❇️ ویژگیهای پنجگانهی کودکان از نگاه روسو
روسو میگوید: «ببینید بچهها تا به دست ما بزرگسالها ضایع نشدهاند، چه ویژگیهای جالبی دارند!» سپس، پنچ ویژگیِ کودکان را میشمرد و به نظرش این که مسیح در سه انجیل از چهار انجیل میگفت: «تا کودک نشوید، وارد ملکوت خداوند نمیشوید» به خاطر همین پنج ویژگی است که بچهها دارند. امّا این پنچ ویژگی اصلاً در ما بزرگسالها نیست.
1️⃣ بچهها تا وقتی که احتیاج به چیزی نداشته باشند، سراغش نمیروند. یعنی تا گرسنه نشوند، سراغ غذا نمیروند و تا احتیاجش برطرف شد، از آن چیز دست میکشد. امّا ما بزرگسالها درست عکسِ این هستیم. به چیزی احتیاج پیدا نداریم ولی به دنبال آن میرویم! بعد هم که احتیاجمان برآورده شد، باز دست بردار نیستیم.
2️⃣ زندگیِ بچهها اینجایی و اکنونی است.
هیچ بچهای در گذشته و آینده زندگی نمیکند. در اینجا و اکنون زندگی میکند. امّا ما بزرگسالها در اینجا و اکنون زندگی نمیکنیم، یا در گذشتهای سیر میکنیم که دیگر وجود ندارد، یا به فکر آیندهای هستیم که نیامده است.
3️⃣ بچهها تظاهر ندارند.
بچه اگر الان خشم نشان میدهد، واقعاً خشمگین است. امّا ما بزرگسالها گاهی دارد قند توی دلمان آب میشود، ولی، به تظاهر، خشم نشان میدهیم. این به خاطر مصلحتهایی است که در نظر میگیریم. مثلاً میدانیم که احتیاجاتی نسبت به طرف مقابل داریم. به خاطر همین، با این که در دل میخواهیم خونِ طرف را بریزیم، در ظاهر لبخند میزنیم و ماچ و بوسه و صبّحکم الله و.. از این بازیهایی که بلدیم در میآوریم. امّا بچّهها اینجور نیستند. بچّهها اصلاً فیلمبازی نمیکنند. ما دائماً در حال فیلمبازی کردن هستیم. یعنی تهِ دلمان یک چیز است، امّا دستمان پی یک کار دیگر میرود. زبانمان چیزی میگوید، دلمان چیزی دیگر. ولی بچهها ظاهر و باطن همیناند که هستند. تا از دوستش بدش میآید، میگوید: «من با تو قهرم!» با خودش نمیگوید: «بگذار محاسبه کنم ببینم به نفعم هست با او قهر کنم یا نه! اگر قهر کنم، این قهر یک تبعاتی خواهد داشت. مثلاً فردا ممکن است من از او پاککن بخواهم و او ندهد. یا اصلاً شاید یک روز شیرینیای داشته باشد که من بخواهم.» ولی وقتی هم که آمد و گفت: «من با تو آشتیام!»، واقعاً دیگر کینهای از طرف به دل ندارد. امّا من و شما خیلی وقتها با هم قهریم، در حالی که واقعاً با هم آشتی هستیم. خیلی وقتها هم با هم آشتیایم، در حالی که واقعاً با هم قهریم. که این دوّمی بیشتر در میان وجود دارد. خب، این بازیها در ما بزرگسالها وجود دارد ولی در بچهها چنین چیزهایی نیست.
4️⃣ بچهها فاصلهی بین احساسات و عواطفشان خیلی کم است.
نمیدانم شما هیچوقت توجّه کردهاید که گاهی بچه هنوز اشک دارد از چشمهایش به پایین میسُرَد و هنوز به گونهاش نرسیده که از دیدنِ یک چیزِ خندهدار میزند زیرِ خنده. امّا ما اگر در جلسهای از یک چیزی ناراحت شویم، حالا ولو این که بعد از گذشت زمانی آن ناراحتی برطرف شود و در دل شاد هم باشیم، با خودمان میگوییم نباید به این سرعت شادیمان را بروز دهیم. باید چند ساعتی بگذاریم بگذرد، بعد! میترسیم بگویند: «این چه حالی است که این آقا دارد؟ الان غمگین بود، حالا میخندد..!». پس سعی میکنیم آهستهآهسته از شادی به غم، و از غم به شادی، تغییر چهره دهیم. چون برایمان مهّم است که دیگران دربارهی ما چه نظری داشته باشند. امّا بچهها اینطور نیستند.
5⃣ بچهها خیلی گریه میکنند.
ما بزرگسالها گریه کردن را زشت تلقّی میکنیم، ولی نمیدانیم که از لحاظ روانی، چقدر گریه کردن برایمان مفید است.
روسو، با توجه به این تفاوتها میگفت: چرا تا وقتی بچه بودید اینقدر نازنین بودید، و حالا که بزرگ شدهاید آن طور نیستید؟!
□مصطفی ملکیان
@toutanran 🍀