؛ ‹گفتم: میدونی چرا از تاریکیهای زندگیم و خستگیام فقط به تو میگم؟ -گفت: چرا؟ +گفتم: چون تــــو تنها نقطهی روشن زندگیمی، جایی که از همه چیز خسته بودم، تو با حرفات و رفتارات کاری کردی که بازم ادامه بدم... خسته نشم🤍›
بشير اسدى گويد: زينب کبری دختر علىّ"ع" را در آن روز «ورود کاروان به کوفه» كه به سخن پرداخت، ديدم و نديدم زنى با حيا و عفيفهاى را كه سخنورتر از او باشد،
وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى النَّاسِ أَنِ اسْكُتُوا فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَنَتِ اْلْأَجْرَاسُ. «آن بانو اشارتى به مردم كرد و فرمود: خاموش باشيد، در این هنگام نفسهاى مردم در سينهها حبس شد و زنگوله شتران از صدا افتاد.»
تو يك بار از مادر متولّد شدى و اين بار بايد از خودت بيرون بيايى؛ از نَفس، از غريزه ها، از عادتها متولّد شوى؛ كه #عيسى مى گفت: «لا يَلِجُ فِى الْمَلَكُوتِ مَنْ لايُولَدُ مَرَّتينِ»؛ كسى كه دو بار متولّد نشود، به ملكوت خدا راهى ندارد. 📚نامه های بلوغ، ص 17
كسى كه دوبار متولد نشود به ملكوت راه نمى يابد. كسى كه از خودش بيرون نيامده، همان حيوان است كه با غريزه حركت مى كند و با طبيعتش راه مى رود و بر اساس بازتاب ها و عمل و عكس العمل زندگى مى كند. 📚صراط، ص 97 🌿@einsad