زن و جامعه (زن کارگر)

#کودکان_کارگر
Канал
Запрещенный контент
Политика
Социальные сети
Образование
Персидский
Логотип телеграм канала زن و جامعه (زن کارگر)
@zan_jПродвигать
2,08 тыс.
подписчиков
17,1 тыс.
фото
14,3 тыс.
видео
5,21 тыс.
ссылок
تماس با ما : @Zan_jameh Women's emancipation
🔺تصویر مربوط به شهر #مریوان است. جنابِ کارفرما، پوستِ سه #کودک_کارگر ۱۲ ساله با نام‌های "نهرو خالدی، ریبین قادری و مانی دانش" را با اتوی بخار سوزانده است و با خیالِ آسوده راست‌راست راه می‌رود؛ بعد از شکایت والدین کودکان، کارفرما بازداشت و بعد از دو روز آزاد شده است.

🔺در دوره ۱۸۸۵ تا ۱۹۰۸ دورانِ استعمارِ #کنگو توسط پادشاهی #بلژیک بردگان را مجروح و نقص عضو می‌‌کردند تا بین سایر بردگان رعب و وحشت ایجاد شود و فکرِ شورش را از سر بیرون کنند.

هنوز هم پیمانکارانِ وابسته به مالکانِ فرانسوی، کانادایی، آمریکائی و چینی، گاه و بیگاه از روش‌های مشابهی از جمله تازیانه زدن به کارگران و ضبط فیلم از این صحنه‌ها استفاده می‌کنند تا عواقبِ گوش به فرمان نبودن را به بردگانِ مدرن یادآوری کنند.

🔺در شمالِ تهران مدارس غیردولتی وجود دارند که صرفاهزینه‌ی ثبت‌نام در آن‌ها بیش از ۲۰۰میلیون تومان است. چندین زبان خارجی به کودکان آموزش می‌دهند و بله! اردوهای کودکان، سفرهایی به اروپاست. یعنی فقط هزینه‌ی آموزش این کودکان در طول یک سال بعضا به مرز یک میلیارد تومان می‌رسد‌‌.

🔺#کودکان_کارگر کارگر می‌مانند و این دردانه‌های شمال‌شهری، سال‌ها بعد از فرنگ برمی‌گردند و در مقامِ مدیران و مالکانِ کارخانجات و اموال والدین عزیزشان، به عنوانِ باهوش‌ها، خودساخته‌ها و سخت‌کوش‌ها به جامعه معرفی می‌شوند. بعد دم و دستگاه روانشناسیِ زرد و #صنعت_موفقیت همین‌ها به فرقِ سرِ تهیدستان می‌کوبند و می‌گویند: "اگر ثروتمند نیستی، خودت نخواستی".
و وقتی تهیدستان این علیهِ این نظمِ نفرت‌انگیزِ طبقاتی شورش کنند، این‌بار دولت و دستگاه سرکوبِ عزیز وارد عمل می‌شوند تا با قتل‌عام و داغ و درفش، از امنیت زالوها دفاع کنند.

#ما_در_یک_قایق_ننشسته_ایم
#طبقه_کارگر ##فراتر_از_استثمار #بورژوازی_ایران #طبقه_کارگر_ایران #خواستم_شد #انرژی_مثبت #قورباغه_ات_را_قورت_بده #جان_جانان ##زندگی_هنوز_خوشگلیاشو_داره #منفی_نباشیم #چگونه_ثروتمند_شویم #ثروتمندان_خودساخته #انرژی_مثبت #نیمه_خالی_لیوان_را_نبینیم


@Blackfishvoice1
https://t.me/zan_j/42838
قسمتی از گزارشِ اسکای‌نیوز درباره‌ی کارِ کودکان در معادن #کبالت جمهوری #کنگو با ترجمه و زیرنویس از #صدای_ماهی_سیاه



کمتر کسی خبر دارد که تلفن‌های هوشمندی که اغلب ما یکی از آن‌ها را داریم، تا حدی حاصل رنج کودکان کار است، کودکانی که در ازای پول بسیار ناچیزی در معادن جنوب کنگو به استخراج کبالت مشغول اند، و از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خود محروم مانده‌اند.

