View in Telegram
جارو نکن عزیز من این خانه را به زور بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور بگذار موی دخترمان را چنان که هست دستت نگیر فاطمه جان شانه را به زور بنشین کنار بی کسی ام چون نمی شود آباد کرد خانه ی ویرانه را به زور پژمرده ای و از همه ی اسم های تو یادآور است روی تو "ریحانه" را به زور مردی که کنده بود در قلعه را ز جا وا می کند پس از تو در خانه را به زور ساقی پر است جام نفس بعد فاطمه دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور...  حسین زحمتکش 🍃
Telegram Center
Telegram Center
Channel