شهدای مدافع حرم

#خواب
Channel
Logo of the Telegram channel شهدای مدافع حرم
@shahidan_zeynabyPromote
87
subscribers
16.1K
photos
1.6K
videos
149
links
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🌹بیاد شهید مدافع حرم صادق عدالت اکبری(کمیل)🌹
♥️محمـد آقا با برادرم دوست بود و با هم #هیئت می‌رفتند. خانواده ایشون چند باری منو دیده بودن خیلےتمایل داشتند وصلتے💞 صورت بگیره. اما چون فاصله سنے‌من و #محمد آقا زیاد بود قبول نمے‌کردم
♥️من متولد مرداد ۶۷ و محمد آقا شهریور۵۶ 📆 محمد آقا تو سفرے که به کربلا داشته در حرم #حضرت_عباس (ع) #متوسل به این بزرگوار شده و از ایشون همسر #مؤمن و محب اهل‌بیت (ع) را می‌خواد👌
♥️️همزمان با این موضوع #بـرادرم یک بار دیگه این موضوع رو به من گفت و خواست بیشتر فکر💬 کنم نمیدونم چیشد که #موافقت کردم که بیاد
♥️از امام حسین(ع) هم خواستم هرچی خیر و #صلاحه پیش روم بذاره وقتے محمد آقا به خواستگاریم اومد تازه از #کربلا برگشته بود💐
♥️اول صحبت‌هامون یه روایت برام گفت: « نجات و رستگاری در راستگویی است.» تا این حرف رو شنیدم یه کم #دلهره ای رو هم که داشتم برطرف شد
♥️گفت من #خواب دیدم که خدا به من ۲دختر دوقلو می‌بخشه و همسری خوب و مهربان دارم، ولےهمه این چیزها رو میگذارمو #شهادت در راه خدا رو انتخاب می‌کنم خواب‌های محمد آقا همیشه #رؤیای_صادقه بود....

#شهید #محمد_پورهنگ
#سالروزشهادت

@shahidan_zeynaby
#خاطرات_شهدا 🌷

💠او را در خواب میبینم

🔹زمانی که در# معراج_شهدا چهره آرام😌 او را دیدم که خوابیده، او را #بوسیدم. یک هفته بعد خواب امین را دیدم

🔸که گفت "مامان من که #خواب نبودم🚫. وقتی من را بوسیدی تو را #نگاه می‌کردم." خیلی وقت‌ها چشمم را که می‌بندم و باز می‌کنم #امین را پیش‌رویم می‌بینم.

🔹وقتی #روضه ✓امام حسین(ع) و ✓حضرت زینب(س) را گوش می‌دهم🎧، #داغ_فرزندم را فراموش می‌کنم.

🔸روزی بر سر مزارش روضه می‌خواندم که صدای امین را از پشت سرم شنیدم که گفت " #مامان". پشت سرم را نگاه کردم. هیچ‌کس در گلزار🌷 نبود. امین برای من #زنده_است.

راوی:(مادرشهید)
#شهید_امین_کریمی
#شهید_مدافع_حرم


@shahidan_zeynaby
#همسر_شهید_امین_کریمی:

در #خواب دیدم که یک نامه به من دادند. نوشته بود:
آقای #امین_کریمی به عنوان #محافظ درهای #حرم_حضرت_زینب_س منصوب شد.🌹🍃

پایین نامه هم #امضای حضرت زینب سلام الله علیها بود☺️🍃

@shahidan_zeynaby
خواهرش خواب #شهادتش رو دیده بود با محمد تماس گرفت و داستان #خواب رو براش تعریف کرد.

بعد از کمی صحبت، خواهرش #حسرت خورد.محمد بهش گفت:خواهرم اگر دوست داری به مقام شهادت برسی بهترین #همسر برای شوهرت، بهترین #مادر برای فرزندانت باش.