#طبقه_کارگر #استعمار #امپریالیسم #کودکان_کارگر
#کار_کودک #فراتر_از_استثمار
#آیفون #تسلا


@Blackfishvoice1

@zan_j
داستان کوتاه

من از خیاطی بدم میاد، من از عید نوروز متنفرم
🖍شهرام عباسی

▫️من از ۹ سالگی در زیر زمین های نمناک  تولید خیاطی شروع به کارگری کردم‌.
از رباط کریم گرفته تا سلطان آباد و پاسگاه نعمت آباد و شوش و مولوی گرفته تا آن بالا شهر تهران.

از همان ابتدای کودکی از شب های عید متنفر بودم و هستم.

  چرا که نزدیک شب عید که می شد صاحب کار ها مهربان می شدند، مهر و محبت شان را توی استکان های چای همراه با تریاک می ریختند و به ما هدیه می دادند تا ما شب ها تا صبح  پشت چرخ خیاطی بیدار بمانیم و  انرژی داشته باشیم تا پاهایمان را روی پدال چرخ فشار بدهیم.

در همین شب های عید بیشترین سوزن ها در انگشت های کارگران فرو می رفت.

در همین شب های عید رقابت برای بیشتر
کار کردن قیچی می شد  و کارگران شکم های یک دیگر را می دریدند.

در همین شب های عید غریزه جنسی کارگران بزرگ سال از کودکان کار سواری  می گرفت. اما کسی صدای کودکان کار را نمی شنید. صاحب کار مهربان هم نبود،چون او در منزل گرم کنار زن زیبایش دراز کشیده بود.

در همین شب های عید برشکار خیاطی از شدت خستگی ناشی از کار زیاد انگشت هایش را پشت میز برش می برید و صاحب کار مهربان غم پارچه های به خون کشیده اش را می خورد و تنها چیزی که هیچ اهمیتی برایش نداشت انگشت های بریده شدی برشکار بود.

در همین شب های عید، چیزهایی است که آدم نمی توان به زبان بیاورد حتی.

اما ما کارگران می دانستیم که صاحب کار مهربان، بی شرفی بیش نیست همین که شب عید تمام شود او تک تک ما را اخراج می کند.

اما باز با وجود تمام اینها روزی شانزده ساعت پشت چرخ کار می کردیم  و به فکر چشم درد،سر درد و قوز کمرمان هم نبودیم چرا که مسئله نان بود، خانواده بود، اجاره خانه بود.

بعد از پایان  سه شب کاری ( شانزده ساعت ) جان کندن پشت چرخ و دوختن و ای دوختن همان صاحب کار بی شرفی که تلاش می کرد خودش را  مهربان نشان بدهد حال ماشین حساب به دست شده و حتی پول چای و تریاک را از جیب خود کارگران می گرفت‌‌.

حالا تویی و پول چند ماه اجاره پرداخت نشده و صاحبخانه خشمگین که چندین ماه تو را تحمل کرده است
تویی و خرید مواد غذایی.
حال تویی و خرید میوه و آجیل برای مهمان ها که عید دیدنی می آیند.

از خانه که بیرون میزنی به مغازه آجیل فروشی نگاه می کنی به قیمت ها خیره می شوی، دیگر لازم نیست وارد مغازه شوی از همان بیرون تضاد در آمد و هزینه مغزت را منفجر می کند.

وقتی دست خالی به خانه باز می گردی و خانواده به دستان خالی ات نگاه می کننداین غرور توست که می شکند کودک کارگر.

چیزی که تو را در همان لحظه نابود می کند این است که با خواهرت برای خرید لباس عیدی بزنی بیرون و خواهر ات با همان لهجه مادری بگوید: اُ بیادر جان بَرمه یک مانتو خریده مه تانی؟
و تو بگوی: بلی
به سمت مغازه ی شیک مانتو فروشی بروی و خواهر ات همان مانتویی را انتخاب کند که شب عید انگشتت بخاطر دوختنش زیر سوزن رفته بود.

