«
صدر در میانه»
#سجاد_معینیپور▫️به بهانه اولین سالگرد درگذشت
#حمیدرضا_صدر❇️ اکثرا
حمیدرضا صدر را با تفاسیر عاشقانهاش از فوتبال میشناسیم؛ کسی که با کلام مسحورکنندهاش دل هر فوتبالدوستی را به ذوق میآورد و چه بسا برای غیرفوتبالیها هم جذابیت خودش را داشت، اما به شخصه چند وقتیست که درگیر چهره دیگری از
حمیدرضا صدر شدهام؛ چهرهای که احتمالا برای کسانی که او را مدت طولانیتری میشناسند، یعنی از زمانی که منتقد سینما در مجله فیلم بود، ملموستر است.
🔸 برای توصیف این چهره از
صدر، با نوعی کمبود واژگان مواجهام. با چه کلمهای میتوان کسی را توصیف کرد که فارغ از زمینه تخصصی خودش، درمورد مسائل خرد و کلان دیگر نیز میتواند اظهار نظر کند و اظهار نظرش درخور توجه باشد؟ برای اینکه کمی کارم را راحتتر کنم، از واژه «روشنفکر» استفاده میکنم (شاید در زبان انگلیسی کلمه elite مناسبتر باشد).
🔸 نشانههای روشنفکری
صدر بهطور مشخص از دو تا کتابی مشخص میشود که درباره محمدرضا پهلوی (تو در قاهره خواهی مرد) و حسنعلی منصور (سیصد و بیست و پنج) نوشته است. معنی این دو کتاب به نظر من، اهمیت تاریخ در نزد
صدر است، تا حدی که برای دو برهه از زندگی دو شخصیت، ۵۵۰ صفحه کتاب مینویسد. کتابهای دیگر
صدر که بیشتر به زمینه فوتبالی او میخورد نیز بهطور محض به فوتبال نمیپردازد؛ مثل کتاب «روزی روزگاری فوتبال» که زیرِ تیتر آن نوشته: «فوتبال و جامعهشناسی».
🔸 در واقع
صدر نه در تحلیلهای دقیق، کلنگرانه و سینماییاش از فوتبال، بلکه در بهانه قرار دادن فوتبال برایم معنی پیدا میکند. فوتبال برای او راهی بود برای ارتباط با دیگران و حرف زدن با آنها درباره مسائل اساسی. در واقع فوتبال برای
صدر، راهی برای روشنفکر بودن بود، بدون آنکه بهطور مرسوم دست به تولید ادبیاتی خاص بزند، برای خودش فرقهای درست کند و در گتوی مخصوص خودش بخزد. در مدل
صدر، روشنفکری از نقطه ارتباط با مردم شروع میشود و پس از آن است که هر گونه فعالیت فکری یا علمی معنی پیدا میکند.
🔸 نکته اینجاست که فعالیت
صدر در زمینه ژورنالیسم ورزشی، صرفا از دهه هشتاد به بعد آغاز شد و پیش از آن نشانهای از آن در فعالیت حرفهایاش دیده نمیشد. او که منتقدی صاحب سبک در مجله فیلم بود، از جایی به بعد ترجیح داد به جای فیلمها و کارگردانهایی که کمتر کسی در ایران آنها را میشناسد، روی فوتبال تمرکز کند. این تغییر مسیر به نظرم نه از سر ضرورت یا صرف علاقه شخصی، بلکه آگاهانه و در راستای پروژه روشنفکری او بود. بعد از این تصمیم،
صدر دیگر درباره سینما ننوشت. امیر حاجرضایی درباره دلیل این کارش از او نقل میکند که: «سینما در جامعه ما بازتابی ندارد».
صدر لاجرم میدانست که با صحبت از شیوه دریبلزنی مسی، مربیگری فرگوسن و ساختارهای تبانی در فوتبال، با مردم ارتباط برقرار کند و نقشی را که عاشقش بود در میان آنها داشته باشد.
t.me/sharifdaily/10237@sharifdaily