دقت کردین "دست"ها خیلی مهمه؟ با دست میشه بغل کرد میشه لمس کرد دست داد موهاشو نوازش کرد غذای مورد علاقشو درست کرد کتاب نوشت قهوه درست کرد گل هدیه داد براش تایپ کرد نقاشی کشید چایی دم کرد کتاب ورق زد میشه اشکاشو پاک کرد.
اگه قرار باشه تو یه رابطه صدتا سیاست وترفند و بدبختی به کار ببریم که طرفمونرو ازدست ندیم طرفمون پرو نشه ، هوایی نشه ، خسته نشه، ناامید نشه ، دلزده نشه و فلان من ترجیح میدم تنها باشم همیشه
دردها هیچوقت خنده دار نبودند...! کوچک که بودیم بارها در گوشمان خواندند بعدها به اشک هایی که برای امروزت ریختهای خواهی خندید! بزرگتر که شدیم خندیدیم ، اما نه به دردهایمان. به زخم هایی که از یاد نبرده بودیم و لابلای هر اتفاق یکی پس از دیگری مرور میشدند واِلا دردهای ما هیچگاه خنده دار نبودند و نیستند.
روی آینه، کف دست، گوشه کتاب، روی یخچال، آلارم موبایل. با خط قرمز هم بنویسید ترجیحاً. که هی جلو چشمتان باشد که بابا جان! خط قرمز هر رابطهای - کاری، عشقی، عاطفی، رفاقتی و حتی خانوادگی - عزت نفس است. که هی حواستان باشد اگر دارید به خیال خودتان رابطه ای را نجات میدهید، توی عملیات نجات، کرامت انسانی خودتان را فدا نکنید. توی اتاق عملش هم اگر لازم باشد، دست و سر و گوش و چشم و مری و معده را دور میاندازند که قلب و مغز زنده بمانند. از خودتان هم اگر گذشتید، از "خود"تان نگذرید... "خود"تان را که از سر راه نیاوردهاید. آوردهاید؟ روی دست خودتان که نماندهاید، ماندهاید؟