🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#سهندایرانمهر
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,69 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
...هرچند محمد صالح بن محمدباقر قزوینی مترجم توانای کتاب مُحاضَرات الأدبا و مُحاوَرات الشّعراء در مقدمه بر #قزوین و #قزاونه خرده می‌گیرد که به ناموران و بزرگان خود بی‌مهر است و آنان را به کوچ وامی‌دارد و امروزیان این ادعا را با احوالات قزوینیانی چون علامه دهخدا، علامه محمد قزوینی، قره‌العین قزوینی، عمادالدین زکریای قزوینی، علامه رفیعی قزوینی، میرعماد خطاط، حمداله مستوفی، سید اشرف الدین حسینی، عارف قزوینی و... مصداقی و قرین به واقعیت می‌دانند.

اما راست این است که متاسفانه این معضل «در وطن خویش غریب» در این مملکت عمومی است و نمی‌توان این ماجرا را صرفا به یک یا دو عامل آن هم به واژه کلی شهر فروکاست...

#سهندایرانمهر
 
t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#رساله_مجدیه (کشف الغرائب فی الامور العجایب) در واقع نامه سرگشاده‌ای است که #مجدالملک، خطاب به #ناصرالدینشاه نوشت و بر ضرورت اصلاحات تاکید و جالب آنکه پیشاپیش از بسیاری حوادث و هنگامه ها، منجمله مشروطیت خبر داد. عجیب که این سخنان همچنان در این مملکت تازه و ساری و جاری است:

« #دشمنان_اصلاح، نکبتی که مملکت مان را گرفته نمی بینند که هیچ، لذت هم می برند و چون حیوانات موذیه اند!...در بلاد خارجه این جنس حیوانات به مجرد آنکه پروبال باز کنند ،کسانی که بازوی عقلشان قوی است، دفع اینگونه حیوانات را جزو امور فوریه می دانند. در ایران، برعکس است. برای این حیوانات موذیه همان ساعت که متکوّن می‌شوند، اعوان و انصار هم می رسد!».

#سهندایرانمهر

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
جنگ،
داستان همیشه دلفریب الهه مرگ


🔸جنگ‌ از نگاه برخی سیاستمداران و شاید قاطبه نظامیان به جز جنبه‌های سیاسی‌اش، موضوعی هیجان‌انگیز هم می‌تواند باشد زیرا کمتر کسی می‌تواند جنگ را از منظر قربانیان اصلی آن تصور کند.
مکس هاستینگ درصفحه ۶۲ کتاب Bomber Command جمله قابل تاملی دارد:

«فکر می کردم چه خوب است آن هایی که دستور بمباران را می‌دهند و کسانی که بمباران می‌کنند گاهی بر روی زمین قدم بزنند و ببینند این پایین چطور است».
این پایین، جنگ یعنی تباهی زیرساخت‌های یک کشور، جابجایی های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی بنیان‌برافکن ، سال های سال زخم ناسور مجروحان، چشم های همیشه منتظر پدران و مادران که یا به تکه استخوانی گره زده می‌شود یا به نابود شدن خانواده‌ها می‌انجامد.
این همه تلخی در سالهای آغازین هیچ جنگ برای طیف وسیعی از مردم به این اندازه ملموس نیست زیرا در همه جنگ‌ها، صنعتی به موازات شبح شوم جنگ شکل می‌گیرد که کارش« بَزَک کردن» است، صنعت متبرک کردن سیاستمداران با نمادهای باستانی یا آرمان‌های به ظاهر ملی یا نژادی یا حتی دینی، به قول مارتین بل، خبرنگار بی‌بی‌سی در کتاب
In Harms Way: Reflections of a War Zone Thugun :

👈«برای اینکه مبادا مردم ناراحت شوند، جنگ را بهداشتی و تزیین می‌کردیم . انگار که جنگ شیوه عاقلانه حل اختلاف بود و قربانیانش به جای اینکه خونریزی کنند یا تکه پاره شوند با شکوه و وقار از صحنه نمایش خارج می‌شدند. در حقیقت اما جنگ هولناک بود. جنگ تجارت چندش‌آوری است».

«پيش از هر جنگی بايد خشم عليه دشمن را برانگيزيد اول ميان مردم و سپس در ميان سربازانتان» این بخشی از کتاب«‌قواعد رزم سون تزو»ست.

به قول«دبلیو بی ییتس»در کتاب«تاملات جنگ داخلی»: «دل‌هایمان پر بود از اشتیاق کشتن و کشته‌شدن و ذهن‌مان پر از رویاء و قلب‌مان، سخت و دشمنی‌ها، مایه‌دار‌تر از عشق‌مان».

