Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)

#سنکا
Канал
Логотип телеграм канала Volupté(جستارهایی درباره‌ی هنر و فرهنگ)
@volupteПродвигать
1,17 тыс.
подписчиков
1,48 тыс.
фото
7
видео
22
ссылки
"نقطه‌ی آغازين هميشه كامجویی(وولوپته) است؛ تكانه‌ی لذتی كه در رويارويی با اثر هنری به انسان دست می‌دهد. بعد منتقد گامی جلوتر می‌گذارد تا چرايی اين لذت را تحليل كند." https://www.instagram.com/volupte_art_and_culture?igsh=Z ادمین: @hoomanh71
* عشق مقدم بر زندگی‌ست،
مٶخر بر مرگ،
سرآغازِ آفرینش و
مفسرِ حیات.

امیلی دیکینسون

* عاشق و معشوق از یک چیزِ واحد لذت نمی‌برند. لذتِ یکی در دیدنِ معشوق است، و لذتِ دیگری در توجهِ عاشق.

ارسطو

* عشق باید همان‌قدر نور باشد که آتش.

هنری دیوید تورو

* پایان دادن به عشق آسان‌تر است از کاهش دادنِ آن.

سنکا

* چیزی را آرزو کردن یا به‌شدت دوست داشتن به منزله‌ی قرار دادنِ خود در یک وضعیتِ آسیب‌پذیر است؛ یعنی ممکن است، اگر نه محتمل، آن‌چه را که بیش از همه خواهانش هستیم از دست بدهیم.

تنسی ویلیامز

متن: کتاب عشق، گردآوری و ترجمه‌ی زهره شادرو، نشر کارنامه

#امیلی_دیکینسون #ارسطو #هنری_دیوید_ثورو #سنکا #تنسی_ویلیامز

@volupte
هنگامی که مونتنی به رعیت‌ها که در آرامش مرگ را در آغوش می‌کشیدند می‌نگریست، فکر کرد که سنکا اشتباه می‌کرده که《باید در تبعید و شکنجه و مرگ و بیماری تعمق کرد ... تا در قبال هر مصیبتی ناشی نباشیم.》او به این نتیجه رسید که زمانی که پای مصیبت وسط باشد ما همه ناشی هستیم. این باور سیسرون نیز که《تمام زندگی یک فیلسوف تعمقی در باب مرگ است》اشتباه بود. مرگ پایان زندگی بود نه غایتش. مردم عادی این را بهتر از فیلسوفان می‌فهمیدند. مونتنی در جمله‌ای حکیمانه اظهار کرد:《هدف زندگی باید خود زندگی باشد، مقصودش باید در خودش باشد: مطالعه‌ی صحیح زندگی یعنی همین سامان دادن و هدایت کردن و رنج کشیدن.》

متن: در باب تسلی خاطر، مایکل ایگناتیِف، ترجمه‌ی شیما شریعت، انتشارت بایگانی

#مونتنی #سنکا #سیسرون #مایکل_ایگنتیف

@volupte
اهالی روم و یونان باستان مرتکب این اشتباه نمی‌شدند که امید را بر حسب میل و احتمال تعریف کنند. درعوض می‌گفتند که امید خواهرخوانده یا آن روی سکه‌ی ترس است. هر دو یک برونداد خاص را بسیار مهم ارزش‌گذاری می‌کنند و هر دو با حجم قابل‌توجهی از انفعال و کنترل‌ناپذیری سروکار دارند. بنابراین با اینکه فرضشان بر این بود که امیدواری امری خوشایند است اما چندان از این حس خوششان نمی‌آمد. امید به ذهنی که بیش‌ازاندازه به بخت و اقبال متکی است خیانت می‌کند. سنکا می‌نویسد《اگر امید نداشته باشید, دیگر نمی‌ترسید ... هر دو به روحی تعلق دارند که در بلاتکلیفی معلق است, روحی که با دغدغه‌ی آینده دلواپس شده است》.

البته من این مواضع رواقی را رد می‌کنم که باید, با بی‌خیالی نسبت به امور خارجی, خودمان را در برابر شوک‌های دردآور مقاوم کنیم. دیدگاه رواقی چیزهای بسیار زیادی را از بین می‌برد و هیچ جایی برای عشق به خانواده و وطن باقی نمی‌گذارد, یعنی هیچ‌چیزی را که واقعاً ارزش زیستن داشته باشد باقی نمی‌گذارد. ما اگر مهر و عشق عمیقی داشته باشیم, ناگزیر دچار ترس‌ها و امیدها _و گاهی اندوه عمیق_ می‌شویم. بنابراین, نباید به این اقدام رواقی در کنارگذاشتنِ ترس و امید تن بدهیم. بااین‌حال, دست‌کم باید بپذیریم که حرف آن‌ها درست بوده که این دو خواهرخوانده هستند. هرجا بترسید, همان‌جا امیدوار هم خواهید بود.

