View in Telegram
بیت مذکور به این صورت نیز ضبط شده است: چه گفت آن هنرمند مرد خرد که گوش ستاینده زو برخورد این نیز سخنی سست است زیرا گوش نیست که از سخن خردمندانه بهره میبرد، و جان اوست که بهره مند میشود. در بعضی نسخه ها ’خردمند مرد خرد‘ نوشته است؛ ”خردمند“ و ”مرد خرد“ هردو یک چیز است، و چنین تکراری سخن را سست میکند و نمیتواند از فردوسی باشد. هشیوار دیوانه خواند ورا همان خویش بیگانه داند ورا ”دیوانه“ برای اینجا خیلی زیاد است و تناسبی ندارد، و هرکس که خرد نداشته باشد دیوانه نیست. وانگهی، دیوانه یا بیخرد بودن، به خویشیِ بیگانه چه ربطی دارد؟! در متون عرفانی گاه ”دیوانه“ را به مفهوم ”شوریده“ گرفته اند، اما این مفهوم با مضمون شاهنامه تناسبی ندارد. خرد را و جان را که یارد ستود؟ وگر من ستایم که یارد شنود؟ صحبت از ستایش خرد بود، جان نیز بر آن افزوده شد! و آنگاه، مگر ستایش خرد و جان جرأت میخواهد؟! و هیچکس جرأتش را ندارد؟! و ”اگر هم من بستایم، کسی به آن گوش نخواهد کرد“؟! چگونه میشود که فردوسی دربارهٔ خود چنین بگوید؟ او که گفته: چو این نامور نامه آمد به بُن ز من، روی کَشوَر، شود پر سخُن هر آن کس که دارد هُش و رای و دین پس از مرگ بر من کند آفرین! نتیجهٔ نهایی که میگیرم این است: ابیات بخش موسوم به ستایش خرد را افزایندگان به شاهنامه افزوده اند، و سستی سخن، گواه این مدعاست. به نظر میرسد که یکی از افزایندگان، سخنی دربارهٔ تقدّم عقل در آفرینش شنیده است، خواه از اندیشه های ایران باستان بوده باشد و خواه از روایات اسلامی، و آن را موضوع طبع آزمایی خود قرار داده است. جنیدی در پیشگفتار بر ویرایش شاهنامه (رویهٔ ۴۴۹)، دربارهٔ افزایندگانی که از فرهنگ ایران باستان آگاهی داشته اند سخنان گسترده رانده است. هنوز منبعی نیافته ام که نشان دهد خلقت عقل پیش از آفرینش در اندیشه های ایران باستان بوده است. بعضی محققان، بهمن یا وهومن (بمعنای ”اندیشهٔ نیک“) را برابر با همان عقل یا خرد دانسته اند و دلایلی بر تقدم آن در آفرینش ذکر کرده اند. آنچه که شنیدم و خواندم، رضایتم را جلب نکرد. برخی نیز منشأ این رج در شاهنامه را به حدیثی از پیامبر اسلام (ص) نسبت میدهند که: ”اول ما خلق الله العقل“. امّا پس از مراجعه به وبسایتهای اسلامی داخلی دریافتم که دربارهٔ این روایت و انتساب آن به پیامبر تردید وجود دارد، و روایتی است که به صورتهای مختلف نقل شده است: ”اول ما خلق الله نوری؛ اول ما خلق الله روحی؛ اول ما خلق الله القلم؛ اول ما خلق الله ملک کروبی“. اما در هر صورت نمیتوان پذیرفت که فردوسی این سخن را از احادیث اسلامی آورده باشد زیرا شاهنامه ترجمهٔ متون باستانی ایرانی است، و موضوع شاهنامه و هدف از گردآوری و سرودن شاهنامه، چیز دیگری بوده است که پیوندی با دین اسلام ندارد. با توجه به توضیح بالا و آنچه که دربارهٔ مفهوم نخست گفتم، این معنی را ’نخستین آفریدهٔ خدا خرد بوده است‘ برای مصرع اول به کلّی منتفی میدانم و این معنی را قبول دارم: ”بدان که از آغاز، آفرینش از برای پدید آمدن خرد بوده است“. به این ترتیب، فقط مصرع اول است که میتواند حاوی مفهومی باشد که ریشهٔ متافیزیکی دارد، امّا افزاینده، که شاعر توانایی هم نبوده است، آن را به خردمندی ربط داده و دستمایهٔ سرودهٔ بی سر و بُن خود کرده است. با آن همه نادرستی از دیدگاه سخن، ناچار باید تمام آن را افزوده به شمار آورد. تا زمانی که شاهنامهٔ اصلی پیدا شود، ما تنها میتوانیم بیندیشیم و حدس بزنیم. حتی اگر این دو بیت افزوده باشد، احتمال دارد که سرایندهٔ آن سخنی از حکمت شنیده بوده و از متون پهلوی آگاه بوده و خواسته است که آن را در شاهنامه بگنجاند تا به خیال خود سخن فردوسی دربارهٔ آفرینش را تکمیل کند. در این باره، بنگرید به بخش ”افزایندگان آگاه“ در پیشگفتار بر ویرایش شاهنامهٔ فردوسی، رویهٔ ۴۴۹. ______________________ گفتاری از آقای دکتر قائم مقامی دربارهٔ خرد خواندنی است:
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily