زندگی به سبک شهدا

#اهل_
Channel
Logo of the Telegram channel زندگی به سبک شهدا
@shohada72_313Promote
643
subscribers
32.4K
photos
32.4K
videos
2.4K
links
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#استوری | #اهل_بیت_النبوه

امام جواد علیه‌السلام:
عزت مومن در بی‌نیازی و طمع نداشتن به مال و زندگی دیگران است.

#یا_جوادالائمه



انتشار با ذکر #منبع
◼️ shohada72_313
شمار شهدای افغانستانی عملیات تروریستی کرمان به ۱۴ نفر رسید

⭕️ در بین این ۱۴ شهید افغانستانی حادثه کرمان #اهل_سنت نیز هستند.
می‌توان زائران شهید سلیمانی را پیرو راه و نگاه او نیز دانست و این یعنی پیرو راه امام حسین علیه السلام.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸امام حسین علیه‌السلام:

مَنْ اَحَبّنَا، كَانَ مِنّا اَهْلَ الْبَيتِ

هرکس مارا دوست بدارد،
ازما #اهل_بيت خواهد بود

#صبحتون_حسینی❤️


#کانال_زندگی_به_سبک_شهـدا
📡  @shohada72_313👈
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸امام حسین علیه‌السلام:

مَنْ اَحَبّنَا، كَانَ مِنّا اَهْلَ الْبَيتِ

هرکس مارا دوست بدارد،
ازما #اهل_بيت خواهد بود

#صبحتون_حسینی

#کانال_زندگی_به_سبک_شهــدا
📡  @shohada72_313👈
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸امام حسین علیه‌السلام:

مَنْ اَحَبّنَا، كَانَ مِنّا اَهْلَ الْبَيتِ

هرکس مارا دوست بدارد،
ازما #اهل_بيت خواهد بود

#صبحتون_حسینی

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـدا
📡 @shohada72_313👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اعتراف جنجالی و عجیب روحانی معروف #اهل_سنت که باعث حیرت حضار شد

📡
#انتشار_حداکثری_با_شما👇
📡 @shohada72_313
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌‌‌‌
🔸حجت‌الاسلام #محمدصادق_دارایی از فعالان جهادی فقر زدایی در حاشیه مشهد و البته از موثرین و تلاش برای وحدت بین شیعه و سنی هم بود.

🔸گفتنی است حجه الاسلام #دارایی خود #داماد_خانواده_ای از
#اهل_هم_سنت بود.‌

#کانال_زندگی_به_سبک_شهـــــدا
📡 @shohada72_313👈
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 کلیپ استاد رائفی‌پور

📄 «اثر جهانی یک زن»

🔸 ویژگی‌های شخصیتی حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها)

#اهل_بیت(ع)

📎 #شبتون_حسینی🌷

📎#شبتون_شهدایی🌷

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
زندگی به سبک شهدا
"رمان 📚 #از_روزی_که_رفتی🍃🍃 #قسمت1⃣3⃣ رها #عصبانی شد. کدام #مادری در حق #بچش این کارو میکنه احسان خودش را #لوس میکرد و رها #نازش را میکشید. #مادری میکرد برای کودکی که مادری میخواست. صدرا گوش سپرده بود به #مادرانه‌های زنی که زنش بود و هرگز #مادر …
"رمان 📚

#از_روزی_که_رفتی🍃🍃

#قسمت23⃣


صدرا: #نه؛؛؛

گفتم شبیه، در #اجباری بودن. میدونی #برادرم_مُرده..؟

ارمیا: آره، صبح گفتی..!
صدرا #سرگذشتش را تعریف کرد:

_رها از #جنس_من نیست؛
شبیه #آیه_خانومه ...
من و تو خیلی شبیه هم هستیم،

نمیدونم خدا چه #بازی‌ای برامون راه انداخته، برای منی که قراره یک سال دیگه با دختری که #عاشقشم ازدواج کنم؛

رهایی که میخوام قبل از #ازدواجم تو دنیای سختیها #رهاش کنم..!

تویی که نگاهت پر از #حسرته،
آیه‌ای که مونده با یه #بچه‌ی_بی_پدر، بچه ای که شاید #عموش و پدر صدا کنه؛؛؛

شاید آیه خانم قویتر از رها باشه و زیربار ازدواج با #برادر_شوهرش نره، اما آخرش میشه تنهایی تا #مرگ...!

