🔴 در نکوهش تحریم
«تحریم» داغترین موضوع سیاسی در یک دهه اخیر ایران است. تا سال ۹۹ تصور بر این بود که دو راه وجود دارد: «مقاومت» که ایده اصلی سعید جلیلی در انتخابات ۹۲ بود؛ و «مذاکره» که ایده روحانی بود. راه سوم که یک راهحل موقتی بود و در دولت مرحوم رئیسی دنبال شد، «دور زدن تحریم» بود. جلیلی هم در انتخابات اخیر در چند مورد، دور زدن تحریم و خنثی کردن تحریم را به عنوان برنامه خود اعلام کرده است.
درمورد تبعات اقتصادی تحریم زیاد گفته شده، من اینجا میخواهم درمورد مخاطرات فرهنگی، علمی و هویتی تبدیل شدن «دور زدن تحریم» از یک راه حل موقت، به راه حل دائمی صحبت کنم.
1️⃣ تغییر هویت ملی از میراثداران تمدنی باشکوه به باجگیران منطقه
تک تک ما هر روز در حال دور زدن تحریم اینترنت هستیم. گذشته از تبعات فنی و اقتصادی، از جمله کاهش سرعت اینترنت، تبعات اخلاقی و حقوقی زیادی هم متوجه استفاده از VPNهاست. هنگام استفاده از VPN، هرکسی در درون خودش یک احساس قانون شکنی دارد. این احساس یا ما را در یک شرایط ناخوشایند روانی ناشی از احساس گناه قرار میدهد و یا ما را نسبت به قانون شکنی جسور و لاقید میکند.
این دقیقا اتفاقی است که برای کشور در شرایط تحریم دائمی ممکن است رخ دهد. به هرحال کشور ناگزیر از تامین نیازهای اولیه خود از بازارهای جهانی است و با وجود تحریم، ناگزیر از قانون شکنی است. این قانونشکنی، میتواند از کشور، یک هویت جدید که تقیدی به قواعد جامعه جهانی و حتی اصول اخلاقی ندارد، بسازد.
رضا امیرخانی این موضوع را در دقایق 53 تا 56
این گفتگو خیلی خوب باز کرده است. او وضعیت ما را با کره شمالی که زندگی در تحریم را برگزیده، مقایسه میکند و میگوید وقتی ما با نا امن کردن تنگه هرمز یا دریای سرخ، نقش باجگیران منطقه را برای خودمان انتخاب میکنیم، از هویت و فرهنگ و تمدن ایران بزرگ دور شدهایم.
2️⃣ قیممآبی دولتی یا paternalism
دختری را تصور کنید که فرزند یک خانواده متحجرِ سنتی ولی پولدار است. او در سن بیست سالگی میخواهد در جامعه برود، کار کند و دستش در جیب خودش باشد. پدر خانواده میگوید من همان پول را میدهم، تو در خانه بمان و بیرون نرو.
من سال قبل به همراه برخی از اساتید و دانشجویان ایرانی خارج از کشور، جلسهای با معاونین وزارت خارجه داشتم. معاون اقتصادی وزیر، درمورد موفقیت دولت در دور زدن تحریمها و فروش نفت صحبت میکرد. من به ایشان گفتم شما ممکن است در سطح دولت برای دور زدن تحریم موفق باشید، ولی همین الان من در موسسهای هستم که هر چند ماه یکبار مجبوریم مبالغی را برای افرادی که خارج از کشور هستند، واریز کنیم و تحریم اجازه این کار را نمیدهد. مساله فقط تحریم نفت نیست، تحریم بانک و تبادل مالی مهمتر است. ایشان گفت پولتان را به ما بدهید، ما راههای آن را بلدیم!
این همان پترنالیسم یا قیممآبی است که میگوید ما نفت میفروشیم پول تو را میدهیم. اگر مجبور به تبادل مالی هستی آن را هم ما به جای تو انجام میدهیم.
اکثر شرکتها و استارتاپهایی که از ایران رفتهاند، برای این بود که میخواستند، بازار خودشان و مشتری خودشان را داشته باشند. ایران، افغنستان و عراق مارکت کافی برای آنها نداشت و از طریق دولت هم نمیخواستند مبادله کنند.
اخیرا در قطر با مدیر یکی از این شرکتها که از فارغالتحصیلان شریف بود صحبت کردم. میگفت قطر هنوز شاید محکمتر از ما روی اصول دینی خودش هست، ولی چنان شرایط ایده آلی برای رشد شرکتها و رشد افراد ایجاد کرده است که برخی زندگی در هوای گرم اینجا را به اروپا ترجیح میدهند.
3️⃣ حصارکشی فرهنگی و علمی
شاید شما هم عکس آن گردشگر روس که با یک گونی اسکناس در خیابانهای تهران بود را در رسانهها دیده باشید. گردشگر خارجی نمیتواند اینجا حساب بانکی باز کند، از حساب خارجی خود هم نمیتواند پول مبادله کند. ارزش پول ملی هم طوری است که برای یک هفته زندگی و گشت و گذار، باید یک گونی اسکناس همراه خود بکشد. لذا عجیب نیست که چرا صنعت گردشگری ما از بین رفته است.
اما گردگشری فقط یک صنعت نیست، یک ضرورت رشد و توسعه فرهنگی برای ملتها هم هست. دیدن تنوعها و تفاوتها به زندگی معنا میبخشد و باعث ارتقا فکر و فرهنگ جامعه و خلق ایده و معنا برای اهالی فرهنگ میشود. فرهنگ ایزوله شده، هیچگاه نمیتواند مولد و افق گشا باشد و برای نویسنده، شاعر و فیلمساز، نمیتواند الهام بخش ایدههای جدید و غنی باشد.
شبیه همین مساله را ما در فضای علمی داریم. به نظر من مهمترین آسیب بلندمدت تحریم، آسیبهای علمی و آکادمیک است. تا 15 سال پیش تبادل علمی در ایران وضعیت خوبی داشت. اساتید خارجی به کنفرانسهای ما میآمدند، مقالات ما مثل بقیه داوری میشد، اساتید ما با وابستگی دانشگاهی ایرانی (affiliation) به کنفرانسها و فرصت مطالعاتی میرفتند. ولی میزان این تبادلها در سالهای اخیر نزدیک صفر شده.