او از میان دو راه، ماتم برای گذشتهی ازدسترفته و مواجههی مالیخولیایی با شکست، دومی را برگزید؛ درس گرفتن از گذشته و به رسمیت شناختن شکستها، همراه با نگاهی انتقادی. از سر همین مقابله، به روایت تاریخ از زبان ادبیات روی آورد: «فکر میکردم ایرانی بودن گرفتاریها و بدبختیهای فراوانی دارد. ولی زبان فارسی، ادبیات فارسی همهچیز را جبران میکند. با خواندن این آثار فکر میکردم وقتی بر سر دیگران، آدمهایی مثل ادیپ و سیاوش، ایوب و اسفندیار، یک چنین بلاهایی آمده، بر سر ما چیزی نیامده. البته مقایسهی بلندپروازانهای است، ولی در ضمن تسلی فوقالعادهای بود.» گویی برای رنجها و زخمهایش به چنین مرهمی محتاج بود.
نامیرایان
شاهرخ مسکوب
نوشتهی علی بزرگیان
نشر مان کتاب
صفحهی ۶۳
#یک_جرعه_کتاب
@whatisliterature