سه مورد بهنظرم رسید:
۱. در مقام هدیهدهنده > گاهی هدیه دادن تبدیل به یک باید میشه. مثلاً آدمی برای شما اهمیت نداره اما چون به مهمونیش دعوت شدید، باید هدیهای بخرید. اینجور مواقع احتمال اینکه آدم برای اون هدیه وقت نذاره و فقط چیزی بخره که از سر خودش باز کنه هست. گرچه من میگم کار بایدی رو هم بالاخره باید انجام بدی، پس به خوبی انجامش بده.
۲. در مقام هدیهگیرنده > یکوقتهایی آدم هدیهای رو از کسی دریافت میکنه که بهش علاقهای نداره. احتمال عیبوایراد در اون هدیه زیاده، چون ما صرفاً به اون هدیه نگاه نمیکنیم، ما عدم علاقهمون به اون فرد رو در اون هدیه میبینیم. اینجا هم بهنظرم درسته که یا هدیه رو قبول نکنیم، یا اگر کردیم دیگه در مورد بدیش جار نزنیم.
۳. اگر هیچکدوم از موارد بالا هم نبود، هدیه نشونهی اهمیت شمای هدیهگیرندهست. هرچیزی هم که باشه. من با این کار ندارم که بعضیها بدسلیقهن، بیا فکر کن شاید وُسعش در همون حد بوده باشه. چه اصراریه که بخوایم اون حس خوب آدمها رو توی دیوار بزنیم؟