متن: سلطنت ترس, مارتا سی. نوسبام

#مارتا_سی_نوسبام #سنکا

@volupte
سنکا در مقاله‌ی《در باب مشیت الهی》از دمیتریوس, فیلسوف کلبی, این طور نقل می‌کند:《هیچ چیز برایم ناگوارتر از دیدن آدم بی‌بهره از مصائب نیست.》سنکا در ادامه می‌گوید آدم خردمند باید در زندگی‌اش تا حدی پذیرای مشکلات باشد. باید مشکل را به چشم تمرینی آموزشی ببیند, که تازه شاید خوشایندش هم باشد,《درست همچون جنگاورانِ دلیر که از پیکار لذت می‌برند.》فقط این نیست; آدم خردمند در نبودِ مشکلات آشفته و بی‌تاب می‌شود. به گفته‌ی سنکا《برخی, وقتی شوربختی تأخیر دارد, با پای خود به سراغش می‌روند; این جور آدم‌ها دنبال فرصتند تا دوباره بدرخشند و ارزش و قابلیتشان را از خطر مهجور ماندن برهانند.》ممکن است به نظر عجیب باشد, اما انسان خردمند می‌فهمد که مشکل, به‌رغم ویرانگری‌اش, می‌تواند _ البته اگر در قاب ذهنیِ مناسبی قرار بگیرد _ به ما نیروی زیادی بدهد و توانایی‌مان را برای تاب آوردن ناملایمات زیاد کند.

متن: راهنمای عملی رواقی زیستن, ویلیام اروین

#سنکا #ویلیام_اروین

@volupte
اپیکتتوس, فیلسوف رواقی, می‌گوید:《کسی نمی‌تواند به شما آسیب برساند, مگر آن‌که خودتان بخواهید. درست وقتی صدمه می‌بینید که خودتان اراده کرده‌اید.》سخنان اپیکتتوس ما را به این برداشت کلی می‌رساند که:《مشکلات و مسائل به خودیِ خود آدم‌ها را اذیت نمی‌کند; برداشت و قضاوت‌شان از آن‌هاست که آزارشان می‌دهد.》سنکا هم همین‌طور فکر می‌کرد _《اصل ماجرا چگونه رخ دادن اشتباه یا قصور نیست, برداشتی که از آن می‌شود مهم است》_ ایضاً مارکوس آئورلیوس:《اگر چیزی از بیرون موجبِ آزارتان شده, این رنج نه به سببِ خودِ ماجرا, که به دلیل برداشت و تحلیل خودتان از آن است, که می‌توانید هر آینه هم باطلش کنید.》به بیانی دیگر, رواقیون می‌دانستند ضمیرناخودآگاه بدش نمی‌آید رخدادها را طوری قاب‌بندی کند که موجب برانگیختن احساساتِ منفی شود, ولی می‌شود این رویه را از ابتدا طور دیگری پیش بُرد و رخدادها را در چارچوبِ آگاهانه‌تری دید.

متن: راهنمای عملی رواقی زیستن, ویلیام اروین

#مارکوس_آئورلیوس #سنکا #اپیکتتوس #رواقیون #ویلیام_اروین

@volupte
هر زمان که برای چیزی تلاش می‌کنید, هم خودتان را بسنجید, هم هدف‌تان را و هم توانایی‌هایتان را; افسوسِ کارهای ناتمام شما را کج‌خلق و عصبی خواهد کرد. همچنین مهم است که از خلق‌وخوی خود آگاه باشیم: سرزنده‌ایم یا کرخت و افسرده; در بلندهمتان, شکست موجب خشم است و در مردم‌گریزان و منفعلان, سودازدگی. بیایید اموری را برعهده بگیریم که نه کوچک باشند و نه جسورانه و گستاخانه; امیدهامان باید در دسترس باشند. بیایید برای چیزی بکوشیم که اگر به آن رسیدیم از موفقیت خویش شگفت‌زده نشویم.

متن: چگونه خونسردی خود را حفظ کنیم, سنکا

#سنکا

@volupte
برخی خردمندان خشم را جنون آنی نام نهاده‌اند; خشم هم ناتوان از تسلط بر خویش است, هم آداب‌دانی را از یاد می‌برد, هم دوستی‌ها را نادیده می‌گیرد, هم سرسختانه و مصمم آن‌چه را آغازیده خاتمه می‌دهد, هم گوش‌هایش را به خرد و اندرز بسته است, هم تحرکات صرف برانگیخته‌اش می‌سازند و هم به کار تشخیص تصحیح و صادق نمی‌آید; و بیش از همه به عمارتی می‌ماند در حال فروپاشی که روی هر چیزی که به آن برخورد می‌کند آوار می‌شود.

متن: چگونه خونسردی خود را حفظ کنیم, سنکا

#سنکا #خشم

@volupte
به‌نظر سنکا, حکمت یعنی تشخیص صحیح این که کجا آزادیم تا واقعیت را مطابق خواسته‌های خود شکل دهیم و کجا باید امر تغییرناپذیر را با آرامش بپذیریم.

متن: تسلی بخشی‌های فلسفه, آلن دوباتن
تصویر: مرگ سنکا, روبنس

#سنکا #آلن_دوباتن #روبنس

@volupte