📝 نگاهی به یک بیت از شاهنامه
در نبرد رستم فرخزاد و سعد وقّاص هنگام یورش تازیان به ایران:
بپوشید دیدار رستم ز گرد
بشد سعد، پویان به جای نبرد
”چهرهٔ رستم از گَرد (خاک آوردگاه) پوشیده شد.“
بپوشید در بیت بالا فعل لازم است، اما کار فعل مجهول را میکند بی آن که ساختار مجهول (مرکّب از صفت فعلی گذشته و شد) داشته باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زبان فارسی به مرور زمان بسیاری از امکاناتش را از دست داده است.
این یکی از دلایلی است که بنده با واژه سازی برای زبان مخالفم، یا لااقل به این کار امیدی ندارم. به گمان بنده، زبان خودش باید واژه ”بزاید“، نه این که برایش واژه بسازند، یا به زور، واژه ”بزایانند“.
مردمان عادی در زندگی روزمره به شمار اندکی واژه نیاز دارند و همانها را به کار میبرند. پس بقیهٔ واژه های زبان چه میشود؟ نوابغ زبان، و داستان نویسان و رمان نویسان و شعرا و نویسندگان چیره دست نشریات عمومی باید آثار زیبا خلق کنند تا به دل مردم بنشیند و شوق خواندن در مردم پیدا شود، تا این که از این طریق واژه های زبان به گردش بیفتد و از گردش و کاربرد باز نایستد و فراموش نشود. مردم دوست دارند آنچه را که زیبا می یابند در گفتارشان به کار ببرند. زبان پدیده ای سراسر ناخودآگاه است. تنها راه پدید آمدن واژه های تازه آن است که نوابغ زبان، یعنی نویسندگان چیره دست، واژه بسازند و آن واژه ها از راه خلق آثار زیبا بر زبان مردم جاری شود. با این کار، شمّ زبانی هم در مردم تقویت میشود و خود ایشان ناخودآگاه می آموزند که زبان را بهتر به کار ببرند و حتی خود، واژه بسازند. از کاری که فرهنگستان میکند هرگز سودی به دست نخواهد آمد.
”اشتقاق عامیانه“ خود گواه آن است که خود مردم هستند که واژه ها را میسازند، و به طرزی ناخودآگاه، منتهی شمّ زبانی مردم گاهی اشتباه میکند و متخصصان نام اینگونه اشتباهات را ”اشتقاق عامیانه“ گذاشته اند.
زبانهای مهم و توانمند جهان، امثال داستایفسکی و تولستوی و همینگوی و چخوف و ویکتور هوگو را داشته اند. نویسندگی در غرب چنان پیشرفته است که حتی سایت IMDB برخی از فیلمنامه نویسان را بعنوان ”نویسنده“ معرفی میکند، و حقیقتاً هم متن بسیاری از فیلمها (تأکیدم روی عصر طلایی هالیوود است) بسیار جذّاب و هنرمندانه و خیره کننده است و همچون یک اثر ادبی نگاشته شده است. در این احوال، ما دلمان را به جلال آل احمد و صادق هدایت خوش کرده ایم، و یک عده نادان تهی مغز در فرهنگستان به این امیدند که ”جداسازی و نیمفاصله“ باعث ”زایش“ در زبان بشود.
📝