View in Telegram
تنها نشسته بود کسی را بیا نگفت از آن نگفته‌هاش یکی‌هم به ما نگفت تا ته کشید جامِ پر از زهر و خنده کرد حتا به روی دشمن خود ناسزا نگفت با صد هزار سنگ ملامت که خورد، مُرد اشکی نریخت، آه نکرد و «چرا؟» نگفت مرد شکست خورده‌ی لج‌باز بود و رفت حرف نگفته داشت که جز با خدا نگفت اما پس از وداع، دو سه قطره اشک ریخت خود رفت و یک حکایت از آن ماجرا نگفت گفتم که زخم‌های دلت را رفیق من با خویش می‌بری ز کجا تا کجا؟... نگفت در انتهای عشق، سه تا نقطه است و بس در ابتدا چه گفت که در انتها نگفت؟ #یحیاجواهری کانال یحیا جواهری در تلگرام👇👇 🆔 https://t.center/yahyajawaheri 〰️🍃🌺
Telegram Center
Telegram Center
Channel