صبحترین اتفاق زندگیام زودتر بیفت...! درست لابلای نگرانیها و بیچارگیهایم! جایی که نه راه پیش دارم و نه راه پس...! درست همانجا که در برزخی از زندگی گیر کردهام...! صبحترین اتفاق زندگیام، دلم شروعی از جنس سفر شب به صبح میخواهد!
؛ با تو خوشبختم مثل پيچكى كه به ديوار رسيده باشد، مثل پرندهاى كه از شوق پرواز بال درآورده باشد، مثل جوانهاى كه از دل برف به هواى بهار بيرون زده باشد با تو آنقدر خوشبختم كه دارد باران مىبارد... #کامران_رسول_زاده/•شمیس🌱
یک گوشه اتاقت چندتا گلدون رنگی بچین. هر روز لمسشون کن بهشون آب بده. پنجره رو باز کن نور خورشید خودشو پهن کنه تو خونه. یک موسیقی بی کلام بذار. به اهدافت فکر کن. خدارو شاکر باش همیشه. سرتو بکن زیر آب سرد. کتابی بردار و یکم مطالعه کن. انرژی بگیر زندگی همین ثانیه هاس که داره میگذره. حالِ دلتو خوب نگه دار. نشستن و غصه خوردن فایده داره؟