انتقام فراگیر

🔴 ویدیویی منتشر شده از #هستی_حسین_پناهی، دختری که موهای خود را در آسمان بدست باد می‌دهد


هستی حسین پناهی، دختر نوجوانی اهل روستای #قروچای از توابع #دهگلان_کردستان که بر اثر هجوم و باتوم نیروهای انتظامی مجروح و به کما رفته بود، بعد از ۴ ماه بودن در کما، اوایل اردیبهشت ماه سال جاری از بیمارستان ترخیص شد. در زمان ترخیص هستی قادر به حرکت دادن دست و‌ پاهایش نبود، اما با گذشت این چند ماه خوشبختانه بهبود نسبی پیدا کرده و قادر به صحبت کردن است. ولی هنوز قادر به یادآوری آنچه برایش اتفاق افتاده نیست.

هستی، دختری که توانست مرگی را که قاتلانش برایش تصمیم گرفته بودند شکست دهد و امروز بر نتیجه‌ی تمام سختی‌هایی که بر او‌ خانواده‌اش رفت می‌خندد و خوشحال است.

#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#ژن_ژیان_ئازادی

🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران

🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:
🆔 @kashowra

📍اخبار ، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇
🆔 @kashowranews

🚩 یورش وحشیانه نیروهای سرکوبگر  به مراسم سالگرد مهرشاد شهیدی‌نژاد

پدر #مهرشاد_شهیدی‌نژاد، از جانباخته گان خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی»، از هجوم  نیروهای سرکوبگر حکومتی به مراسم سالگرد فرزندش و بازداشت تعدادی از شرکت کنندگان در این مراسم  خبرداد.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
@tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#ایران_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی
#مرگ_بر_خامنه_ای
#مرگ_بر_دیکتاتور
#مرگ_بر_پاسدار
#مرگ_بر_حزب_الله
#مرگ_بر_صهیونیست

🚩 لحظه به لحظه به جمعیت معترض در شهرزیبای تهران افزوده می‌شود.
این را فراموش نکنید:
نه فراخوانی از خارج صادر شد و نه دستورالعملی از سوی خودرهبرپندارانِ آن سوی اقیانوس‌ها.
اگر مردم را به حال خود گذاشته بودند، هر روز یک فیلِ جدید هوا نمی‌کردند و با کفالت و وکالت و منشورنویسی، برای مصادره‌گری خیز برنمی‌داشتند، قیام‌مان صدها پله جلوتر از امروز بود.
باشد که چشم‌ها از این جماعت برداشته، امیدها از ائتلاف‌های دلقک‌های سیاسی قطع شود و ایمان بیارویم که ما ستم‌دیدگان جز خودمان هیچ منجی و یاوری نداریم.

#ماتم_نگیرید_سازماندهی_کنید #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #زن_زندگی_آزادی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

Blackfishvoice1

#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی

🚩 تا حالا با اجرای حرکات رزمی گریه کرد؟

اجرای حرکات رزمی بر مزار #محمد_حسینی فرزند #گیلان
به یاد عزیزی که تنها زیست، ظالمانه به دار کشیده شد و یک ایران خانواده اوست!

#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

#ما_اهل_عقب‌_نشینی_نیستیم

#زندانی_سیاسی_آزادی_باید_گردد✌🏽

        #جوخه_های_رزمی

تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی

🔴مزدوران بدانید ما به سر وقت تک به تک شما خواهیم آمد.
تا آخرین روز زندگی نکبت بارتان باید از "ما" بگریزید، به پشت سرتان نگاه کنید و خیل عظیم جمعیت که به خون خواهی در حرکت اند را ببینید!!!
هیچ چیزی از شما در امان نخواهد ماند
نه جان های کثیفتان و نه خانه های نفرین شده اتان
[] #آتش_خشم_ماست_بر_جان_و_مالتان...🔥[]
#خون_جواب_خون

ادامه👆👆👆
اکنون ما بعد از صد روز مبارزه با نگاهی به بیش از چهل سال جرم و جنایت حاکمیت اسلامی بار دیگر ضمن گرامیداشت یاد و خاطره جانباختگانمان از اعدامهای دهه شصت تا دی ماه و آبان ماه و خیزش انقلابی جاری، در لحظه کنونی دستاوردهای خود را مرور می کنیم، ما در آستانه سالروز دی ماه 96 بار دیگر خواستار آزادی بی قید و شرط همرزمان و اسرایمان از بند رژیم و لغو تمامی احکام غیر انسانی اعدام، محاربه و مفسد فی الارض از سوی حاکمیت اسلامی هستیم و تمامی توده ها را بر اتحاد و همبستگی برای آزادی زندانیان سیاسی فرا می خوانیم.

