🍀 شعرانه 🍀

#تک_بیت_های_ناب
🍃🌺🍃
هرچه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق
کاینهمه گفتند و آخر نیست این افسانه را ...

#وحشی_بافقی
🍃🌺🍃
@Sherane_poem

#تک_بیت_های_ناب

دلی کز عشق گردد گرم، افسردن نمی‌داند
چراغی را که این آتش بود مردن نمی‌داند

#وحشی_بافقی

@Sherane_poem

ما شعلهٔ شوق تو به صد حیله نشاندیم
دامن مَزَن این آتش پوشیدهٔ ما را

ناگاه به باغ تو خزانی بفرستند
خرسند کن از خود دل رنجیدهٔ ما را…

#وحشی_بافقی
#پاییز
@Sherane_poem

#سبوی_شعر

خواهم آن عشق که هستی ز سرِ ما ببرد
بی خودی آید و ننگ ِ خودی از ما ببرد

خانه آتش زدگانیم، ستم گو : می تاز
آن چه اندوخته باشیم به یغما ببرد!

شاخ ِ خشکیم، به ما سردی ِ عالَم چه کند؟!
پیش ما برگ و بری نیست که سرما ببرد

دوزخ ِ جور برافروز که تا من قویم
نشنیدم که مرا اخگری از جا ببرد

جرعه ی پیر خرابات برآن رند، حرام
که به پیش دگری دست ِ تمنا ببرد

وحشی! از رهزن ِ ایّام چه اندیشه کنی؟
ما چه داریم که از ما نَبَرَد یا ببرد؟!

#وحشی_بافقی
@Sherane_poem

#سبوی_شعر

دلتنگم و با هیچ کَسَم میل ِ سخن نیست
کَس در همه آفاق به دلتنگی من نیست

گلگَشت ِ چمن با دلِ آسوده توان کرد
آزرده دلان را سر ِ گلگشت ِ چمن نیست

از آتش ِ سودای تو و خار جفایَت،
آن کیست که با داغ نو و ریشِ کهن نیست

بسیار ستمکار و بسی عهدشکن هست
اما به ستمکاری ِ آن عهدشکن نیست

در حَشر چو بینند بدانند که وحشی ست،
آن را که تنی غرقه به خون هست و کفن نیست

#وحشی_بافقی
@Sherane_poem

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم

#وحشی_بافقی
#بهار
@Sherane_poem

طى زمان کن اى فلک،
مژده وصل يار را
پاره اى از ميان ببر
اين شب انتظار را

هم تو مگر پیاله ای ،
بخشی از آن می کهن
ورنه شراب دیگری
نشکند این خمار را ...

#وحشی_بافقی
#شب_نیک_اندیشان_آرام

@Sherane_poem

به غم كسی اسيرم
كه ز من خبر ندارد
عجب از محبت من
كه در او اثر ندارد

#وحشی_بافقی
@Sherane_poem

☘☘☘
به صَد جان میخرم
گَردی که خیزَد از سَرِ راهت
ندارم قدر خاک راه پیشت ،
قیمت من کو

#وحشی_بافقی
☘☘☘
@Sherane_poem

☘☘
روی در روی و نگه بر نگه و
چشم به چشم
بین ما و تو چه حاجت به زبان است امروز . . . ؟

#وحشی_بافقی
☘☘
@Sherane_poem

به صَد جان میخرم گَردی که
خیزَد از سَرِ راهت...
ندارم قدر خاک راه پیشت،
قیمت من کو؟

#وحشی_بافقی
@Sherane_poem

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم

#وحشی_بافقی
@Sherane_poem

عشق می فرمایدم،
مستغنی از دیدار باش

چندگَه با یار بودی،
چندگَه بی یار باش

شوق می گوید که
آسان نیست بی او زیستن

صبر می گوید که
باکی نیست گو دشوار باش

#وحشی_بافقی
@Sherane_poem

#دلتنگی_به_وقت_نیمه_شب

زِ شب های دگر دارم
تبِ غم، بیشتر امشب

#وحشی_بافقی
@Sherane_poem

صد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام
ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم

#وحشی_بافقی
#بهارانه
@Sherane_poem

هم خواب رقیبانی و من تاب ندارم
بی‌تابم و از غصه ی این خواب ندارم
زین در نتوان رفت و در آن کو نتوان بود
درمانده‌ام و چاره ی این باب ندارم

#وحشی_بافقی

@Sherane_poem

🍀
گر بدانی حال من، گریان شوی بی اختیار
ای که منع گریه ی بی اختیارم می کنی!

#وحشی_بافقی
🍀
@Sherane_poem

🍀
من بودم و
دل بود و
کناری و
فراغی...

این عشق کجا بود
که ناگه به میان جست؟!

#وحشی_بافقی
🍀
@Sherane_poem

🍀
بکش و بسوز و بگذر،
منگر به این که عاشِق

بجز این که مهر ورزد
گنهی دگر ندارد...

#وحشی_بافقی
🍀
@Sherane_poem

گر کسب کمال می‌کنی می‌گذرد
ور فکر مجال می‌کنی می‌گذرد

دنیا همه سر به سر خیال است، خیال
هر نوع خیال می‌کنی می‌گذرد

#وحشی_بافقی

@sherane_poem