گزینپاره
در دورهی نویسندگی پیشرفته هر روز تمرین «گزینگویهنویسی» داریم که من اسمش را گزینپاره گذاشتم. در آن سی جمله بداهه مینویسیم. یکی از آنها را به دلخاه برداشته سی بار به طرق مختلف بیان میکنیم.از دل آنها گزینپارهای در میآید که استاد به آن بازخورد میدهد.اولین روز سی جمله را نوشتم. از دلشان یکی را برداشته کلماتش را به قدری پس و پیش و با واژههای دیگر جایگزین کردم که با افتخار گفتم «آهان خودشه، منظورم را رساندم.»موقع بازخورد دل تو دلم نبود که استاد چه خاهد گفت. حتمن کلی ازم تعریف خاهد کرد. فقط بگم که، بسیار تلاش باید کرد تا پخته شود خامی.به بازخورد کاری ندارم. نکتهام اینجاست، بعد از آن دوستی نوشتهای زیر گزینپارهی من گذاشت که باعث شد دوباره جملهام را اینبار با چشم سوم شخص ببینم. او کاملن متفاوت با مضمون جملهی من نوشته بود. اول وقتی آن را خاندم به خودم گفتم «وا چرا اینو نوشته من که منظورم این نبود» و وقتی به جملهی خودم بازگشتم گفتم «وا این چیه من نوشتم، اصلن چرا چپکی نوشتم.»
گزینگویه یا گزینپاره از دشوارترین انواع نوشتن است. در آن نویسنده عصارهی اندیشههایش را در چند واژه به خاننده منتقل میکند، تا او بتواند آن را تبدیل به اندیشهها کند.
#شیمانهضت