دلنوشته ای برای استاد آواز تالش و ایران زمین سید هادی حمیدی:
همواره در تلاطم لحظه های سخت و جان فرسا و مشقت بار ولی لذت بخش با صدای دلنشین و مخملی ات امید را به مردمان هدیه کردی از سازها به سوزها و از سوزها به شادی ها رسیدی.
به ما گفتی غم ها را به دریا بریزیم، با تو عاشقی کردیم و میکنیم صدایت را در پستوی لحظات ناب زندگی خود همیشه بهمراه داریم و تو را لحظه به لحظه با جانمان گوش می دهیم.
صدای تو در غم و شادی همواره برایمان تداوم زندگی ست.
تو لحظه ئ ناب رستن زندگی هستی و صدای تو ما را آنچنان سرخوش و مست میکند که دل را از دست داده ایم و همراز عشق و همنفس جام باده شده ایم.
صدای تو همچون کمانی ست که از چله رها شده و بر قلبها فرو می نشیند. با تو و با صدای تو می توان همواره سوار بر مرکب شادی و عشق شد و زندگی را طراوت کرد.
زیبایبهای سرزمین تالش رامی توان با طنین صدای ناوک انداز تو دید و شنید و بویید و در آغوش گرفت.
تو از تبار عشقی که با صدایت می توان لحظه ئ ناب رستن زندگی را به تماشا نشست. صدای تو تداعی هر لحظه ئ مهر و مهربانی مردم تالش زمین است که همواره در کل تاریخ مهر را بر همگان ارزانی داشته اند.
صدای تو روشن تر از باران است و آیئنت همواره وفاداری و رسمت بیداری ست.
تو به غیر از مهر چیز دیگری نمی دانی و جز عشق نمی خواهی و جز دوست نمیخوانی...
آری استاد سید هادی حمیدی سرت سلامت و جانتان پر برکت؛
مردم تالش زمین تو را و صدای تو را وطن می دانند، خاک می دانند، عشق می دانند، زندگی می دانند.
ما تو را سهمی از عاشقی جهان می دانیم و با تو عشق را، شور را، زندگی را تمنا می کنیم...
بتاریخ1403/04/27
مهرشاد نصیری وشمه سرایی
#گروه_رسانه_اى_شاندرمن_ویژه
@shandermanvizhe