🔸این از خصایص پیش از شروع هرجنگی است که اغراق ها زیاد می‌شوند، تحلیل‌ها به سمتی می‌روند که هرگونه مذاکره و تعامل و یا حتی تلاش برای متوقف کردن جنگ، معادل خیانت و بلاهت معرفی می‌شود و گاه این جریان در سال‌های بعد از جنگ نیز به این شیوه تمسک می‌جوید، از همه اینها ناگوارتر«سندرمی» است که پیش از جنگ عود می‌کند و چنان هیجانی را برمی‌انگیزاند که بی‌اعتنایی بدان دشوار به نظر می‌رسد و دراین چارچوب، تفاوتی میان نخبگان و مردم کوچه و بازار نیست چنانکه پرفسور «پیتر گودهیو» Peter Goodhew در ۱۷ ژانویه ۱۹۹۱ و پیش از آغاز جنگ اول خلیج‌فارس در ایندیپندنت نوشت:
«با جنگ در خلیج فارس مخالفم ولی چشم اندازش مرا هیجان زده می‌کند نکند بیمارم؟ یا شاید هزاران نفر دیگر هم به درد من مبتلا هستند؟ چه باید کرد؟».

جالب آنکه سیاستمدار خونسرد و زیرکی همچون چرچیل هم به چنین وضعیتی مبتلاست او در آستانه جنگ اول جهانی در نامه‌ای به همسرش می‌نویسد:«همه چیزبه سمت فاجعه پیش می‌رود و من خوشحالم؟! این احساسات به نظرت وحشتناک نیست؟ خدا مرا بخاطر این احساسات سبکسرانه ببخشاید».
(نامه ۲۸ جولای ۱۹۱۴ از کتاب Letters to Venetia Stanley).

هم او در پایان این جنگ نوشت:
«هر دستاوردی هم که به دست آورده باشیم چه برای ما و چه برای طرف بازنده، جبران بهایی نیست که ملت‌مان پرداختند».

🔸پیش از هرجنگی همه ناممکن‌ها ممکن نمایانده می‌شود، قدرت‌ها از توان نظامی و موافقین دخالت نظامی از روزهای گل و سبزه که لاجرم برای رسیدن به آن باید به خون و ویرانی رضا داد خلاصه همه چیز آسان و جنگ، راه رستگاری است به قول «باربارا تاکمن» در کتاب ارزشمند:«توپ های ماه اوت»:
به سربازها می‌گفتند که :«مردان بزرگ! پیش بروید و مطمئن باشید که قبل از زرد شدن برگ‌ها پیروزمندانه به خانه بر می گردید».از همان جنگ‌ها که به قول «زیگفرید ساسون» در کتاب :
«Memoris of an Infantry Officer»:
«آنچه قبلا ستون‌های پر افتخار داوطلبان بود، اکنون دسته‌های قربانیان است».

🔸با این همه تاریخ هیچ‌گاه در بیان تلخی جنگ‌ها و آثار شوم‌شان تسلیم این هیجانات نشده است. جنگ تلخ است. جنگ نیستی است، جنگ راهی به سوی دوزخ است و هیچ بهشتی با فراهم کردن آتش دوزخ بنا نشده است.

#سهندایرانمهر

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from راهی
✔️نادانی و غارت آثار تاریخی

🔸ویدیوی پایین صفحه آقای #کریم‌ضابط (راهنمای رسمی گردشگری) را که دیدم، بی‌مناسبت ندیدم که مطلب مرتبطی را به نقل از یک منبع تاریخی در اینجا بیاورم. منبع هم روزنامه « توردوموند» است که سفرنامه خانم دیولافوا را، از سال ۱۸۸۴ تا ۱۸۸۶ منتشر کرده و ترجمه آن به سفارش ناصرالدین‌شاه توسط میرزاعلی‌خان مترجم(نسخه خطی ۱۸۳۸کتابخانه ملی) موجود است.

🔸این خانم فرانسوی همان کسی است که به اتفاق همسرش برای اولین بار مجوز حفاری باستانی در ایران را گرفتند و بخش اعظم آثار دوره هخامنشی موزه لوور هم توسط این خانم ( با قطعه قطعه کردن بعضی از آنها که گاهی همراه با تخریب‌ و آسیب هم بود) از ایران غارت و به فرانسه منتقل شد.

🔸نکته تاسف آور اینجاست در حالی میراث تاریخی ما با زیرکی غارت می‌شد که متاسفانه خود ما به مرض مزمن خرافات و جهل گرفتار بودیم( و بعضی مظاهرش بالاخص در مورد آثار باستانی همچنان برقرار است).

