هر زمان حس کردی بقیه خیلی رلهن و دارن با قضیه بهراحتی کنار میآن و تو اونجوری نیستی، به تفاوتی که بین خودت و اونا هست دقت کن، دختر جون. کدومیکیشون مجبور بوده چیزاییو تحمل کنه که تو از سر گذروندی؟ چیزایی که پیرت کردن، حساست کردن و زخمایی باقی گذاشتن که با هر اتفاق مشابهی کنده میشن و دوباره از سر به خونریزی میافتن.
بهشون گفتم فعلاً تراپی میرم و تحت درمانم. تا وقتی خوب نشم هیچ کاری نمیتونم بکنم. ولی اونا گوششون به این چیزا بدهکار نبود. هیچی دیگه از روش سنتی نادیدهگرفتن کمک گرفتم و خوابیدم.
مثلاً میشه با کسی که کلاهبرداری مالی میکنه، دوستی کرد؟ با کسی که توی شغلش اخلاق رو رعایت نمیکنه چی؟ با کسی که به پارتنرش خیانت میکنه چی؟ با کسی که اعتقادات عجیبغریب و جادویی داره چی؟
یه چیزی هست فکر کنم بهش میگن tracking mood. اینطوریه که مود روزهاتو علامت میزنی و آخر ماه میشمری چندروز از ماه مود بالا/پایین/خنثی داشتی. کاش از مهر به اینطرف انجامش میدادم. خودم حس میکنم سهم روزای خوبم به نسبت ماههای قبل خیلی خیلی بیشتر شده.
داره میشه سه سال که کانال دارم، هنوز نفهمیدم بعضیا چطور عضو میشن و دو روز بعد لفت میدن. کانال بازه. میتونی بیای یه دوری بزنی و پیامها رو بخونی و اگه خوشت اومد، جوین بشی. اگر هم نه که میری دنبال زندگی و علایق خودت.
امروز روز خوب و باکیفیتی بود و دوستش داشتم. نه که بگم کار خاصی کردم یا اتفاق خاصی افتاد. همین که برعکس چندروز پیش مودم بالاتر بود و احساس سرزندگی میکردم و امید داشتم، برام کافی بود.