❤️ دکتر موریس ستودگان
✔️چرا باید در مورد این دو پدیده "سینستزیا" و "ایده تزیا" آگاهی داشته باشیم؟
👈#سینستزیا (Synesthesia) حالتی هست که در اون تحریک یک حس به طور خودکار و غیرارادی حس دیگه ای رو فعال میکنه. مثلا فردی که این تجربه را داره، ممکنه به طور همزمان دو یا چند حس مختلف رو با هم تجربه کنه. شاید دانستن این درک ما رو در موقعیتهای مراجعین ما بیشتر کنه.
یک مثال کلاسیک از
سینستزیا این هست که رنگآمیزی صدا داره. مثل اینکه ، ما هنگام شنیدن یک صدا یا موسیقی، به طور خودکار رنگهای خاصی رو در ذهن ما میبینیم. برای مثال، فردی ممکنه هنگام شنیدن صدای پیانو، رنگ آبی رو در ذهنش ببینه، یا وقتی صدای ویولن رو میشنوه، رنگ قرمز ظاهر بشه. یا مثلا اسم مکانی رو میشنوه، رنگی تو نظرش ظاهرا بشه. من خودم هلند رو از کودکی با نارنجی و آمریکا رو با آبی تصور میکردم.
این نوع از
سینستزیا به ویژه در هنرمندان و موسیقیدانان معروف مثل واسیلی کاندینسکی و فرانز لیست گزارش شده. مثالا، فرانز لیست ممکن بود از ارکستر بخواهد "بیشتر آبی" یا "این قسمت طلاییتر" اجرا کنن، چون براش صداها با رنگها در ذهنش ترکیب میشدن.
این نوع پدیده ها میتونن ما رو در کار با مراجعین با تروما و فلش بک حساس تر کنن.
👈#ایدهتزیا (Ideathesia) یا احساس ایدهها یک پدیده شناختی هست که در اون درک مفاهیم و ایدهها میتونن به احساسات حسی مرتبط بشن. برخلاف
سینستزیا (Synesthesia) که ترکیب ناخواسته حسهای مختلفه، در ایدهتزیا ایدهها یا مفاهیم محرک اصلی هستند که تجربه حسی را فعال میکنن. به عبارتی، ادراک حسی با توجه به فهم ذهنی ما از مفهوم مربوطه شکل میگیره.
مثلا، آزمایش Bouba/Kiki نشون میده که اکثر افراد در یک ازمایش شکلهای نرم و گرد رو با واژه "Bouba" و شکلهای تیز و زاویهدار رو با واژه "Kiki" مرتبط میکنن. این ارتباط بیشتر بر اساس درک ذهنی از مفهوم کلمات و شکلهاست تا بر اساس ویژگیهای حسی واقعی اونها.
این پدیده بیانگر این میتونه باشه که مغز ما میتونه
مفاهیم انتزاعی رو فعال کنه و اونها رو به شکل تجربیات حسی دریافت کنه، مثل ارتباط دادن یک صدای بلند با واژه "تیز" یا یک رنگ با "گرم" بودن. این نشون میده که زبان و ادراکات حسی ما ارتباط تنگاتنگی با هم دارن و این پیوندها نقش مهمی در نحوه درک ما از جهان داره.
👈 و اما کاربرد این دو پدیده در روانشناسی؛ همونطور که در بالا اشاره شد،
سینستزیا و ایدهتزیا میتونن ابزارهای مفیدی برای درک بهتر مغز و نحوه ادراک انسان باشن. استفاده از این پدیدهها به روانشناسان و محققان کمک میکنه تا به شناخت عمیقتری از نحوه تعامل حواس و مفاهیم ذهنی برسن.
"1.
کاربردهای سینستزیا:
*️⃣درمان و توانبخشی: برخی از روانشناسان از
سینستزیا برای بهبود فرآیندهای شناختی و خلاقیت در افراد استفاده میکنند. به عنوان مثال، آموزش استفاده از چند حس به طور همزمان ممکن است به تقویت حافظه یا بهبود خلاقیت کمک کند.
*️⃣تشخیص و مطالعه ذهنهای خلاق: مطالعات نشان دادهاند که افراد مبتلا به
سینستزیا اغلب خلاقتر هستند و از این پدیده میتوان برای شناسایی و مطالعه افراد خلاق، بهویژه در زمینههای هنری و موسیقی استفاده کرد. این پدیده به عنوان ابزاری برای درک نحوه ترکیب حواس و تجربههای ذهنی کاربرد دارد.
*️⃣کمک به درمان اضطراب و افسردگی: برخی مطالعات نشان دادهاند که
سینستزیا میتواند تأثیر مثبتی در بهبود حالتهای روانی مثل اضطراب و افسردگی داشته باشد، زیرا افراد مبتلا به
سینستزیا تمایل دارند دنیای پیرامون خود را با دید مثبتتر و پویاتر تجربه کنند." (خلاصه شده از medicaldaily)
✔️"2.
کاربردهای ایدهتزیا:
*️⃣تحلیل زبان و ادراک مفهومی: ایدهستزیا میتواند به روانشناسان کمک کند تا نحوه درک مفاهیم انتزاعی را بهتر درک کنند. این پدیده نشان میدهد که تجربههای حسی افراد با توجه به معنای ذهنی آنها شکل میگیرد، که در زبانشناسی شناختی و تحقیق در مورد چگونگی شکلگیری مفاهیم میتواند مفید باشد.
*️⃣درمانهای شناختی و حسی: از ایدهستزیا میتوان در تمرینهای شناختی استفاده کرد تا افراد بتوانند ارتباطات پیچیدهتری بین مفاهیم و احساسات برقرار کنند. این روشها ممکن است به بهبود تمرکز، حافظه، و حتی مهارتهای ارتباطی در افراد کمک کنند." (منبع در زیر میشود)
👈به طور کلی میتونیم بگیم، این دو پدیده به روانشناسان ابزارهای جدیدی برای تحقیق در مورد ادراک حسی و شناختی انسان ارائه میدن و میتونن در درمانهای خلاقانه و توانبخشیهای شناختی مفید باشن.
لینک منابع برای اطلاعات بیشتر در مورد این مفاهیم به انگلیسی
1)
The Synesthesia Tree 2)
Faena 3)
Medicaldaily💻think➕