یه متن سخنرانی سیاسی پر از کلمات عجیب و سنگینیه که برای فهمیدنشون باید فرهنگ لغت ورق بزنیم و درنهایت شاید تهش یکم انگیزه بهمون بدن ولی کار نویسنده با چندتا جمله که روزانه باهاشون سروکار داریم، باعث میشه کل وجودمون تکون بخوره
همین تازگیا هم همچین چیزی رفته بود رو مخم. میگفتم ساده نوشتم پس این نوشته فاقد ارزشه ولی بعدش فهمیدم هنر یه نویسنده اینه که حتی با کلمات ساده و روزمره هم بتونه باعث شه احساساتو بهتر لمس کنی یا حتی به فکر فرو بری. مهم داستانیه که توی کلماته؛ نه جملات عجیب و ناموزونی که کنار همن
اوایل فکر میکردم نویسنده باید قلمش سنگین باشه. یعنی عقیدم این بود که با پنج خط از نوشتهی طرف میشه فهمید نویسندهی خوبیه و کارش خوبه یا نه که خب باید بگم چقدر اشتباه.