از آقای فروشنده بپرسی این مانتو چند است؟
و آقای فروشنده با آن لباس های شیکی که برتن دارد خیلی شیک توی چشمانت نگاه کند و دروغ بگوید: این مانتو ترک، تازه از ترکیه وارد کردیم! البته قابل شما را هم ندارد  صد و پنجاه هزار تومان!

و تو آن قدر در درونت از خشم بسوزی که صورتت سرخ شود، خواهرت از تغییر چهره و رفتار ات متوجه بشود که تو توانایی خرید آن را نداری و برای اینکه  پیش او خرد نشوی به دروغ به تو می گوید: بیادر مه اصلا از ایِ مانتو خوش نداروم.

و از مغازه بزنی بیرون و تمام جان کندن هایت پشت آن چرخ خیاطی  لعنتی را به یاد بیاوری و به این فکر کنی که مزد تو و دیگر کارگران از دوختن این مانتو فقط پنج هزار تومان بوده است، و حال همان مانتو صد و پنجاه هزار تومان فروخته می شود و تو حتی توان خرید مانتویی‌ که با خلاقیت و نیروی کار خودَت آن را درست کردی نداری.

آن روز از شدت خشم در خودم سوختم، به خودم و تمام همکارهایم فکر می کردم و این جمله را تا خود شب در ذهنم تکرار می کردم  "من از خیاطی بدم میاد من از شب عید متنفرم".
#کودکان_کارگر
#استثمار
@zan_j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی  از فاروق علیزاده در ھین کولبری، کودک کولبری که در ١٧ سالگی با شلیک مستقیم نیروهای هنگ مرزی به سرش کشته شد.

این ویدیو رنج عظیم ‎#کولبران کودک را در کوهستان‌های مرزی ‎ُردستان نشان می‌دهد. او در این ویدیو، یکبار به دلیل سنگینی کوله‌اش، زمین می‌خورد و با لبخند، بار دیگر تلاشش را  از سر می‌گیرد.

فاروق علیزاده کولبر ۱۷ ساله اهل ربط، ساعت دو بامداد یکشنبه ۵ آذر ماه ۱۴۰۲  در مرز هه‌نگه‌ژال بانه با شلیک مستقیم به سوی سرش، توسط نیروهای هنگ‌مرزی جمهوری اسلامی کشته شد.

#فاروق_علیزاده
#علیه_استثمار_کودکان
#کودکان_کارگر
#حق_کودکی #جمهوری_کودک_کش_اسلامی

@zan_j
#اقبال_نایب‌_زهی، بلوچ بی‌شناسنامه، #ناشهروند و #کودک_کار در #جمعه_سیاه_زاهدان به ضرب گلوله‌ی پاسداران خامنه‌ای جان خود را از دست داده است.
حال #کودکان_کارگر در کنار #محسن_محمد_پور دست‌کم ۲ شهید دارند؛

کودکانی که در هفت آسمان یک ستاره نداشتند، معنای آروز و کودکی را درک نکردند و زمانِ کوتاهِ تولد تا مرگ را نیز در توحشِ بازار و سرمایه و رقابتِ آزاد استثمار شدند.

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #دادخواهی #برادر_شهیدم_حقتو_پس_میگیرم
#مرگ_بر_دیکتاتور #علیه_سکوت #علیه_فراموشی #اعتصابات_سراسری #زن_زندگی_آزادی
صدای ماهی سیاه

#MahsaAmini
@zan_j
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قد کشیدن لای چرخ‌دنده‌ها

گزارشی درباره‌ی #کودکان_کار کارگاه‌ها



در کودکی
وقتی کارگرم کردند
بیل
خودکار بزرگی بود
در دست‌های کوچک من
که هرگز زورم نرسید بنویسم
_ بابا نان می‌دهد...
ف.ا.سوادکوهی

#کار_کودک_بازی_تحصیل
#کودکان_کارگر
@ISPVC_NGO
@zan_j