View in Telegram
شورشِ پیرامون ارزیابی اولیۀ انتخابات ۱۴۰۳ و تجدید سازمان سیاسی ایران در پساانتخابات انتخابات ۱۴۰۳، رقابت نفس‌گیری بود که می‌توان آن را شورش مدنی پیرامون علیه مرکز نامید. این انتخابات نه فقط از نظر آرای فرد پیروز، حتی با توجه به رأی رقبای او گویای شوریدن پیرامون سیاست علیه مرکز بود. رأی معنادار آذربایجان، اهل‌سنت و برخی دیگر از اقوام به مسعود پزشکیان، یعنی به معنای دقیق رای «پیرامون» به او، شورش علیه احساس نوعی تبعیض در پیرامونِ محیط سیاسی است. این رأی در وجه نمادین‌اش انتخاب یک پیرامونی و ترجیح او به کسانی است که مقیم مرکز سیاسی‌اند. ترسیم جغرافیاییِ ترجیحات آرا نیز همین امر را نشان می‌دهد. احساس فزایندۀ تبعیض در پیرامون محیط سیاسی ایران، ناشی از بازماندن و درجا زدن در روند بازتولید سیاسی، فرهنگی و اقتصادی وضعیت است. احساس جمعی و بیناذهنی چنین تبعیضی می‌تواند سویه‌های تاریخی هم داشته باشد. پیرامون، صرفاً معنای جغرافیایی ندارد؛ چه اینکه مرکز هم پیرامون دارد. استعارۀ «پیرامون» حامل همۀ آن معنایی است که به لحاظ سیاسی انواع به رسمیت شناخته نشدن‌ها را دربرمی‌گیرد. شورش روستا علیه شهر، حاشیه علیه مرکز و محرومان علیه اشراف ودر کل هر شورشی علیه نیروهای اجتماعی‌ای که به دلیل وابستگی‌های ژنتیک و حتی ایدئولوژیک برکشیده شده‌اند نمودهای سیاسی همین احساس تبعیض است. رأی معنادار به سعید جلیلی هم حاوی چنین معنایی است. ترجیح او در دور اول انتخابات به دیگرانی که در ساختارهای سیاسی و سازوکارهای قدرتمند اصولگرایی به رسمیت شناخته می‌شوند، به معنای شورش بدنه اجتماعیِ طیفِ سیاسی متبوع او علیه اشراف سیاسی اصولگرا و ساختار امنیتی‌زده بود. جلیلی هیچ‌وقت گزینه مطلوب ساختارهای قدرت نبوده است و رای به او در عین تحقیر اشراف سیاسی، حاوی معنای سیاسی‌ترِ شورش پیرامونی‌هاست. رأی جلیلی در نسبت با رئیس‌جمهور منتخب هم حاوی چنین معنایی است. او نیز از پیرامونی‌هایی که در میانۀ دو طیف سیاسی هستند، سهمی دارد. افزایش پایاپای آرای او در دور دوم انتخابات و بزرگی و نزدیکی آرای جلیلی به منتخب انتخابات، یک نه بزرگ به اشراف سیاسی اصلاح‌طلب هم بود؛ اشرافی که به عملیات گستردۀ «طالبان» جا زدن و ترسیم چهره‌ای وحشتناک از او دل خوش کرده بودند. فراگرد این تحولِ سیاسی و طغیان پیرامون علیه متن، آغاز نوزایی سیاسیِ جامعۀ ایران و پایان دادن به وضعیتی است که تحرک اجتماعی را روی تنها دو نیروی «رسمی» متمرکز کرده است. تکیۀ این نیروهای مرکزی بر نیروی غیررسمیِ «پیرامون»، اذعان به نانمایندگی سیاسی است. بحران نانمایندگی اگرچه مدتهاست که در تحولات سیاسی ایران تداوم دارد اما «پیرامونی‌ها» در نقطۀ انتخابات ۱۴۰۳ توانسته‌اند نیروی اجتماعیِ قدرتمند و تعیین‌کننده‌ای برای تغییر وضعیت و نوزایی سیاسی به میدان بیاورند. تحول در رابطۀ سیاسی مرکز-پیرامون که نوعی درک استعماری از این رابطه در حال فراگیری است در صورت تداوم کنش سیاسی پیرامون، به تجدید سازمان و نوزایی سیاسی جامعۀ ایران منتهی خواهد شد. این تحول ابتدا با قدرت‌گیری پیرامون و در وهلۀ بعدی با زایش نیروهای سیاسی جدید و رسمی حول این معنا رقم خواهد خورد. این تحول مهمترین نتیجۀ انتخابات ۱۴۰۳ و شاید بااهمیت‌تر از انتخاب نهمین رئیس‌جمهور ایران است. @tanbihat_ir
Telegram Center
Telegram Center
Channel