یک چیزی که من اخیرا از الناز یاد گرفتم و تحسیناش میکنم این تلاش برای توجه به جزئیات و تلاش برای شخصیسازی کردنشون هست یعنی اگه چیزی رو میخوای برنامهریزی کنی مثلا یک مراسم تلاشت رو بکنی با امکاناتی که داری تا جای ممکن چیزی باشه که میخوای و خوشحالت میکنه و براش ذوق میکنی و دمش گرم که از راه دور و با برنامه فشرده اینکارو به زیبایی و خوبی انجام داد. من قبلا خیلی کمتر ذوق اینو داشتم که اینکارو بکنم ولی در همین راستا امسال خیلی ذوق دارم برای کیک تولدم و اینکه جوری باشه که واقعا دوست دارم و بخاطرش میخوام برم گل خوراکی و میوههای مدنظرم رو پیدا کنم و اصلا بهش به چشم اتلاف وقت نگاه نمیکنم. احتمالا اتاقم هم تا عید یک تغییر درست و حسابی بدم و بیشتر محیطی بشه که خیلی خوشحالم میکنه تک تک جزئیاتش. خیلی زودتر حتی دلم میخواست اینکار رو بکنم ولی آدم وقتی میدونه میخواد مهاجرت بکنه ناخودآگاه اینطوری میشه که ولش کن من که به زودی میرم و کمکم کل زندگیت دور این مقولهی مهاجرت تعریف میشه و با وزنهی مهاجرت سنجیده میشه از گلدون گرفتن تا هر خرید دیگهای. الان ولی دلم میخثاد هر روزی که قراره باشم باکیفیت بگذره. میدونم که کلی وسیلهی اضافی یا لباس هست توی اتاقم که باید رد کنم بره. نمیدونم چقدر با مفهوم ترمینالها آشنا هستین ولی من چند وقت قبل انرژی گذاشتم و گوشیم رو خیلی خلوت کردم. ایمیلها، چتهای تلگرام، کانالهایی که نمیخوام، مسیجها و خیلی چیزهای دیگه رو پاک کردم و خیلی همهچی خلوتتر و قابل مدیریتتر شد و به تمرکزم کمک کرد.