ما از جنس اونا نیستیم... بهش فکرنکن منم سعی میکنم بهش فکر نکنم..!

میدونم روزی که رهاش کنم پشیمون میشم و حسرت زندگی باهاش همیشه توی قلبم میمونه..!

_تو که #داریش، رهاش نکن..!

صدرا: #ندارمش،گفتم که #نامزد_دارم؛ اون از #جنس_خودمه، افکارش مثل منه... لباس پوشیدنش مثل منه؛ به‌خاطر اون خیلی #دل_رها رو شکستم،

رها هیچوقت اونطور که آیه خانم عاشق #سید_مهدی بود عاشق من نمیشه..! رها حق داره عاشق بشه.

جایی در #قلبش با این حرف #درد گرفت.

ارمیا: نامزدت ارزش از دست دادن این دختر رو داره..؟

_نه..! ارزشش رو نداره؛ اما فرق من و رها، فرق #الماس و #زغال_سنگه.

ارمیا: چرا از #جنس_اون نمیشی و برای خودت نگه نمیداریش..؟
_تو میتونی از جنس #سید_مهدی بشی..؟

ارمیا: من فکرشم نمیکنم، کار سختیه..!

_منم نمیتونم، به این زندگی عادت کردم؛ سخته خودم و بعد اینهمه سال زندگی آزاد، تو قید و بنِد دست و پا گیر کنم.

ارمیا: اگه عاشق باشی میتونی..!

_نه من #عاشق_رها هستم و نه تو #عاشق_آیه خانم..!

ارمیا: شاید یه روز عاشقش بشی...!
_امکان نداره، منم عاشق بشم اون عاشق نمیشه..!

ارمیا: خدا رو چه دیدی؟

مسیح میگه خدا هر روز معجزه میکنه... هر بار که صداش کنی، برات معجزه میکنه..!

رها با ظرفی در دست بیرون آمد. ارمیا و صدرا روی رختخوابشان نشستند. رها ظرف را به سمت صدرا گرفت:

_حاج علی برای آیه یه کم #حلوا درست کرده، شما هم یه کم بخورید،خوشمزهست.

صدرا ظرف را گرفت و اندکی را در دهان گذاشت. طعمش ناب بود

به سمت ارمیا گرفت:
_این چه طعم خوبی داره.

رها: آخه با آرد کامل و شیره انگور و کره ی محلی درست شده، #گلابشم_گلاب نابه درجه یکه...
میگن #حلوا_غمزداست، هم شیرینی داره که قند
خون رو تنظیم کنه، هم گلاب داره که سردیه، غم رو از بین ببره.

صدرا:وقتی #سینا_مُرد کسی نبود از اینا برامون درست کنه..!

صدایش حسرت داشت.
رها سرش را پایین انداخت:
_متاسفم..!

صدرا به او لبخند زد:
_نگفتم که بگی #متاسفی، گفتم که برای ما هم درست کنی.

رها رفت تا ظرف دیگری که دستش بود را برای سایه و آیه ببرد. آیه ی
شکسته ی این روزها...

حاج علی هم آمد و برقها خاموش شد. آیه با #اکراه اندکی #حلوا خورد و
همه به خواب رفتند؛
شاید هنوز ساعتی نگذشته بود که صدای هق هق #آیه بلندشد.

#حاج_علی سراسیمه شد، رها آیه را در آغوش گرفت و سایه به دنبال لیوان آب از اتاق خارج شد.

رها: چی شده قربونت بشم...؟

آیه:امشب #مهدی داره چکار میکنه..؟
رها براش میترسم، از #فشار_قبرمیترسم،از ترسیدن #مهدی میترسم..!
از آینده‌ی خودم و این بچه میترسم...!

چرا امشب انقدر #شب_سختیه..؟

#مهدی داره تو قبر دست و پا‌میزنه و مادرش برام از رسم و رسوم میگه، شوهرم رفته رها... سایه ی سرم رفته رها... زندگیم رفته رها... به من میگه نباید میذاشتم بره..!

چطوری جلوی مردی رو میگرفتم که‌ قنوت هر نمازش #اللهم_الرزقنا_توفیق_الشهادة بود؟

چطور جلوشو میگرفتم..؟

میگفتم نرو..! نمیشدم مثل #زنای_کوفی..؟

نمیشدم زنجیر پای مردی که
#اهل_زمین نبود؟



🌷نویسنده: #سنیه منصوری


#ادامه_دارد.....

