View in Telegram
🔘 بن‌بست رشد به سبک شوروی و درس‌هایی برای ایران علی ممکن هم‌هنگام با تاسیس اتحاد جماهیر شوروی برپایه اقتصاد کمونیستی، اقتصاددان مکتب اتریش لودویگ فون میزس در کتاب خود "سوسیالیسم: تحلیل اقتصادی واجتماعی" در سال ۱۹۲۲ ادعا کرد که این نظام اقتصادی محکوم به شکست است.  وی با این استدلال که در نبود قیمت‌های برآمده از بازار آزاد، عوامل اقتصادی قادر به محاسبه درست اقتصادی نیستند که این به تخصیص ناکارآمد و هدر رفت منابع می‌انجامد، فروپاشی اقتصاد شوروی را پیش‌بینی کرده بود. با این حال رشد اقتصادی خیره کننده شوروی پس از جنگ جهانی دوم به نظر نافی پیش‌بینی میزس بود، به گونه‌ای که اقتصاددان نامی امریکایی و برنده جایزه نوبل، پل ساموئلسون در دهه ۱۹۵۰ میلادی پیش‌بینی کرده بود که با این نرخ رشد، اقتصاد شوروی تا سال ۱۹۸۴ از امریکا پیشی خواهد گرفت. این خوش‌بینی‌ها در دهه ۱۹۷۰ میلادی با آغاز رکود اقتصاد شوروی پایان پذیرفت و دامنه رکود سال به سال چنان عمیق شد که در نهایت به فروپاشی شوروی انجامید. اما ماجرا چه بود؟ پاسخ را می‌بایست در الگوی رشد اقتصادی سولو یافت که در پاسخ به تناقض مشاهده شده پس از جنگ جهانی دوم مطرح شد، در آن زمان اقتصاد کشورهای ویران شده در جنگ همچون آلمان و ژاپن با نرخ ۷% رشد می‌کردند درحالیکه رشد اقتصادی امریکا تنها ۲% بود. مطابق این مدل، بازده سرمایه‌گذاری در کشورهایی که دارای ظرفیت‌های اقتصادی خالی هستند، بسیار بالاست و به جهش در رشد اقتصادی می‌انجامد. اما این بازدهی با افزایش انباشت سرمایه کاهش یافته و از آن‌سو هزینه استهلاک سرمایه که دارای نرخ ثابتی است، همراه با رشد موجودی سرمایه افزایش می‌یابد. بدین ترتیب با افزایش موجودی سرمایه از میزان رشد تولید خالص ملی (رشد تولید - استهلاک) کاسته می‌شود و این شرایط تا آنجا ادامه می‌یابد که میزان سرمایه‌گذاری تنها پاسخگوی رفع نیاز ماندگاری سرمایه‌ها خواهد بود و به موجودی سرمایه نمی‌افزاید. این میزان انباشت سرمایه ثابت‌مانده را سرمایه تعادلی می‌گویند. در نتیجه مطابق الگوی رشد سولو، تنها در فاصله رسیدن یک اقتصاد به مقدار سرمایه تعادلی رشد اقتصادی بسیار بالاست ولی پس از رسیدن به این مقدار، رشد پایدار اقتصادی تنها از محل افزایش بهره‌وری ناشی از نوآوری و پیشرفت فن‌آوری میسر می‌گردد که لازمه آن آزادی فعالیت اقتصادی و به دنبال آن ایجاد بازارهای آزاد و رقابتی است. شوروی نیز پس از جنگ جهانی دوم به صورت متمرکز اقدام به سرمایه‌گذاری دستوری در صنایع سنگین از جمله فولاد، ماشین‌آلات و انرژی کرد که رشد اقتصادی بالایی به همراه داشت. اما در دهه ۱۹۷۰ با نزدیک شدن اقتصاد شوروی به سرمایه تعادلی، مشکلات ساختاری اقتصاد کمونیستی در نبود انگیزه نوآوری و افزدون بر بهره‌وری به دلیل فقدان بازارهای آزاد و رقابتی، ناکارایی برنامه‌ریزی متمرکز در تخصیص منابع و بروکراسی سنگین دولتی امکان رشد پایدار اقتصادی را از شوروی سلب نمود. اما درباره در ایران، بهترین دوره شکوفایی اقتصاد پس از انقلاب در دوران موسوم به اصلاحات رخ داد. اما سهم عمده این رشد از محل سرمایه‌گذاری دولتی در صنایع سنگین، انرژی و فرآورده‌های پتروشیمی بوده است. هرچند در این دوره فعالیت و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی افزایش یافت، اما این به مدد انگیزه‌بخشی ناشی از منابع ارزان انرژی و تسهیلات مالی دست‌ودلبازانه بوده تا بهبود ساختار اقتصاد ایران. رشد پایدار اقتصادی نیازمند بستر مناسب رشد نوآوری و بهره‌وری است که از طریق اصلاح نهادی و ساختاری همچون ارتقای نظام تامین مالی از طریق بهبود نظام بانکی و بازار سرمایه، اصلاح ساختار بودجه و نظام بودجه‌ریزی برای کنترل تورم، اصلاح نظام قیمت‌گذاری کالا و خدمات و پرهیز از قیمت‌گذاری دستوری، اصلاح نظام ارزی و بهبود رقابت‌پذیری صنایع داخلی انجام می‌پذیرد. بدون اصلاحات فوق حتی در صورت تداوم دولت اصلاحات، باز هم انتظار می‌رود که اقتصاد ایران به رکود تدریجی دچار ‌شود. ــــــــــــــــــ #اقتصاد #صدای_نوین_خراسان 🆔 @VoNoKh
Telegram Center
Telegram Center
Channel