یادداشتی به مناسبت بزرگ داشت علامه
فروزانفر فقید :
اگر در بین چهره های شاخص ادبیات معاصر به مقایسه نقش دو تن، مثل مرحوم
فروزانفر بعنوان یک پژوهشگر، ادیب و شخصیتی تاثیرگذار در بنیان های علمی ادبی دانشگاه های ادبیات فارسی و کسی همچون یغما خشتمال نیشابوری " شاعر" بپردازیم که ظاهرا صاحب دو منظومه فکری متفاوت هستند، متوجه نکته ای جالب توجه و بر اساس مقایسه آثار نظمی این دو بزرگوار خواهیم شد!
آنجا که سخن از شعر به معنای ماهوشعر به میان می آید، مشخصا آن حافظه شگرف و جهان وسیع کلمات و دستورزبان و زبانشناسی و احاطه بر ادبیات، نتوانسته است، منجر به تولید شعرهایی شود که حتا بر اساس موازین نقد ادبی، دارای تاثیر عاطفی شگرفی از جنس شعرهای شاعر خشتمال کم سواد بر مخاطبینش باشد! و مرور و دقت بر این مطلب، باورهای ما را در خصوص نقش دانش ادبی بر آثار شعری شاعران، به چالش می کشد!
از یک سو برخورداری از دایره واژگان وسیع تر، اشراف و تسلط حافظه شاعر بر آثار متقدمین و معاصران، فاکتوری غیر قابل انکار در خصوص کیفیتی تعیین کننده برای شعر و شاعر است و از سوی دیگر، برخورداری از حس و حال و عواطف زلال و تجربیات زیسته نیز چیزی در حد اهمیت فاکتورهای یاد شده است.
لذا این پرسش پیش می آید که در تعیین ارزش و اعتبار ادبی هنری یک متن شاعرانه و در قیاس نقش دو عنصر عاطفه و اندیشه در شعر و شاعری_ بوطیقای شعر_ نقش کدام یک از این دو عنصر بر کیفیت شعر و شاعری حائز اهمیت بیشتری است. و ظاهرا به این نتیجه می رسیم که ممکن است یک شاعر برخوردار از عواطف رقیق و تخیل زلال در اثر کسب معرفت و دانش ادبی بتواند خود را از لحاظ جنبه های پژوهشی و دانش ادبی به مراتب بالاتر و مطلوب برساند. اما آیا یک شخصیت ادیب و مسلط بر امکانات زبان و هنر شاعری نیز می تواند در ساحت هنری مثل شاعری، خودش را به آن جایگاه مطلوب در شعر برساند؟!
مشخصا و بر اساس تجربه تاریخ ادبیات ما، پاسخ منفی است. و همین واقعیت نشان می دهد که نقش عواطف و احساسات بعلاوه تخیل و تجربه زیسته در شعر و شاعری، به مراتب برجسته تر از آگاهی های لازم و اصول مبانی تئوریک شعر و شاعری است.
و اگر واقعیت را خواسته باشیم، در واقع همان اصول و مبانی و قواعد و قالبی که بر اساس آن، به سنجش " زیبایی " و کمال در یک متن ادبی می پردازیم، بیش و پیش از آن که مرهون پژوهشگران، منتقدین و شعرشناسان و اهالی دستور زبان باشد، مرهون فطرت و عواطف زلال شاعرانی است که ابتدا زیبایی را بازتعریف می کنند و سپس متخصصین امر، ظرفیت های این تحرکات را آنالیز و بعضا تئوریزه می کنند. پس در واقع شاعران تولیدکنندگان زیبایی و متخصصین و منتقدین، شارحان زیبایی اند.
شاعران تنها کسانی هستند که حق تصرف و تغییر در امکانات یک زبان را دارند_ البته به شرط و شروطی که مجال طرح آن، این مقال نیست_ در حالی که متخصصین ادبیات عمدتا نگهبانان سختگیر آن مبانی در ادبیات و هنر شاعری و شعر... پوزش از اطاله و تصدیع. یاحق
#مشهد #سعید_تقی_نیا #تابستان۱۴۰۳#بدیع_الزمان_فروزانفر#حیدر_خشتمال_نیشابوری@taghiniasaeed