چه موضوع ای زیبا تر از آن است
که از غم ها و دردهای مان در این سالیان دراز بگوییم
و دست به کاری بزنیم تا فردایی روشن را بتوانیم برای همه به ارمغان بیاوریم
پس بیاییم برخیزیم!
مردمی که به دیدنِ جاری شدنِ خون عادت کردهاند
خیلی زود یاد میگیرند...
با ما باش با ما بخون با ما باش تنها نمون اگه با هم نخونیم اگه با هم نمونیم
تنهایم تک و تک مثل اون قاصدک تفنگیم بی فشنگ فشنگیم بی تفنگ یا گُلیم بی گلدون یا باغیم بی باغبون
با ما باش با ما بخون با ما باش تنها نمون اگه با هم نخونیم اگه با هم نمونیم
تنهایم تک و تک مثل اون قاصدک خورشیدیم تو ابرا قطره ایم نه دریا پاروییم بی بلم کاغذیم بی قلم
دستت و بده به من حرفت و با من بزن اگه ما باهم باشیم اگه ما با هم باشیم
جنگلیم بی خزون خورشید آسمون دریاییم نه جویبار باغمون در بهار تفنگیم پر فشنگ فشنگیم در تفنگ
تنهایم و دست ندیم غمها با هم موندنی حرفهامون با همدیگه قصه های خوندنی با ما باش با ما بخون با ما باش تنها نمون دستت و بده به من حرفت و با من بزن با ما باش با ما بخون ...
در روزگاری که علاجِ همهی دردها رویای «ما» شدن بود. با آرزوی فروریختنِ دیوارهای تنهایی همهی مادران زمزمه کردیم. رنج آدم را از دیگران میترساند، گامهایش را لرزان میکند و اگر خود را به دستش بسپاری، جز ویرانی سرانجامی ندارد. «با هم ماندن»ِ ما بر هم زدن قواعدِ جهانی است که امروز بیش از همیشه میانِ ما فاصله انداخته است. بار دیگر با هم به ترانهی «#همبستگی» گوش کنیم.
در روزگاری که علاجِ همهی دردها رویای «ما» شدن بود. با آرزوی فروریختنِ دیوارهای تنهایی همهی مادران زمزمه کردیم. رنج آدم را از دیگران میترساند، گامهایش را لرزان میکند و اگر خود را به دستش بسپاری، جز ویرانی سرانجامی ندارد. «با هم ماندن»ِ ما بر هم زدن قواعدِ جهانی است که امروز بیش از همیشه میانِ ما فاصله انداخته است. بار دیگر با هم به ترانهی «#همبستگی» گوش کنیم.