بیخیال قضاوت ها... این مردم در چیستی زندگی خودشان هم مانده اند! اگر به حرف اینها اهمیت بدهی، هرکس برایت حکمی صادر می کند! گوش هایت را بگیر توی لاک خودت بمان... و برای خودت زندگی کن...
در یوگا حرکتی هست به نام "آغوش" قانونش اینطور است که باید برای چند دقیقه خودت را سفت و محکم در آغوش بگیری، فکرت را از همه چیز خالی کنی و فقط روی خودت تمرکز داشته باشی. راستش خیلی وقت ها فکر میکنم اگر این حرکت هم مثل خیلی از کارها که انجامش عادی شده یا ضرورت است به زندگی مان اضافه میشد چه خوب میشد. مثل غذا خوردن، مثل خوابیدن روزی یکدفعه هم خودت را سفت و محکم بغل میکردی و تمام حواست را برای کسی میگذاشتی که در آغوشت بود آنوقت شاید محبت کردن به خودت را یاد می گرفتی اینکه برای خودت عزیز باشی آنوقت شاید خودت را بیشتر دوست داشتی و آدمی که خودش را دوست دارد هرگز اعتماد نمیکند به دوست داشتن های مشکوک و به آغوش های مبهم
آدم ها نیـاز دارند لااقل به یک نفر یک نفر که همه جوره بلدشان باشد، کسی که اگر در مسیرِ دشوارِ زندگی خسته شدی صندلیت باشد! کسی که تمام عیار هوایت را داشته باشد و با هربار دیدنش دلت پر از زندگی شود؛ که مثلِ نورِ خورشید به زندگی تاریک و پر از خستگیت بتابد آدم ها نیاز دارند به فردی که مثالِ کوهی استوار باشد که با خیالِ راحت به او تکیه کنند و بابتِ حضورِ او، فردایشان را دوست داشته باشند...
آدم ها به تکیــه کــردن نیـــاز دارند اگـــر تکیه گاهشان نمیشوید لطفــی کنید و در زندگیشان نقش پرتگاه را هم بازی نکنید!