🌺گلچین تازه های سپکو🌺

#ندا_علوان
Канал
Логотип телеграм канала 🌺گلچین تازه های سپکو🌺
@tazehayesepkoПродвигать
212
подписчиков
1,3 тыс.
фото
18
видео
150
ссылок
تازه ترین آفرینه های سپکوسرایان با واژه های پارسی سره را از کانال گلچین تازه های سپکو دنبال کنید
#ستاره


انگار ستاره ای را
یک نفر
از چشمانمان ربوده است
که دیگر
هیچ آسمانی
برایمان ستاره نمی زاید


#ندا_علوان
#سپکو_پادسی_سره
#چادر


وختی چادر شب
روزمان را سیاه کرد
به چادر مادر پناه بردیم


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#خواب


خواب هایم
چنان با چشمانم
سرسنگین شده اند
که در بیداری
خواب گردی می‌کنم


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#اندوه


آسمانِ اندوه
چهره اش را
با آفتاب سرخ می‌کند
تاشامگاه نبودنت
بر سیمای اندوهگین زمین نتابد


#ندا_علوان
#سپکو
#پرواز


هم پروازِ من
بیا پرندگی هایمان را
از پنجه های پوسیده پنجره
بپرانیم
وبی پروا
تا آغوشِ آبی آسمان
بلندپروازی کنیم


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#پا


پشتِ پا می زنند
به پیاده روها
کفش های پینه بسته ای
که پابه پای خیابانی دویده اند


#ندا_علوان
#سپکو
#اندوه


جناغ اندوه را شکسته ام
تا یادم نرود
فراموش کنم
اندوه نبودنت را


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#آب


از آب
بیدار نمی‌شوند
ماهیانی که در خواب
بی گدار  به آب زدند


#ندا_علوان
#سپکو
#زخم


نیش زخم هایم که باز شد
همچنان یادت
چسب زخم تنهایی ام بود


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#سر


سرش زیر آب رفت
کویر خشک مغزی
که همه ی اندیشه اش
سر به سر گذاشتن دریا بود


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#بهانه


به بهانه نوازش موهایت
سر همه ی بهانه ها را می‌تراشم


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#پا

با دست و پایی شکسته
از سروکول شب
بالا می‌رفت
نردبانی که
پا به پای تنهایی ام ایستاده بود


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#آفتاب


گویا آفتاب
شاهرگش را زده بود
که سایه ای زخمی
خودش را
از زیر آفتاب بیرون می‌کشید


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#پا


پاهایم را
به تو دادم
وختی زمین خوردی
اکنون دیگر
به گرد پایت هم نمی‌رسم


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#زندگی


زندگی‌‌ را
در چشمان آسمان دیدم
وختی
باران و آفتاب
زندگی را تروخشک می‌کردند


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی_سره
#دست


دست نمی‌کشم
از زن بودنم
اگر خورشید هم
روی دستانم چکه کند


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی
#پنجره

پنجره ای که
که برای دیدن تو
باز نشود
دیواری ست
که به گور برده است
آرزوی پنجره شدنش را


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی
#آفتاب


به آفتاب واژه هایت
دلم را گرم می‌کنم
کاش  همیشه
در چامه هایم آفتابی شوی


#ندا_علوان
#سپکوپارسی
#رج

رج به رج
آغوش می‌بافم
برای واژه های دستپاچه ای
که به امید چامه شدن
بر لبانم رج شده اند


#ندا_علوان
#سپکوپارسی
#شور


ماهی شوربختی
که از برکه ی چشمانم
سُر خورده ای
خاموشی لب هایت
تازیانه کدامین خیزاب بود
که کام دریا را شور کرده است


#ندا_علوان
#سپکو_پارسی
Ещё