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
زندگی به سبک شهدا
"رمان 📚 #از_روزی_که_رفتی🍃🍃 #قسمت0⃣3⃣ مامانت گفت با اون دختره امُّل رفتی قم! دختره بی شخصیت توروهم مثل خودش کرده؟ تو گفتی که چیزی بینتون نیست، پس چرا رفتی؟ صدای گریه‌ی رویا آمد. هق‌هق میکرد. _گریه نکن دیگه! همسر دوست رها... رویا با جیغ حرفش را قطع…
"رمان 📚
#از_روزی_که_رفتی🍃🍃

#قسمت13⃣

رها #عصبانی شد.
کدام #مادری در حق #بچش این کارو میکنه
احسان خودش را #لوس میکرد و رها #نازش را میکشید. #مادری میکرد
برای کودکی که مادری میخواست.

صدرا گوش سپرده بود به #مادرانه‌های زنی که زنش بود و هرگز #مادر
فرزندش نمیشد، دلش پدرانه میخواست. چیزی که از آن #محروم بود،
#رویا هرگز بچه نمیخواست؛ #شرط کرده بود که هرگز #بچه‌دار نشوند، #صدرا
هم #پذیرفته_بود که پدر نشود؛ آیامیتوانست خود را از این لذت #محروم
کند..؟ کودکش‌ ناز کند و همسرش ناز بکشد و صدرا پدرانه هایش را خرج
کند.
لحظه ای به #همسر_رها بودن اندیشید. به احسان که پسرک آنهاست، قلبش تپش گرفت و غرق لذت شد. #پدر_نشدن محال بود...
آن‌هم وقتی #مادر کودک اینگونه عاشقانه نوازشگری بداند..!

صدرا: از #احسان برام بگو.
رها #لبخند زد و #اخم_صدرا را در هم بُرد
_پسر #خوبیه، خیلی #مهربون و دوست داشتنیه..! #دلش_پاکه، وقتی با #چشمای_قشنگش نگام میکنه
#دلم_ضعف میره براش.
رنگ از #رخ_صدرا_رفت و وقتی برگشت بیشتر کبود بود.
رها ادامه داد:
_اولین باری که دیدمش دلم براش سوخت..! کوچولو و با صورت کثیف...
چطور #امیر و #شیدا میتونن این کارو با این #بچه انجام بدن..!
#نفس_رفته بازگشت، #رگ_غیرت خوابید.
رها با شنیدن #نام_احسان، یاد #نامزدش نکرد، یاد احسان کوچک #همخون_او افتاد؛ یعنی واقعا رها
#اهل_خیانت نبود.؟! حتی در ناخودآگاهش؟! حتی بعد از تماس رویا که همه‌اش را شنیده بود.؟

صدرا: رها... من منظورم #نامزدته..!
این بار رنگ از رُخ رها رخت بست
_خُب چی بگم.؟

صدرا: دیگه ندیدیش.؟
_برای سه ماه رفته بود #عسلویه،میخواست یه سر و سامونی به خودش
و زندگیش بده و بیاد برای #عقد و... هیچ خبری ازش ندارم.
صدرا: به هم #تلفن نمیزنید..؟
رها: نه؛ #محرم_نبودیم که... ارتباط داشتن با #نامحرم به مرور باعث
شکستن یه #حریم‌هایی میشه، نمیخواستم احساسم با #هوس آلوده بشه..!
صدرا: دوستش داری..؟
رها سکوت کرد. صدرا دلش لرزید:
_دوستش داری..؟
رها سرش را به سمت شیشه برگرداند و گفت: _چیزی بود که گذشت، بهش فکر نمیکنم؛ اگه حسی هم داشتم #چالش کردم و اومدم تو خونه ی شما..!

مقابل در خانه حاج علی پارک کردند.
رها و صدرا خود را به حاج علی و آیه و ارمیا رساندند و وارد خانه شدند.

خانه ی حاج علی #ساده_و_کوچک بود. وسایل خانه نو نبود اما تمیز بود.

حاج علی برای آیه و رها و سایه در تنها اتاق خواب خانه رختخواب گذاشت و در هال سه دست رختخواب برای مردها.