اگر همین دو کار را انجام بدی مطمئن باش به مقام #شهادت می رسی

#شهید_محمد_بلباسی🌷
به روایت همسر


@shahidan_zeynaby
یادم هست یک روز صبح #مجید_پازوکی گفت:

دیشب #خواب دیدم زیر همین جاده های که ما از #طلائیه به سمت #جزیره_مجنون میرویم، سنگ قبر شهداست....

و ما از همان روز زیر خاک های جاده های که هر روز با ماشین از آن میگذشتیم؛ چند #شهید یافتیم که معلوم بود عراقیها عمدا روی آنها با لودر خاک ریخته اند و #جاده درست کرده بودند.......

#شهید_مجید_پازوکی🌷
#یادش_با_صلوات

@shahidan_zeynaby
خاطرات_شهدا🌷

#شهید_مدافع_حرم #شهیدحسن_قاسمی_دانا 🕊❤️

💠شهدا با معرفت هستند

🍃🌹حسن کار همه را راه می‌انداخت. از صبح تا شب برنامه‌هاش يک چيز بود، آن هم #خدمت به رزمند‌گان. همه بچه‌ها می‌گفتند: «حسن آخر #معرفت هست». همه را می‌خنداند. همه به یک طریقی #عاشقش شده بودند.

🍃🌹يک روز که می‌خواستيم غذا به دست بچه‌ها برسانيم با #موتور راه افتاديم. وسط راه حسن و گم کردم. يک لحظه خيلى #ترسيدم. بعد از مدتی حسن برگشت. من تو اوج ناراحتى برگشتم به حسن گفتم خيلى #بى‌معرفتى. خيلى ناراحت شد. گفتم من را #تنها رها کردى. گفت نمی‌دانستم که راه رو بلد نيستى.
تا شب حرفى نزد، حتى شب شام هم نخورد.

🍃🌹وقت #خواب آمد کنارم و گفت ديگه به من بى معرفت نگو. من تمام وجودم را براى همه شما می گذارم. هر چى می‌خواهى بگى بگو، ولى به من بى معرفت نگو.
با این حرف حسن، من #گراى او را پيدا کردم.

🍃🌹بعد از شهادتش هر وقت کارش داشتم بهش #متوسل می‌شدم و می‌گفتم اگر جواب من را ندهى خيلى بى‌معرفتى. خيلى جاها به #کمکم آمد. خيلى داداش حسن و دوست دارم. با اينکه ٢٢ روز بیشتر با هم نبوديم، اما انگار که ٢٢ سال با هم بوديم. روحمان به هم نزديک شده بود. هميشه #کنارم حسش مى‌کنم.

🍃🌷🍃🌷

🍃🌹 این #شالشو فقط محرم دور گردنش می انداخت تا آخر. بعد به من می گفت بشورم و میذاشت کنار تا محرم سال بعد.

🍃🌹محرم 92 می خواست جمع کنه گفتم: هنوز نشستم. گفت: می خوام همینطورى نگه دارم. منم #قسم داد که یه وقت نشورم.
و همونطور گذاشتم کنار تا اینکه روز رفتنش #شالشو از من خواست و با خودش برد .

🍃🌹نمی دونم چى تو دلش می گذشت. فقط اینو میدونم که شالشو برد تا روز #وفات حضرت زینب تو سوریه استفاده کند .
ولى دقیقا روز وفات حضرت تو مشهد پیکر قشنگش هم بستر #خاک شد.

شادی روحش #صلوات.:
🌹کانال شهدای مدافع حرم🌹

@shahidan_zeynaby
#بزرگ شوم،
يادم نخواهد رفت كه...
پدرم مرا در #خواب بوسيد
و #رفت...
برای دينم...
برای كشورم...
برای سربلندی ام...

رفت...

🍃🌹🍃

👇👇👇
.:
🌹کانال شهدای مدافع حرم🌹

@shahidan_zeynaby