شعرهای یواشکی

#داریوش_اقبالی
Channel
Music
Art and Design
Blogs
Politics
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel شعرهای یواشکی
@sherhaye_yavashakiPromote
1.74K
subscribers
578
photos
52
videos
52
links
ترجیح می دهم شعر شیپور باشد نه لالایی «احمد شاملو» 🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️
@sherhaye_yavashaki

به مناسبت پانزدهم بهمن ماه زادروز #داریوش_اقبالی :

پشت سر آتیشه و دود
خاطرات رفته از دست
روبرو گم شده توو مه
وسط کوچه ی بن بست

سفر بدون مقصد
چمدونِ پُرِ خالی
آرزوی با تو بودن
توو یه دنیای خیالی

پرسه توو شبای غربت
تک و تنها توو خیابون
فکر چشمات قبل هر خواب
یاد دستات زیر بارون

ای امید زنده موندن
توو روزای غیرممکن
«ای به داد من رسیده
یاور همیشه مومن»
.
روز و شب نوشتن از هیچ
زل زدن به سقف خونه
نصفه شب ها گریه کردن
با یه شعر عاشقونه

توو تن داغ برهنه ت
واسه غربتم وطن باش!
ای سراسر ناامیدی
آخرین امید من باش

با تمام خستگی هات
خستگی هامو بغل کن
یه سوال بی جوابم
منو توی گریه حل کن

ای امید زنده موندن
توو روزای غیرممکن
«ای به داد من رسیده
یاور همیشه مومن»

#سید_مهدی_موسوی

🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️
@sherhaye_yavashaki

ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﯽ ﻋﺎﺑﺮ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﯽ ﺷﺎﻋﺮ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﺑﯽ ﺭﻭﺯﻥ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﻫﺰﻥ

ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﺎﺩ ﺑﯽ ﺑﺎﺩﻩ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﺮﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺗﯿﻎ ﺑﯽ ﺩﺭﺩﺍﻥ
ﺑﺠﺎﯼ ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻥ

ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﺎﯾﻪ ﯼ ﺑﯽ ﺳﺮ
ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﮔﺎﻩ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﺗﻮ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻧﺎﺗﻤﺎﻡ ﻣﻦ

ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﺑﯽ ﺭﺅﯾﺎ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﺎﻡ ﻣﺮﮒ ﺁﻭﺍ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﺎﯼ ﺻﺪ ﺩﺷﻨﻪ
ﻣﯿﺎﻥ ﭼﯿﻦ ﭘﯿـــﺮﺍﻫﻦ

ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻌﻠﻪ ﯼ ﺁﺧﺮ
ﻫﺠﻮﻡ ﺑﺎﺩ ﻭ ﺧﺎﮐﺴﺘـﺮ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﯼ ﭘَﺮﭘَﺮ
ﺍﺟﺎﻕ ﺷﺐ ﻧﺸﺪ ﺭﻭﺷﻦ

ﺑﺒﺎﺭ ﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﺩﯾﺮﻭﺯﯼ
ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﻮﺩﺳﻮﺯﯼ
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻏﻤﺨﺎﻧﻪ ﯼ ﺑﯽ ﻣِـﯽ
ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺁﺏ ﻣﺮﺩﺍﻓﮑﻦ

ﺑﺮﻗﺼﺎﻧﻢ ﻏﺰﻟﺒﺎﻧﻮ
ﺑﭽﺮﺧﺎﻧﻢ ﻏﺰﻟﺒﺎﻧﻮ
ﻣﯿﺎﻥ ﮔﻔﺘﻦ ﻭ ﺧﻔﺘﻦ
ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ

ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺑﯽ ﻋﺎﺑﺮ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺷﻬﺮ ﺑﯽ ﺷﺎﻋﺮ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﺯ ﺑﯽ ﺭﻭﺯﻥ
ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﻫﺰﻥ

#شهیار_قنبری
#داریوش_اقبالی

🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️
@sherhaye_yavashaki

ﺁﻩ ﺍﯼ ﻗﺸﻮﻥ ﻭﺣﺸﺖ ﺁﻩ ﺍﯼ ﺳﯿﺎﻩ ﭘﻮﺷﺎﻥ
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﺸﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺎ ﺣﮑﻢ ﻗﺘﻞ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻥ

ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺗﻦ، ﺩﺭ ﺩﺧﻤﻪ ﻫﺎ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ
ﺍﮔﺮﭼﻪ ﺷﻌﺮ ﻣﻤﻨﻮﻉ، ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻋﺸﻖ ﺑﺮ ﺩﺍﺭ

ﺗﻮ ﺧﻮﺵ ﺑﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ، ﺍﯾﻦ ﻧﺴﻞ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻖ
ﺑﺎ ﻓﮑﺮﻫﺎﯼ ﺗﺎﺯﻩ ، ﭼﻮﻥ ﻟﺸﮑﺮ ﺷﻘﺎﯾﻖ