🔸برای نمونه در بخشی از این سفرنامه نکته تاسف‌انگیزی آمده است که به خوبی نشان می‌دهد که چگونه در این مملکت به‌روز‌نبودن، جهل و بی‌خبری از دانش و مقتضیات زمانه راه را برای خود‌کم بینی و توهم توطئه در ذهن ایرانی باز و همین موجبات غارت میراث او را فراهم کرد:

🔸وقتی که به گودال شیرها...آمدم عمله‌جات فریادزنان از من پرسیدند:« خانم به چه جهت صاحب( همسر مادام) سبب شد دیشب ماه بگیرد؟». من در جواب گفتم:« قسم می‌خورم به او ربطی ندارد». آنها گفتند:« ممکن است این فقره کار او نباشد ولی همه فرنگی‌ها جادوگرند...این باران‌ها و طوفان‌ها به چه جهت بود؟ آیا نان سال آینده گران خواهد بود؟ آیا زنان ما عقیم می‌شوند؟ آیا گاوهای ما خواهند زایید؟».
من گفتم این فقرات منوط به الله است اما برخی از آنها زیرلب می‌گفتند: «اگر فرنگی جادوگر نیست چگونه بعضی اشیاء را در مملکت ما کشف می‌نمایند حال آنکه ما که اهل این مملکتیم هرگز تصور نمی‌کردیم چنین چیزی وجود دارد؟!».

#سهندایرانمهر

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
🔸تاریخ را می‌خوانیم و بنا به آن قول مشهور:« از تاریخ می‌آموزیم که از تاریخ نیاموخته‌ایم».
«ویل دورانت» در مقدمه « تاریخ تمدن» می‌گوید:« در طبیعت، تنها انسان است که آن چیزی که باید باشد، نیست». جماد ‌و نبات و حیوان در طبیعت همه همانند که باید باشند.حیوان که در حد و‌اندازه درک خود، عاقبت کار را می‌بیند، از تکرار کاری که به زیانش باشد، رویگردان است. حیوان اگر حس کند، کاری به تباهی‌اش می‌انجامد، از آن اجتناب می‌کند اما انسان است که با محاسبات غلط، حد و توان خود را نمی‌شناسد و بجای افزایش عقلانی توان خویش و پایبندی به ملزوماتِ یک هدف پنجه در پنجه چالش‌هایی می‌اندازد که خود را برای آن آماده نکرده است:

ای روبهک چرا ننشینی به جای خویش
باشیرپنجه کردی ودیدی سزای خویش

🔸حواله کردن دلیل شکست و ناکامی به دشمن و بدخواه، ویژگی چنین انسانهایی است اما آنچه خودِ رفتار و افکار اینان بر سرشان می‌آورد، دشمن نمی‌آورد و آنکه سیلی بر گردن‌شان می‌نوازد، ستمکاری خودشان است نه دیگران چنانکه گردن دزد، پیش از شحنه؛ به دست خود، زده خواهد شد:

دشمن به دشمن آن نپسندد که بی خرد
با نفس خود کند به مراد و هوای خویش

از دست دیگران چه شکایت کند کسی؟
سیلی به دست خویش زند بر قفای خویش

دزد از جفای شحنه چه فریاد می‌کند
گو گردنت نمی‌زند الا جفای خویش

🔸برای آدمیان یا قدرتمندان یا جامعه‌ای که چنین رفتار می‌کند نه تاریخ، نه علم، نه عبرت که آفتاب و روشنایی‌های طی طریق زندگی هستندهیچکدام راهگشا نیست . کوری اینان با بینایی‌شان تفاوتی ندارد و عاقبت چنان بی‌اعتنا به شواهد و دلایل و استدلال‌ها می‌شوند که جز تماشای افتادنشان در چاهی که خود کنده‌اند، چاره‌ای نیست، روایت تاریخ از اینان برای نسل‌های دیگر این است:
ظالمان به چاهی افتادند که خود حفر کردند، مراقب باشید که خود، چاه خویش را حفر نکنید:

گر هر دو دیده هیچ نبیند به اتفاق
بهتر ز دیده‌ای که نبیند خطای خویش

چاه است و راه و دیدهٔ بینا و آفتاب
تا آدمی نگاه کند پیش پای خویش

چندین چراغ دارد و بیراه می‌رود
بگذار تا بیفتد و بیند سزای خویش

با دیگران بگوی که ظالم به چَه فتاد
تا چاه دیگران نکنند از برای خویش.


#سهندایرانمهر


t.center/tarikhdartarazoo 🏛