زنده باد آزادی، زنده باد برابری
مرگ بر جمهوری اسلامی
جوانان انقلابی محلات سنندج پنجم دی ماه 1401
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#علیه_سکوت
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
تلگرام سنندج:
🆔️ sanandajmashora

تلگرام کردستان:
🆔️ ShorayEnghlabyMahalay
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩

        #جوخه_های_رزمی
تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی

از طرف جمعی از مردم #ایذه

ما بختیاری‌ها مرده پرست نیستیم و هیچگاه این مراسمات را به دید مرده‌پرستی نگاه نکرده‌ایم.
این بیانیه جهت ابراز همدردی با خانواده‌ی شهدای واقعه‌ی #پرسیلا و تحویل اجساد شهدای راه آزادی شهید #حسین_سعیدی و شهید #محمود_احمدی نوشته شده است.
رزمندگان شجاعی که تا آخرین نفس و آخرین گلوله، جان خود را در راه آزادی و رهایی خلق نثار کردند تا ابد در یاد ما ماندگار می‌مانند. یاد و ماندگار بودن در ذهن مردمان است که شهید را زنده نگه داشته است.
خانواده‌های داغدیده، فرزندان شما چون اجداد خود راه آزادگی را در پیش گرفته و با خون خود این راه را پرفروغ کرده‌اند و ما مردم ایذه تا جان در بدن داریم این رشادت را فراموش نخواهیم کرد.

رزمندگانی که جمهوری کشتار اسلامی حتی از اجساد آنان می‌ترسد، تاکنون از تحویل اجساد خودداری نموده است.

کشتار و پس از آن جسددزدی را قبلا با شکنجه و قتل #حامد_سلحشور دیده بودیم و به یاد بیاورید که با اتحاد توانستیم حداقل کار را با آوردن حامد به زادگاهش برای خانواده‌اش انجام بدهیم.

ما مردم ایذه خواستار تحویل اجساد شهدای واقعه پرسیلا و خاکسپاری در زادگاه‌شان ایذه هستیم و تا احقاق این حق شانه به شانه، دست در دست در کنار خانواده این عزیزان ایستاده‌ایم.

ابراز همدردی و همراهی خانواده شهدای واقعه پرسیلا حداقل کاری است که می‌توانيم انجام دهیم تا بتوانیم بخشی از دینی که به گردنمان دارند را ادا کنیم.

یادمان باشد که "این سر برای هیچ‌ رژیمی خم‌ شدنی نیست"

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
ShorayEnghlabyMahalay
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩

        #جوخه_های_رزمی
تشکل فراگیر صدای آزادی و برابری از #گیلان
tashakolefaragir1🔥
#زن_زيويش_أزأیي
#گیلان_گورستان_پاسدارن_رژیم_جمهوری_اسلامی

🔴 نامه‌های شیرین علم‌هولی، بازخوانی تاریخی از مقاومت


در ۱۹ اردیبهشت‌ماه ۱۳۸۹، شیرین علم‌هولی همراه با علی حیدریان، فرهاد وکیلی، فرزاد کمانگر و مهدی اسلامیان به اتهام عضویت و همکاری با پژاک اعدام شدند. دیوان عالی کشور، هیچ رأیی مبنی بر تأیید حکم اعدام آنان به خانواده یا وکلایشان ابلاغ نکرد و حتی بر خلاف آیین‌نامه اجرایی زندان‌ها، آنان را بدون اطلاع خانواده و وکلایشان اعدام کردند.

▪️شیرین علم‌هولی، در مدت‌زمان حبس خود با نگارش نامه‌هایی، پرده از انواع شکنجه‌های جسمی و روانی در بازداشتگاه‌های امنیتی، سلول‌ زندان‌ها، بیمارستان و بهداری‌ها برداشت: «در يکی از دفعاتی که دکتر برای درمان زخم‌هايم و رسيدگی به وضعيتم مراجعه کرده بود، من در اثر کتک‌ها در عالم خواب و بيداری بودم. دکتر از بازجو خواست که مرا به بيمارستان منتقل کنند. بازجو پرسيد: «چرا بايد به بيمارستان معالجه شود، مگر در اينجا معالجه نمی‌شود؟» دکتر گفت: «براي معالجه نمی‌گويم، من در بيمارستان برایتان کاری می‌کنم که دختره مثل بلبل شروع به حرف زدن بکند».