صدرا از رها پرسید:
_این خونه‌شونه..؟
رها لبخند زد:
_قبلا تو همون کوچه‌ای که خونه مادر
#سید_مهدی بود، خونه داشتن.

مادر آیه که #فوت کرد، حاج علی خونه رو فروخت و یه خونه کوچیکتر خرید و
باقی پولشو داد تا #سید_مهدی بتونه یه خونه‌ی مناسب نزدیک محل کارش #اجاره کنه.
صدرا آهی کشید و شب بخیر گفت و کنار ارمیا دراز کشید. حاج علی در
آشپزخانه بود؛ سر و صدایی میآمد.

رها هم به کمک حاج علی رفته بود.

صدرا رو به ارمیا گفت:
_حست چی بود وقتی بحث ازدواج آیه خانم شد.
ارمیا: منظورت چیه..؟
صدرا: نمیدونم، حس کردم نگاهت بی منظور نیست.

ارمیا: اما منظور من اونی که تو فکرته نیست؛ #سید_مهدی همه آرزوهای
منو داشت، فقط میخوام از نزدیک ببینمشون.
حس کنم خانواده داشتن چه حسی داره؛ من #لایق شریک این زندگی شدن رو ندارم، حتی فکرشم برام #زیادیه

صدرا: پس خودتم میدونی که جنس ما با اینا فرق داره.؟

ارمیا: تو که میدونی فرق داریم چرا با رها خانم ازدواج کردی.؟

صدرا: مجبور شدیم؛ یه چیز تو مایه‌های اتفاقی که برای #آیه خانم قراره بیفته..!

ارمیا: نکنه زن‌داداشت بود؟


🌷نویسنده: #سنیه_منصوری

#ادامه_دارد....

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
Forwarded from غریب
#تاآخرسال
#در_جشن_وشادی
#اهل_بیت_دعوتیم💚

#ان_شاءلله_دلتون_شاد
#لباتون_خندون

#با_اعیاد_آل_الله💚

برادر و خواهران شهیدپرور:ضمن عرض تبریک به مناسبت
#اعیاد_آل_الله_🌷


مادری بی سرپرست،و با داشتن ناراحتی عارضه قلبی؛به همراه دوفرزند یتیم که مستاجرمیباشند..احتیاج به کمک فوری دارند

بر آن شدیدم اول خداوند و با همت و کمک شما عزیزان مبلغی جمع آوری کنیم تا بتوانیم کمکی باشیم مخارج زندگی این مادر

با پرداخت #صدقه_نذرورات_وکمکهاتون
در روزهای جشن و شادی اهل بیت (ع)
تو #ایاد_آل_الله_
کمکی برای این خواهرمون باشیم،و
باشد که مورد قبول خدا و اهل بیت (ع)باشد.

#اجرتون_با_اهل_بیت(ع)

#شماره_حساب
5859831028108164
خانم افسانه لویی




‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
سرود اهل ما
مکتب حاج قاسم
فایل سرود #اهل_ما
مکتب حاج قاسم

👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
🔖#معرفی_شهدا

نام : سلمان
نام خانوادگی : برجسته
نام پــــدر : رسول
تاریخ تولد : ۱۳۷۰/۰۸/۰۳ - بِنت🇮🇷
دین و مذهب : اسلام ، #اهل_سنت
وضعیت تأهل : مجرد
شـغل : آزاد
ملّیّت : ایرانی
تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۰۹/۰۳ - حلب🇸🇾
مزار : شهرستان نیکشهر، شهر بنت
کتاب : «مدافعین آل الله»

🕊شهید مدافع حرم
#سلمان_برجسته

👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
🍃باد که می‌وزد، عطر لاله‌های خفته در خاک میان شهر می‌پیچد. و چشم‌های منتظر، هشیار می‌شوند که شاید عزیزشان در راه است.

🍃این انتظار سالیانِ سال طول می‌کشد حتی شاید #پدر و مادری در میان این انتظار با وصال فرزندشان‌ برسند و برای همیشه ساکن آسمان‌ها شوند.

🍃سید سجاد هم از همان لاله‌های خفته میان خاک بود که دوسال مهمان #سوریه ماند و تمام این دوسال را پدر و مادرش در انتظار سپری کردند.

