View in Telegram
*"شازده‌کوچولو" ۸۸ ساله‌شد!* به‌مناسبت هشتاد‌وهشت سالگی رمان "شازده‌کوچولو"، اثر جاودانه‌ی "آنتوان دوسنت اگزوپری"، جمله‌هایی از این‌اثر ماندگار را با هم مرور می‌کنیم... شازده‌کوچولو پرسید: *"غم‌انگیزتر از این‌که بیای و کسی خوش‌حال نشه، چیه؟"* روباه گفت: *"بری و کسی متوجه‌نشه!"* شازده‌کوچولو گفت: *"چطوری حماقتم رو نشون بدم؟"* روباه گفت: *"برای هرچیزی اظهار نظر کن!"* روباه گفت: *"‎عاشق هیچ گل عجیبی نشو! بذار تنهابمونه..."* شازده كوچولو پرسيد:*"چرا؟"* روباه گفت: *"خسته‌مي‌شی مي‌ری؛ اون‌وقت اون تنها‌تر مي‌شه..."* شازده كوچولو: *"حرف هم‌و نمی‌فهمیم؟"* روباه گفت: *فقط دوتادشمن می‌‌تونن خوب حرف هم‌و بفهمن،* *وگرنه دوستی‌ها  پر از سوءتفاهمه…"* شازده‌کوچولو پرسید: *"گول‌خوردن یعنی چی؟"* روباه گفت: *"همون که اگر نخوری، “تنها” می‌مونی..."* شازده کوچولو پرسید: *کی اوضاع بهترمی‌شه؟* روباه گفت: *"از وقتی که بفهمی همه‌چیز به‌خودت بستگی‌داره..."* شازده‌کوچولو از گل پرسید: *آدم‌ها کجایند؟* گل گفت: *"باد به‌این‌ور و اونورشان می‌بَرَد. این‌بی‌ریشگی، حسابی اسباب دردسرشان شده..."*     آنتوان دوسنت اگزوپری: *"و تو چه‌دانی که جنگ چیست...!"* ----- ----- ----- هواپیماهای انگلیسی به‌سمت هدف‌های آلمانی حمله‌می‌کردند. ضدهوایی‌ها نیز آسمان را به‌آتش کشیده‌بودند. در کشاکش درگیری، گلوله‌های پدافند یکی از هواپیماها را هدف‌گرفت! هواپیما درحال سقوط بود درحالی‌که نشانه‌ای از خروج خلبان دیده‌نمی‌شد. هواپیما به‌‌میان دریا سقوط‌کرد و در ژرفای آب‌ها غرق‌شد! ساعتی بعد: &این‌جا رادیو ارتش آلمان، من، گزارش امروزِ جنگ را به‌سمعِ ملتِ آلمان می‌رسانم ... *"ساعاتی پیش هواپیماهای ارتش انگلستان، ‌مواضع ما را مورد حمله قراردادند.* *در این‌عملیات، خساراتی به‌مواضع ما رسید و چندفروند از هواپیماهای انگلیسی نیز توسط پدافند خودی منهدم‌شدند. لازم است ذکرشود که خلبان یکی از این‌هواپیماها ..."* افسر جوانی که گزارش‌گر این‌اخبار بود، ناگهان سکوت‌کرد! مردمی که صدای رادیو را می‌شنیدند، با سکوت گزارش‌گر، کنجکاوشدند! لحظاتی بعد صدای هِق‌هِقِ گریه‌ی گزارش‌گر شنیده‌می‌شد. همه می‌پرسیدند: *"چه اتفاقی افتاده؟"* ناگهان همه گوش‌به‌زنگ رادیو شدند تا علت سکوت و گریه‌ی گزارش‌گر را بفهمند. لحظاتی بعد گزارش‌گر ادامه‌داد: *"خلبان یکی از این‌هواپیماها، "آنتوان دوسنت اگزوپری"، نویسنده‌ی شهیر فرانسوی و خالق داستان "شازده‌کوچولو" بود."* ناگهان کشور آلمان در سکوتی غریب غرق‌شد! کسی چیزی نمی‌گفت. بُهت‌وُبغض در چهره‌ها کاملا مشهودبود. اگزوپری، گرچه خلبان دشمن بود، ولی از هرهم‌وطنی به‌مردم نزدیک‌تر بود! چیزی فراتر از یک‌دوست بود. با "شازده کوچولو" در قلب ️همه جاگرفته‌بود. آن‌روز هیچ‌کس در آلمان ت خوش‌حال نبود و آلمان در هاله‌ای از غم فرورفته‌بود. حتی آدولف هیتلر نیز از مرگ "اگزوپری" متاثرشد! پایانی غیر معمول برای یک‌داستان‌نویس جهانی ... این، خاصیت ادبیات است که دوست‌ودشمن را بر مزار ادیبی جهانی جمع‌می‌کند تا به‌یاد او اندکی تعمق‌کنند و حتی در سوگ فروروند. کسی نمی‌دانست چه‌اتفاقی در آخرین‌لحظات برای او افتاد. چرا از هواپیما خارج‌نشد؟ زخمی‌بود؟ مرده‌بود؟ کشته‌شده‌بود؟! داستان‌های اگزوپری به‌ویژه "شازده کوچولو" آن‌قدر قوی بود که او را طی حیاتش به‌"نویسنده‌ای جهانی" تبدیل‌کند. و شاید مرگ قهرمانانه‌ی او، اعتبارش را میان اروپاییان بیشتر و بیشتر کرد. کم‌تر کسی در تاریخ جنگ‌های بشری، در جای‌گاهی قرارگرفت که "اگزوپری" پیداکرد. او برای مردمش و ارتش متفقین، یک‌قهرمان، و برای مردم آلمان، یک‌دلاور شد. او در داستان‌هایش از انسان و انسانیت سخن‌می‌گفت. ماجرای تاثیر اعلام مرگ او بر روی مردم، بسیارشنیدنی است؛ اما عجیب‌ترین قسمت این‌ماجرا، "گزارش‌گر" رادیو آلمان بود. آن‌افسر جوانی که با گریه و هِق‌هِق، مرگِ اگزوپری را اعلام‌کرد، خود، "مترجم شازده کوچولو" به‌زبان آلمانی بود ... چقدر انسانیت زیباست.🍃🍃🍃❤️
Telegram Center
Telegram Center
Channel