▪️شیرین علم‌هولی تنها شش روز قبل از اعدام خود در آخرین نامه از زندان اوین می‌نویسد:

«جناب قاضی محترم، آقای بازجو!
در آن زمان که من را بازجويی می‌کرديد حتی نمی‌توانستم به زبان شما صحبت کنم و من در طی دو سال اخير در زندان زنان، زبان فارسی را از دوستانم آموختم، اما شما با زبان خود بازجوييم کردید و محاکمه‌ام کرديد و حکم را برايم صادر کرديد. اين در حالی بود که من درست نمی‌فهميدم در اطرافم چه می‌گذرد و من نمی‌توانستم از خود دفاع کنم.
می‌دانم که شما نه فقط اين کار را با من و خانواده‌ام نکرديد، بلکه اين شکنجه‌ها را عليه تمام فرزندان کرد و از جمله با کسانی مانند #زينب_جلاليان و «روناک صفارزاده» و...به‌کار برديد. چشم مادران کرد هر روز در انتظار ديدن فرزندانشان اشک‌باران است، دائم نگرانند از اينکه چه اتفاقی در پيش است، با هر زنگ تلفنی وحشت شنيدن خبر اعدام فرزندانشان را دارند».


ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:


https://bit.ly/3xV3M2X


#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

من يک معلم می‌مانم و تو يک زندانبان
زئوس، خدای خدايان فرمان داد تا پرومته نافرمان را به بند کشند و اين‌گونه بود حکايت من و تو اينجا آغاز شد.
تو ميراث‌خوار زندانبانان زئوس گشتی تا هر روز نگهبان فرزندی از سلاله آفتاب و روشني گردی و برای من و تو زندان دو معنای جداگانه پيدا کرد، دو نفر در دو سوی ديوار با دری آهنی و دريچه‌ای کوچک ميان آن، تو بيرون سلول، من درون سلول.
حال بهتر است همديگر را بهتر بشناسيم.
من معلم
نه نه
من دانش‌آموز صمد بهرنگی‌ام، همان که "الدوز و کلاغ‌ها" و "ماهی سياه کوچولو" را نوشت که حرکت‌کردن را به همه بياموزد. او را می‌شناسی‌؟ می‌دانم که نمی‌شناسی.
من محصل خانعلی‌ام، همان معلمی که ياد داد چگونه خورشيدی بر تخته سياه کلاس مان بکشيم که نورش خفاش‌ها را فراری دهد.
می‌دانی او که بود؟
من همکار بهمن عزتی‌ام، مردی که هميشه بوی باران می‌داد و انسانی که هنوز مردم کرمانشاه و روستاهايش با اولين باران پایيزی به ياد او می‌افتند، اصلا مي‌دانی او که بود؟ می‌دانم که نمی‌دانی.
من معلمم، از دانش‌آموزانم لبخند و پرسيدن را به ارث برده‌ام.
حال که من را شناختی، تو از خودت بگو، همکارانت که بوده‌اند، خشم و نفرت وجودت را از چه کسی به ارث برده‌ای، دستبند و پابندهايت از چه کسی به جا مانده؟ از سياهچال‌های ضحاک؟
از خودت بگو، تو کيستی؟ فقط مرا از دستبند و زنجير و شلاق، از ديوارهای محکم ۲۰۹، از چشم‌های الکترونيکی زندان، از درهای محکم آن مترسان، ديگر هيچ هراسی در من ايجاد نمی‌کنند. عصبانی مشو، فرياد مکش، با مشت بر قلبم مکوب که چرا سرم را بالا می‌گيرم، داستان مشت تو و سر زن زندانی را به ياد دارم.
مگر می‌توان بار سنگین مسئولی معلم‌بودن و بذر آگاهی پاشیدن را بر دوش داشت و دم برنیاورد؟ مگر می‌توان بغض فروخورده دانش‌آموزان و چهره‌ی نحیف آنان را دید و دم نزد؟ مگر می‌توان در قحط سال عدل و داد معلم بود، اما «الف» و «بای» امید و برابری را تدریس نکرد، حتا اگر راه ختم به اوین و مرگ شود؟
مرا مزن که چرا آواز می‌خوانم، من کوردم، اجداد من عشق شان را، دردهاي شان را، مبارزات شان را و بودن شان را در آوازها و سرودهای شان برای من به يادگار گذاشته‌اند. من بايد بخوانم و تو بايد بشنوی. و تو بايد به آوازم گوش دهی، می‌دانم که رنجت می‌دهد.
مرا به باد کتک مگير که هنگام راه‌رفتن صدای پايم می‌آيد، آخر مادرم به من آموخته، با گام‌هايم با زمين سخن بگويم، بين من و زمين، پيمانی است و پيوندی که زمين را پر از زيبایی و پر از لبخند کنم. پس بگذار قدم بزنم، بگذار صدای پايم را بشنود، بگذار زمين بداند من هنوز زنده‌ام و اميدوار.
قلم و کاغذ را از من دريغ مکن، مي‌خواهم برای کودکان سرزمينم لالایی بسرايم، سرشار از اميد، پر از داستان صمد و زندگيش، خانعلی و آرزوهايش، از عزتی و دانش‌آموزانش، می‌خواهم بنويسم، می‌خواهم با مردمم سخن بگويم، از درون سلولم، از همين‌جا، می‌‌فهمی چه می‌گويم؟ می‌دانم به تو آموخته‌اند از نور، از زيبایی‌ها، از انديشه و انديشيدن متنفر باشی.
به من نگاه کن تا بدانی فرق من و تو در چيست، من هر روز بر ديوار سلولم دستان دلدارم را و چشمان زيبايش را می‌کشم، و انگشتانش را در دست می‌گيرم و گرمی زندگی را در دستانش و انتظار و اشتياق را در چشمانش می‌خوانم، اما تو هر روز با باتوم دستت انگشتان نقش بسته بر ديوار را می‌شکنی و چشمان منتظرش را در می‌آوری، و ديوار را سياه می‌کنی.
دنيای تو هميشه تاريکی و زندان خواهد بود و "شعور نور" آزارت خواهد داد، من ماه‌ها است چشم انتظار ديدن يک آسمان پرستاره‌ام.
با ستاره‌های ياغی که در تاريکی از اين سوی آسمان به آن سوی آسمان پر بکشند و سينه سياهی را با نور بشکافند. اما تو سال‌هاست در تاريکی زندگی می‌کنی، شب تو بی‌ستاره است، می‌دانی آسمان بی‌ستاره يعنی چی؟ آسمان هميشه شب يعنی چی؟
اين بار که به ۲۰۹ برگشتم به درون سلولم بيا من برايت آرزوها دارم، نه از رنگ دعاهای تو که سراسر آتش است و ترس از جهنم، آرزوهای من پر از اميد و لبخند و عشق است. به درون سلولم بيا تا راز آخرين لبخند عزتی را پای چوبه دار برايت بگويم، می‌دانم که باز بندی بند ۲۰۹ خواهم شد، در حالی که تو با همه وجود پر از کينه‌ات بر سر من فرياد می‌کشی و من باز دلم برای تو و دنيای حقيری که دورت ساخته‌اند می‌سوزد. من برمی‌گردم در حالی که يک معلمم و لبخند کودکان سرزمينم را هنوز بر لب دارم.

