رفتن، رفتن.
تا چشمهها و چمنزاران رفتن
در زیرِ آسمان؛
در زیرِ آسمانِ زادبوم.
رفتن.
همپایِ رودخانه سفر کردن.
در خلوتِ گُدارها
آوایِ آب را دوباره شنیدن.
با کوه و درّه سخن گفتن.
با باد همنوا شدن.
رفتن، رفتن.
در آسمان صفِ دُرناها را دیدن؛
پروازِ ساکتِ درناها را آری
در آسمانِ آشنایِ زادبوم.
رفتن، رفتن.
در امتدادِ کشتزارها قدمزدن.
سبزِ جوانِ گندمِ پاییزی را
در متنِ خاکِ اُخرایی دیدن.
در کوچهباغِ کهنسال
پا رویِ برگهایِ خزانی گذاشتن.
بویِ صریحِ برگ را و شبنم را حسکردن.
رفتن، رفتن.
گامی همیشه پیشتر گذاشتن.
حظّ ِ حیات.
✍ #استاد_سعید_شیری📸 #حمیدرحمتی🌏 #طبیعت_رودخانه_شراءکانال منطقه سرسبز شراء
👇✅ https://t.me/joinchat/AAAAAD4TqymMcs15hlV7FQ