادب فارسی و بخصوص سبک هندی و به طریق اولی در شعر صائب باید در دو واژه #لطافت و گاه #نزاکت جست. مفهوم #لطافت معشوق در شعر شاعران متقدم هم وجود داشت. اما در شعر صائب چندان به اغراق بیان می شود که به قول دوستمان جناب آرکاداش، معشوق به موجودی کریستالی و  شاید بتوان گفت معشوقی موهوم (به معنای وهم‌آمیز) تبدیل می شود که تنها نشانش بی‌نشانی است. ابیات زیر نمونه هایی از این معشوق کریستالی در شعر صائب است: #نزاکت آنقدر دارد که در وقت خرامیدن توان از پشت پایش دید نقش روی قالی را به عریانی نگردد از #لطافت آن بدن پیدا مگر در پیرهن گردد تن آن سیمتن پیدا شاید یکی از علل توجه شاعران ادب فارسی و بخصوص شاعران سبک هندی به معشوق #پری_مثال همین است. این که حافظ می فرماید: شیوه حور و #پری گر چه #لطیف است ولی خوبی آن است و #لطافت که فلانی دارد در تبیین همین معناست. اگرچه صائب این تشبیه را حتی چندان دقیق نمی‌داند و می‌فرماید: ندیده ایم به این #لطف آدمی، چه عجب اگر غلط به پریزاد می کنیم ترا و بیدل می‌فرماید: زان پری جز بی‌ نشانی بر نمی‌دارد نقاب تا ابد گر شیشهٔ تحقیق بر خارا زنید قابل ذکر است که یکی از صفات باریتعالی در قرآن، لطافت است: «و هو لطیف خبیر» و به قول عزیزالدین نسفی (قریب به مضمون) از غایت لطافت در همه ارکان هستی حضور دائم دارد بی آن که جایی به ظاهر اشغال کند و راز #خبیر بودن او نیز همین است. #دکتر_محمدعلی_شیوا @saebtabriziresearch @zhazh_o_vazh
Telegram Center
Telegram Center
Channel