#فرزاد_کمانگر


@tashakolefaragir1 کانال

@Azadtareen گروه
@tashakolefaragir گروه



📌تشکل یابی باید هدف اصلی باشد



این منم همان رفیق اعدامی‌ تان
«مگر می‌توان در قحط‌سال عدلِ و داد معلم بود، اما «الف» و «بای» امید و برابری را تدریس نکرد؟ حتی اگر راه ختم به اوین و مرگ شود».

پیشاپیش گرامی می داریم ۱۹ اردیبهشت روز فرزاد کمانگر ( ۱۲سال پس از اعدام)

#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم
#دادخواهان_خاوران

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1
https://t.center/Azadtareen گروه

«نیکتا اسفندانی»، متولد ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۴، اگر در ۲۵ آبان ۹۸ کشته نمی‌شد، امروز ۱۶ ساله می‌شد.

#رژیم_کودک_کش

▪️از صفحه‌ی «۱۵۰۰ تصویر»
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1

#منم_همان_رفیق_اعدامی‌_تان

امروز، یازدهمین سالگرد اعدام #فرزاد_کمانگر در کنار #شیرین_علم‌_هولی، #علی_حیدریان و #فرهاد_وکیلی است. یازده سال از خاموش شدن #صدای #معلمی می‌گذرد که گفت:

«مگر می‌توان در قحط‌سال عدلِ و داد معلم بود، اما «الف» و «بای» امید و برابری را تدریس نکرد؟ حتی اگر راه ختم به اوین و مرگ شود».

امروز بیش از پیش درمیابیم که صدا و راه فرزاد کمانگرها و آموزگاران رهایی خاموش شدنی نیست، چرا که روشنی مشعل آگاهی، خود را از درون سیاه‌ترین شب‌ها نیز عیان خواهد کرد.

#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

#سرنگون_باد_رژیم_سرمایه_داری_جمهوری_اسلامی
#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1

#علیه_فراموشی
#آمنه_شهبازی_فرد درکنار دخترخردسالش باران
آمنه شهبازی ۳۴ ساله در #اعتراضات #یکشنبه۲۶آبان_ماه۹۸ در #مارلیک_کرج، هنگامیکه پای یک #مجروح رو میبست ازپشت وا زناحیه گردن، هدف #شلیک_مستقیم #گلوله پاسداران جنایتکارقرار گرفت و جان باخت
آمنه عزیز خانه دار، ودارای ۳ فرزند که دو پسر۱۴ و۱۲ ساله و یک دختر۴ ساله به نام باران داشت.
#آبان_دی_ادامه_دارد
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم


#زندانی_سیاسی #کارگر_زندانی #معلم_زندانی #دانشجوی_زندانی
#انقلاب
@tashakolefaragir1