🍃جوانِ رشیدشان‌، در راه دفاع از ناموس آل‌الله_علیهم‌السلام_ و میان #جبهه حق علیه باطل به سوی آسمان پر گشود. پسری دلیر و شجاع که از ابتدا عشق #اهل_بیت را در سینه داشت‌و همین عشق او را به قتلگاهِ عاشقان رساند. همان جایی که سر بر دامان #ارباب، به دیدار معبود می‌روند.

🍃اما انتظار همیشه ماندنی نیست و سید سجاد بازگشت. آمد برای روشنیِ چشم مادرش و برای قوتِ قلب پدرش. آمد تا شهر بویِ #کربلا گیرد و همگان بدانند هنوز هم هستند عباس‌هایی که برایِ دفاع از زینب_علیه‌السلام_ جان را سپر کنند♥️

#تولدت_مبارک؛ فدایی حرم🕊

نویسنده: #زهرا_قائمی

🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_سجاد_خلیلی

📅تاریخ تولد : ۱۵ آذر ۱۳۷۰

📅تاریخ شهادت : ٢۱ فروردین ۱٣٩۵

📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰

🥀مزار شهید : بهشت فاطمه

@shohada72_313
📷 تصویر #وصیتنامه‌ شهید:
مبادا از خط #ولایت_فقیه خارج شوید
که من شهادت میدهم شما از خط #اهل_بیت(ع)خارج شده‌اید....

🔹️اولین شهید مدافع حـرم بوشهــر
#شهید_محمد_احمدی_جوان🌹
#ایام_شهادت🕊

@shohada72_313
عنایت حضرت ابالفضل علیه السلام قبل از عملیات، یک گلوله خورده بود توی بازوش. اعزامش کرده بودند به یک بیمارستان در یزد. دکتر عکس گرفته و به او گفته بود: «گلوله بین استخوان وگوشت گیر کرده و خیلی خطرناکه، حتماً باید عمل بشی.» ولی عبدالحسین نه به دردشدیدش فکر میکرده،نه به این که حتماًبایدعمل بشود؛فقط میخواسته تاعملیات شروع نشده،خودش رابرساندبه منطقه،ولی دکتر این اجازه را به او نداده بود.متوسل به #اهل_بیت_علیهم_السلام شده بود. مثل ابربهاری اشک ریخته بود. خواسته بودگشایشی درکارش بدهند. درحال گریه خوابش برده بود.شاید هم درحالتی بین خواب وبیداری بوده که #حضرت_عباس_ علیه السلام می آیندپیشش.دست میبرند طرف بازویش.چیزی بیرون می آورندو می فرمایند:« #بلندشو،دستت خوب شده.»مجبورشده بودموضوع شفای خود را به دکتربگوید.دکترباورنکرده بود.گفته بود:«تا از،دستت عکس نگیرم،نمی گذارم بری.»عبدالحسین گفته بود:«به شرط این که به کسی چیزی نگی.»عکسش راگرفته وهیچ اثری ازگلوله ندیده بود.دکتر عبدالحسین را با گریه بدرقه کرده بود..«ساکنان ملک اعظم2/ص75/شهیدعبدالحسین برونسی»

#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
♡بسم الله الرحمن الرحیم♡

🍃امروزمیخواهم از #شهیدی بگویم که شهادتش مهرتایید #وحدت بین #شیعه وسنی شد. #عمر_ملازهی از برادران #اهل_سنت است وقتی فهمیدخطر،مسلمانان سوریه راتهدید میکندو #داعش به کودکهاهم رحم نمیکندازخانواده اش گذشت و برای #دفاع ازمسلمانان راهی شد.جنگیدو شهد #شهادت نصیبش شد.

🍃پدرش درمراسم #تشییع جوانش گفت:راضی ام به رضای #خداو به فرزندم افتخارمیکنم که شهیدشدو شهادتش سبب شد #باورهای_غلط بی اعتبارشودوهمه فهمیدندکه داعش فرقی بین شیعه وسنی نمی ‌گذاردوهدفش نابودی #مسلمانان است.

🍃حال از،اویک #مزارباقی مانده که خانواده اش #دلتنگیهایشان را،آنجا تسکین میدهند.فرزندانش دورمزار پدرمیگردندوشانه تک پسرش تکیه گاه بیقراریهای دخترانش است.از،عمر ۴فرزندبه یادگارمانده است که بی قراریهای دخترانش برای #پدر_باهیچ مرهمی آرام نمییابدواشکها،شاهد قصه #دخترها_بابایی_اند هست.