ﺍﺯ ﺷﺎﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﺎﺭﯾﺦ، ﺍﯾﻦ ﯾﺄﺱ ﺭﺍ ﺑﺮﯾﺰﻧﺪ
ﺑﺎ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺁﺯﺍﺩ ، ﺑﺎ ﮐﻬﻨﮕﯽ ﺳﺘﯿﺰﻧﺪ
♫♫♫♫
ﺍﯾﻦ ﺭﯾﺸﻪ ﻫﺎﯼ ﭘُﺮﺟﺎﻥ، ﺩﺭ ﻋﻤﻖ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺧﺎﮎ
ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺍﻧﺪﯾﺸﻤﻨﺪ ﻭ ﺩﻟﭙﺎﮎ

ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺧﻮﻧﯿﻦ، ﺍﯾﻦ ﺳﺎﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻬﺪﯾﺪ
ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺮﺍﺱ ﻣﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﻓﺘﺢ ﺻﺒﺢ ﺍﻣﯿﺪ

ﻧﮕﺎﻩ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻓﺮﺩﺍﺳﺖ، ﺷﻤﺎ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﯿﺪ
ﺑﺎ ﻣﺎ ﺳﺮﻭﺩ ﻣﯿﻼﺩ، ﺑﺎ ﻣﺮﮒ ﻫﻤﺼﺪﺍﯾﯿﺪ

ﺁﻩ ﺍﯼ ﻗﺸﻮﻥ ﻇﻠﻤﺖ ، ﺍﯼ ﻗﻮﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺗﻨﻬﺎ
ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﮐﺸﺘﻨﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﻭﺭ ﻣﺎ

#پویان_مقدسی
#داریوش_اقبالی
🆔 @sherhaye_yavashaki ⬅️join♦️
@sherhaye_yavashaki

...
سال های بد بود. سال های بعد از #اعدام های روی پشت بام و محکمه‌های بی‌عدالتی به‌نام #عدالت و قسط اسلامی. دلم از ویرانی‌ها گرفته بود. در خانه تنها بودم. توی آشپزخانه یک میز کوچک بود و من بودم و کاغذ و قلم در دستم و هزار غم در دلم. نشستم. #شعر در جانم می‌جوشید. ویرانی‌ها را می‌دیدم و در فکر آن بودم که چه می‌توان کرد؟ #وطن درهم شکسته و ویران بود.
برخاستم. یک فنجان چای ریختم و به آرزوهای لگدمال‌شده اندیشیدم. کسی را نداشتم که با او درد دل کنم. دو سه شب پیش #سیمین را دیده بودم. #سیمین_دانشور، ویران تر از خودم و سرگردان‌تر از من. هنوز #جزیره_سرگردانی را ننوشته بود. با من که حرف می‌زد انگار ایستاده است و از ته قلب من فریاد می‌کند.
... یک مرتبه شعر آمد. شعری که #امید را به فردا نشان می‌دهد. ته قلبم روشن شد. فکر کردم اگر هم مرده باشم دوباره برمی‌خیزم که اهرمن ویرانگر را درهم بشکنم. نوشتم؛ بله، نوشتم:
#دوباره_میسازمت_وطن
از دلم پرسیدم: با چی؟ و دل گفت:
#اگرچه_با_استخوان_خویش
و شعر شکل گرفت. همین شعری که دارید می‌خوانید «دوباره می سازمت وطن» و شعر را به سیمین دانشور هدیه کردم که همیشه دلش مثل من برای دوباره ساختن وطن می‌تپد.
...
حالا هرجا می‌رفتی می‌پرسیدند:
شعر «دوباره می‌سازمت وطن» سیمین را خوانده‌ای؟
و تو با سرافرازی تمام، شعر را که از بر بودی، می‌خواندی. و آن وقت یک خوانندۀ دوست‌داشتنی، فروتن و مهربان آن را برای همه خواند. این #خواننده که من او را هرگز از روبرو ندیده‌ام، در این سالها برایم همواره مظهر پایداری‌های مهربانانه بوده است. او با صدایی که مثل آب روشن چشمه، خستگی‌ها و تیرگی‌ها را از دلت می‌شوید، شعرهای #مقاومت و حسرت را در همۀ این سالها خوانده است. هر بار که به صدایش گوش می‌دهم #نادرپور را در برابرم ایستاده می‌بینم که می‌خواند:
#کهن_دیارا دیارِ یارا...
و هر وقت که فکر می‌کنم راهی پیش روی فردا نیست، این #داریوش است که با صدایش یادآور می‌شود که:
#دوباره_می_سازمت_وطن ...
قدر او را باید دانست که می‌داند چه بخواند و چگونه دِینِ خود را به نسلی که در برابرش ایستاده است ادا کند. داریوش یک خوانندۀ متعهد است، بی آنکه از ادا و اطوارهای #تعهد در معنای سیاسی آن سالها، اثری در کارش دیده شود. متعهدی است که به #انسان ، به #فردا و نسل فردا می‌اندیشد و شعر نادرپور و سیمین را زنده نگه‌می‌دارد.
...
#سیمین_بهبهانی
#داریوش_اقبالی


🆔 @sherhaye_yavashaki ◀️join