🧩 سکولاریزاسیون، روشنگری و دین مدرن✍ #خوزه_کازانووا
📝 ترجمه:
#یدالله_موقن0⃣2⃣ بخش بیستم
بر پایۀ دو تزی که در بالا بیان شد، شلوشتر دو پرسش زیر را مطرح میکند:
1- آیا مقاومت دینیِ مشروعی در برابر جهانبینیهای سکولار وجود دارد؟ یعنی چیزی بیش از نپذیرفتن پیامدهای
روشنگری؟
2- آیا مقاومت دینیِ مشروعی در برابر سیاستزدایی وجود دارد؟ مقاومتی که چیزی بیش از چسبیدن به امتیازات موروثی باشد؟
پاسخ من به هر دوی این پرسشها، بر پایۀ شواهد تجربی که در پنج مطالعۀ موردی که [در همین کتاب] ارائه خواهم داد، آری بی قید و شرط است. البته این آری به این معنی نیست که شواهد، تزِ بازگشتپذیری سکولاریزاسیون را تایید میکنند؛ بلکه فقط به این معناست که هر دو پرسش به شیوهای فرمولبندی شدهاند، که در مورد رابطۀ میان جهانبینیهای سکولار با
روشنگری و میان سیاسی کردنِ دین با تهدیدات به متمایزسازیِ کارکردی، پیشداوری ایجاد میکنند. نظریهای که آنقدر انعطافپذیر نباشد که برای برخی جهانبینیهای سکولار که ممکن است واقعاً ضدروشنگری باشند و مقاومت دینی در چنین مواردی میتواند مشروع و حتی در حمایت از
روشنگری باشد. نظریهای که آن اندازه پیچیده نیست که "حوادث" تاریخی را مانند مدرنیتهای ناتمام و سکولاریزاسیونی که هنوز کامل نشده است، بررسی کند.
در حقیقت، نظریه نباید با این پیشفرض شروع شود که باید تنش و نبردی بنیادین میان یک جهانبینی سکولار با یک جهانبینی دینی، میان رفتار دینی با رفتار اومانیستیِ سکولار وجود داشته باشد. میتوان با اطمینان گفت، در حال حاضر، لااقل در آمریکا، هم بنیادگرایان دینی و هم اومانیستهای بنیادگرای سکولار اقلیتهای شناخته شدهای هستند، ولی اکثریت آمریکاییها مایلند که اومانیست باشند و در عین حال هم دینیاند و هم سکولار. نظریۀ سکولاریزاسیون میبایست دوباره به شیوهای فرمولبندی شود، که این واقعیتِ تجربی دیگر یک پارادوکس نباشد.
البته همچنانکه خود شلوشتر دریافته است، تنش کم شده است و "خطوط جبهههای کهن به طور گستردهای از هم پاشیده اند". این وضعیت صرفاً به این خاطر نیست که
روشنگری قدری از بُرندگی بنیادگرای ضددینی خود را بر اثر افسونزدایی از کاریزمای خرد خویش از دست داده است. ارتباط متقابل بوده است؛ چون دین اغلب به منزلۀ سدی در برابر "دیالکتیک
روشنگری" خدمت کرده و میکند و به منزلۀ نگهبان حقوق بشر و ارزشهای اومانیستی در برابر قلمروهای سکولار و ادعاهای مطلقشان در مورد استقلالِ کارکردیِ درونیشان ایستاده است. در حقیقت، دین میتوانست حتی به منزلۀ سدی در برابر ادعاهای نظریۀ سیستمها که خود - محوریِ مفهومسازیهایِ اومانیستی که اشتباه تاریخیِ تئوریک هستند، بایستد. به این معنی که دین میتوانست در برابر تستهای پسااومانیستی و پساتاریخی بایستد.
ادامه دارد
#روشنگری#سکولاریسم#مسیحیت#دین#مذهب#جامعهشناسی#جامعه_شناسی#جامعهشناسی_دین
🌎📚 @sociologycenter 📚🌍