🍃عمر،یکی از،اولین شهدای مدافع حرم اهل سنت است،به این می‌اندیشم که کشتی نجات #حسین درجریان است و هنوز،هم #یار می‌طلبد.

🌸به مناسبت سالروزشهادت
#شهیدعمر_ملازهی

📅تاریخ تولد:۵ فروردین۱۳۶۳
📅تاریخ شهادت:۳آذر۱۳۹۴
🥀مزارشهید:سیستان وبلوچستان
🕊محل شهادت:حلب سوریه

#گرافیست_الشهدا
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
📡 @shohada72_313
♡بسم رب عشق♡

حدیث دل اینبار،راوی گمنامی سربازان #خداست.راوی شهدای گمنام نه!،اتفاق داستان #سربازی با نام و نشان را روایت میکند.

میدانی گاهی غبطه میخورم به اینکه دراین هیاهوی زمانه که هرکس نام و نشان خویش رافریادمیزندشماوامثال شماچطور،آرام و غرق در،سکوت در کوچه پس کوچه های این شهرقدم میزنیدوبی توقع #خدمت میکنید

میخواهم ازاول بگویم.تقویم ورق میخورد،سی سال پیش اواسط پاییز،رانشانم میدهد.ستاره ای دستچین شده ازآسمان به زمین فرودمی‌آیدمادرش نام علی را،در گوشش میخواندوقصه های #اهل_ بیت میشودلالایی شبانه او.

جلوترمیروم میخواهم پرسشی داشته باشم به۲۱سال بعد،قرارنبوداز #روضه _گودال،خیمه های غارت شده #معجر های نیم سوخته بشنوی وفقط به آه کشیدن و،اگراما بسنده کنی.ازجمله ای که به دیوار،اتاقت چسبانده بودی میشدتاته،قصه راخواند،نوشته بودی: پایان ماموریت بسیجی #شهادت است

چندسال بعدخبرآوردندکه ماموریتت رابه نحو،احسن به پایان رساندی.اما، اینبارهم آهسته وبی هیاهوخبرآمد. گویی ازهمان اول زندگی ات گره خورده بود،به #گمنامی به سکوت و #بی_ریایی😓

🍃بارهااز،رسم و #مکتب و...گفته بودم اماگمنامی راجاگذاشتم یادم رفته بودبگویم درقاموس #مردان_خدا_فعل وفاعل هردو گمنامند.

#تولدت_مبارک🌺

🕊به مناسبت #سالروزتولد #شهیدعلی_جمشیدی

📅تاریخ تولد:۱۵آبان۱۳۶۹
📅تاریخ شهادت:۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵
🥀مزارشهید:نور
محل شهادت:خانطومان_سوریه
#گرافیست_الشهداسوریه #صلوات

#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است👇
📡 @shohada72_313
🍃در اولین روزهای مهر، خداوند مهر #محمدعلی را به دل خانواده اش انداخت و پدر در صفحه اول قرآن نوشت محمدعلی در روز دوم مهرماه به دنیا آمد.

🍃در کانون گرم خانواده و با مهر #اهل_بیت بزرگ شد. مدتی به تحصیل علم پرداخت اما برای کمک به پدر تحصیل را رها و خدمت به خانواده را سرمشق زندگی اش کرد. به سنت #پیامبر عمل و ازدواج کرد و خداوند فرزندی به او عطا کرد.

🍃پس از آن به خدمت سربازی رفت. چندماه بعد با حمله رژیم #بعثی به مرزهای جنوبی رفت و پس از رشادتهای فراوان دربرگ ریزان آبان ماه شهدشیرین #شهادت نصیبش شد و تقدیربا قلم سرنوشت دردفتر روزگار نوشت محمدعلی در دومین ماه پاییز عاقبت بخیر شد.

🍃سه ماه پس ازشهادتش دخترش به دنیا آمد و حسرت دیدار #پدر و محبتش نه تتها بر دل دختر بلکه بر دل روزگار ماند.

🌹به مناسبت سالروز #شهادت #شهید #محمدعلی_رمضانیان

📅تاریخ تولد : ۲ مهر ۱۳۳۹
📆تاریخ شهادت : ۳ آبان ۱۳۵۹
🕊محل شهادت : آبادان
🥀مزار شهید : دزفول

#گرافیست_الشهدا
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است👇
📡 @shohada72_313
More