*شطرنجباز سرزمین خیال
ورقها در هوا میپرند
با پایی بسته
به سیمپیچِ در هم تنیده
آنها رازدار کلماتند
همانهایی که روزی،
با جوهری، به حسی شکل دادند
شطرنجباز میچیند
مهرههایش را
به امید کیش و مات کردن دنیا
یادداشت میکند
در دفتری کوچک،
ذرهها را
یکییکی با دقت و ظرافت،
اندیشه
جزییات جانمانده
مینویسد گذشته را
خلق میکند آینده را
میچیند رویا را
بنویس باز هم بنویس
شطرنجباز سرزمین خیال!
تمام آنچه را که میدانی.
بعد از آن خاهی دید
دنیا چیده مهرهها را
با ظرافتتر
و تو چه میدانی،
که نه به قصد کیش و مات
*تکهای از شعر «موریانهها و چشمه» از اسماعیل نوری اعلا، که استاد در دورهی شعر گذاشتن.
#روزچین
#شعر
@shimanehzat