با کولی بازی فراوان رفتم به شاگردام گفتم « اومدیم و من مُردم، شماها باید زبانو ول کنید؟» یکیشون جواب داد: میدونی امروز چهارشنبهس؟ ( جلسه free disscusion شون پنج شنبههاس و الان در واقع هیچ چیزی رو miss نکردن و خیلیم بچههای خوبین)
اقدام شجاعانه فقط اونجا که زنگ زدم به بابام گفتم از دستت عصبانی و ناراحتم، تو اصلا منو درک نمیکنی. من پریودم، خستهم، کلا چند روز دیگه بیشتر ایران نیستم، کلی کار دارم، میخوام آدمای محبوب زندگیمو ببینم ولی همه رو کنسل کردم، رفتن سر خاک خار مادرمو از خستگی کنسل کردم، تو میگی بیا اینارو ببین. بعد نیام هم ناراحت میشی! دریغ از اینکه یه کلمه بگی عیبی نداره، اگه نشد فدای سرت، حق داری خیلی کار داری سرت شلوغه! الانم سرم داد نزن، دعوام نکن!
دستاورد فقط همین اصلا! ( این دستاورد گفتن رو از هما یاد گرفتما)
بیاید برا یک بار هم که شده، تو روی بابا در بیایم و بگیم من نمیام زنت و خانوادهش رو ببینم! ( با لایک و دیسلایک اعلام نظر کنید) بابا سه شبانه روز شمال بودم دیگه! چرا درخواستهاتون سیرمونی نداره ای والدین ایرانی!
خوشحال بودم که دارم همه برنامههامو کنسل میکنم، تا اینکه بابام گیر داد باید بیای با زنم و خانوادهش خدافظی کنی. یه سکه پارسیانم که فامیلا شبِ مهمونی کادو دادن بهت رو، با این سناریو تقدیمِ زنم کنی! بابا ولم کن، بابا تو رو قرآن ولم کن. تو زن گرفتی، چرا تشریفاتش هی واسه ماست؟ به من چه که زن داداشِ زنت پاشده از اراک اومده تهران که منو ببینه ( آره سه بار، فقطم برا دیدن من اومده!) من نمیخوام دو روز مونده به پروازم اونا رو ببینم خب!
اکولوژی خوبه. درمورد تمامی اجزای طبیعت بخونی و تعامل بینشون رو درک کنی. هیچ نتیجه سریع و هیجانی هم قرار نیست به دست بیاری. یک گوشه زنبورها، یک گوشه علفهای وحشی، گاهی باران، بیشتر خاک و انسانی که نقش خرابکار رو ایفا میکنه. بعد میشینی از یک گوشه تمام فاکتورها رو دونه به دونه بررسی میکنی. یک حقیقت علمی رو از دل تمامی این موجودات زنده و غیر زنده بیرون میکشی و میتونی تمام عمرت بهش افتخار کنی. اکولوژی خوبه.
بچهها از اونجایی که من تو دکتر دوای رایج، تقریبا خار تجربه محسوب میشم، گفتم یه لیست براتون درست کنم:
مغز و اعصاب: بهنام صفر پور لیما. خودتون در جریان ماجرای از هوش رفتنها و تشنج و صرع و فلان من هستید. بالای شیش تا دکتر رفتم، با اطمینان، دکترِ خوبِ مغز و اعصاب، دکتر صفرپور. بقیه همه آشغالن.
اعصاب و روان ( روانپزشک): سعید صدر طالب بدری جفتشون خوبن. طالب بدری بیمارستان بقیهالله ویزیت میکنه که خانما باید چادر سر کنن برن تو! سعید صدر رو هم خود دکتر صفرپور بهم معرفی کرده. من راضیم.
زوج درمان: سدره شاکری
قلب و تخصص آریتمی: کلکینک آریتمی دکتر اورعی
خون: دکتر علیرضا شیرنگی
چشم: مرتضی مواسات
گوش حلق بینی: سید بهزاد پوستی
دندونپزشکی: فقط و فقط و فقط دکتر دلاوری، کلنیک آرتین - کرج
دیگه چه دکترایی رفتم و میرم؟ بگید که معرفی کنم. در مورد هر کدوم سوالی دارید، تو کامنتا هستم.
بین اینا، دندون و مغز و اعصاب واقعا نجاتدهندههای من بودن و هستن.
من همیشه ویژه برنامهی بعد فرودگاه بودم. از کف آسفالت پارکینگ دراز کشیدن تا هر هزار چیز دگر. منظورتون چیه که الان من اونیم که بقیه رو تنها میذاره؟ پس کی فضا رو مدیریت کنه؟ کی مراقبت کنه؟